شنبه ۰۸ اردیبهشت ۰۳

پدیده

جامع ترین سایت روانشناسی

پدیده

۹۰۷ بازديد
( توجه داشته باشید که این مساله‌ای است که برای افراد معتقد در روح غیرمادی وجود دارد و برای فردی که فقط به بدن اعتقاد دارد . برای تغییر داستان مارک تواین ، چگونه ممکن است بدون برخی از معیارهای هویت شخصی ، برای تمایز این موضوع که آیا یک شاهزاده در مدت کوتاهی پس از مرگ یک پرنس به دنیا آمده باشد، یک گدا است ؟ )
مواضع Metaphysical سنتی
یک بحث خوب در فلسفه ذهن ، به مساله ذهن - جسم ، یا مساله چگونگی توضیح رابطه پدیده‌های ذهنی به پدیده‌های فیزیکی می‌پردازد . به طور خاص ، چگونه ممکن است یک چیز مادی تنها پدیده نیت ، عقلانیت و یا آگاهی را نمایش دهد ؟
علاقه به این مساله صرفا ً محدود به کسانی نیست که میل به فیزیک دارند. از سوی دیگر ، اگر پدیده‌های ذهنی در نهایت به هیچ وجه توضیح داده شوند ، باید از لحاظ پدیده‌های nonmental توضیح داده شوند و این یک واقعیت قابل‌توجه است که همه پدیده‌های nonmental فیزیکی ، فیزیکی هستند . در هر حال ، همان طور که در بالا اشاره شد، reductionism - که مادی گری یا physicalism نامیده می‌شود - این دیدگاه است که همه پدیده‌های ذهنی جز پدیده‌های فیزیکی نیستند .
Reductionism
نظریه هویت
ساده‌ترین پیشنهاد برای توضیح این که چگونه ذهن چیزی نیست ، بلکه فیزیکی است که نظریه هویت است . مادی‌گرایی ، فیلسوف استرالیایی ، در مقاله کلاسیک خود " مادی‌گرایی " ( ۱۹۶۳ ) پیشنهاد داد که هر حالت ذهنی یک‌سان با حالت فیزیکی مشابه است ، به عنوان مثال ، که قسمت‌های رعد و برق با اپیزودهای تخلیه الکتریکی یک‌سان هستند . استدلال اصلی برای این دیدگاه این است که به نوعی اقتصاد را در یک نظر از انواع مختلف چیزها در جهان ، و همچنین یک وحدت ادعاهای علی ، قادر می‌سازد : رویداده‌ای ذهنی با مشکلات جسمی وارد روابط علی می‌شوند زیرا در نهایت آن‌ها خودشان وقایع فیزیکی هستند . این دیدگاه همچنین تقلیل گرایی نامیده می‌شود ، که متاسفانه ، این پیشنهاد گمراه‌کننده را منتقل می‌کند که ذهنی به نوعی " کم‌تر " با فیزیکی شدن ارتباط دارد . البته این اشتباه است چون رعد و برق کم‌تر از صاعقه است که به تخلیه الکتریکی کاهش یابد ، و آب برای اینکه به آب تبدیل شود ، آب کمتری وجود ندارد .
با این حال ، مقایسه با صاعقه و آب چیزی است که بسیاری از فلاسفه به عنوان یک مفهوم غیر منطقی تصور می‌کنند . اگرچه هر نمونه از صاعقه یک نمونه از همان نوع تخلیه فیزیکی - الکتریکی است - شکی نیست که هر نمونه از باور این که علف رشد می‌کند ، برای مثال ، یک نمونه از همان نوع حالت فیزیکی است - یعنی تحریک نورون‌های خاص در مغز . این به این دلیل است که برای دو نفر امکان پذیر است که مغز از مواد اندکی متفاوت تشکیل شده‌باشند و هنوز هم چنین اعتقادی و یا حالت ذهنی دیگری را به اشتراک بگذارند . به همین ترتیب ، it وجود دارند که معتقدند علف رشد می‌کند، اگرچه مغز آن‌ها از موادی که مغز انسان را تشکیل می‌دهند ، تفاوت دارد . چرا باید این احتمال را رد کرد ؟
این مفهوم ناخواسته را می‌توان با توجه به ابهام در اظهارات هویت بین انواع و نشانه‌ها ، اجتناب کرد . با توجه به نظریه " نوع - هویت " ، هر نوع پدیده ذهنی ، نوعی پدیده فیزیکی است . این یک ادعای قوی است ، شبیه به گفتن این که هر حرف الفبا برای نوع خاصی از شکل فیزیکی ( یا صدا ) یک‌سان است . اما این به وضوح اشتباه به نظر می‌رسد : اشکال مختلفی از اشکال وجود دارد ( و صداها ) که می‌تواند به عنوان یک نشانه از حرف حساب شود . یک ادعا منطقی دیگر این است که هر نشانه از این نامه یک نشانه از نوعی از نوع فیزیکی ( یا صدای ) است . بر این اساس بسیاری از فیلسوفان materialist به نظریه " هویت " عقب‌نشینی کرده‌اند ، که براساس آن هر پدیده ذهنی یک‌سان با یک پدیده فیزیکی است .
منبع سایت بریتانیایی
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.