دوشنبه ۲۸ اسفند ۰۲

وقت

جامع ترین سایت روانشناسی

وقت

۸۰۱ بازديد
در نهایت ، انگیزه گاهی اوقات از جهت فلسفی دیگری نیز نزدیک می‌شود . یعنی ، تجزیه و تحلیل انگیزه ، حداقل تا حدی ، با بررسی دیدگاه فلسفی خاص که از نظریه پردازان حمایت می‌شود ، درک می‌شوند . برای مثال ، برخی از نظریه‌پردازان انگیزشی ، انگیزه ایجاد یک دولت aversive را تصور می‌کنند : باید از آن اجتناب کرد . دیدگاه زیگموند فروید از فرآیندهای انگیزشی را می‌توان در این چارچوب اعمال کرد ؛ نظر او مبنی بر اینکه مانع از انرژی جنسی می‌تواند به رفتار قابل قبولی تبدیل شود حاکی از آن است که تجمع انرژی جنسی ( انگیزش ) aversive است . نظریه پردازان دیگر انگیزه را به عنوان یک تجربه بسیار مثبت ارزیابی می‌کنند . یعنی ، انگیزه می‌تواند رفتارهایی را تولید کند که منجر به افزایش انگیزه در آینده می‌شوند . آبراهام اچ . مفهوم خود شکوفایی Maslow می‌تواند در این چارچوب اعمال شود ( زیر خود شکوفایی را ببینید ) .
مناظرات در زمینه انگیزه
رویکرد nomothetic در برابر رویکرد ideographic
با این حال ، انگیزه مورد مطالعه قرار گرفته‌است ، برخی بحث‌ها بنیادی ، مواضع اتخاذ شده توسط محققین را مشخص کرده‌است . یکی از این بحث‌های مربوط به این مساله است که آیا بهتر است گروه‌هایی از افراد را مورد مطالعه قرار دهد و برای نتیجه‌گیری کلی از رفتارهایی که فرد را منحصر بفرد می‌سازد ( به عنوان رویکرد nomothetic ) استفاده کند . اگرچه هر دوی این رویکردها به درک فرآیندهای انگیزشی افزوده شده‌اند ، رویکرد nomothetic بر تحقیقات انگیزشی غالب بوده‌است .
Innate در مقابل فرایندهای کسب شده
بحث دوم در میان نظریه‌پردازان نسبت به حدی است که فرآیندهای انگیزشی ( از نظر ژنتیکی برنامه‌ریزی‌شده ) در مقابل اکتسابی هستند . از دهه ۱۸۹۰ ، این بحث از یک طرف به طرف دیگر کشیده می‌شود و سپس به سمت وسط حرکت می‌کند . رویکردهای اولیه انگیزه را تاحد زیادی یا کاملا ً غریزی می‌دیدند . هنگامی که این رویکرد غریزی در طول دهه ۱۹۲۰ به نتیجه رسید ، این ایده که همه رفتارها عمدتاً آموخته شده‌بودند تا حد زیادی رویکرد غریزی را جایگزین کردند. در دهه ۱۹۶۰ و ادامه به حال ، تحقیق نشان داد که پاسخ به این بحث این است که هر دو موضع درست هستند . برخی از انگیزه‌ها ، در برخی از گونه‌ها ، به نظر می‌رسند تا حد زیادی ذاتی باشند ، به عنوان مثال ، در رفتار courting of spined ، یک ماهی کوچک از نیم‌کره شمالی ( زیر رویکردهای بیولوژیکی برای انگیزش : کمک‌های ژنتیکی ) . انگیزه‌های دیگر ، مانند انگیزش موفقیت ، ارتباط نزدیکی با یادگیری دارند . برخی از حالات انگیزه ، مانند کمرویی شدید ، ناشی از یک استعداد ذاتی همراه با محیط خاصی هستند که در آن یادگیری با زمینه تعامل در تعامل است .
نیازها و نیازهای داخلی در مقابل اهداف بیرونی
بعد دیگر که مباحثات مربوط به فرآیندهای انگیزشی رونق یافته‌اند ، سوال این است که آیا انگیزش در درجه اول نتیجه نیازهای داخلی یا اهداف خارجی است . همانطور که قبلا ً اشاره شد ، این بعد تفاوت‌های بین انگیزه‌های جاذبه و کشش را توصیف می‌کند . تحقیقات نشان می‌دهند که برخی از حالات انگیزه به عنوان درونی طبقه‌بندی می‌شوند در حالی که سایر حالات انگیزه از اهداف بیرونی به فرد ( انگیزه‌های کشش ) توسعه می‌یابند . بسیاری از وضعیت‌های واقعی زندگی بدون شک ترکیبی از انگیزه‌های داخلی و خارجی هستند .
Mechanistic در مقابل فرایندهای شناختی
در نهایت ، محققین تمایل به مشاهده فرآیندهای انگیزشی به عنوان یک مکانیکی یا شناختی دارند . اولین مورد از این فرض این است که فرآیندهای انگیزشی ، اتوماتیک هستند ؛ یعنی ، ارگانیسم ، انسان ، یا در غیر این صورت نیاز به درک آن چه دارد که برای فرآیندهای کار انجام می‌دهد . این نقطه‌نظر شهرت قابل‌توجهی به دست آورده‌است . نه آگاهی آگاهانه و نه قصد و نیت در این رویکرد ماشینی عملی نمی‌باشد . محققانی که از این دیدگاه مکانیکی استفاده می‌کنند اغلب به مطالعه نیاز داخلی و رفتارهای برنامه‌ریزی‌شده ژنتیکی علاقه‌مند هستند . رویکرد دوم و جدیدتر که توسط محققین بیشتر به انگیزه‌های خارجی و اکتسابی برانگیخته شده‌است، بر اهمیت شناخت در فرآیندهای انگیزشی تاکید کرده‌است .
منبع سایت بریتانیایی
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.