دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۵:۲۸ ۸۴۵ بازديد
در اکثر موارد ، چیزی که محققان تا کنون تولید کردهاند ، تعدادی از پیشنهادها معقول در مورد این که چگونه این نظریه ممکن است توسعه یابد ، وجود دارد . برخی از مثالهای برجسته از آن پیروی میکنند .
مجریان ، buffers و احساسی
از دهه ۱۹۸۰ ، تحقیقات زیادی در مورد ارتباط عصبی با هوشیاری انجام شدهاست . یکی از بحثهای عمومی توسط فرانسیس کریک و Christof کوچ ، یافتن یک نوسان الکتریکی ۴۰ هرتز در لایههای پنج و شش از قشر بصری اصلی گربه زمانی که گربه دارای تجربه بصری بود ، گزارش داد . اما با این حال ، این یافته ممکن است خاموش شود ، فقط نشان میدهد که همبستگی بین تجربه بصری و نوسان الکتریکی وجود دارد . همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره شد ، آن یک نگرانی متمایز از فلسفه ذهن برای تعیین ماهیت پدیدههای ذهنی و یک همبستگی صرف بین یک پدیده ذهنی است و چیز دیگری چنین شرحی را ارایه نمیکند . برای مثال ، نتیجه ( Crick) و کوچ یک سوال را کاملا ً آشکار میکنند که آیا حیوانات فاقد نوسان ۴۰ هرتز هوشیار خواهند بود یا خیر . بدتر از آن ، اگر به عنوان یک پیشنهاد در مورد ماهیت آگاهی اتخاذ شود ، این نشان میدهد که یک فرستنده رادیویی برای تولید نوسان در ۴۰ Hz عملکرد خواهد داشت . چیزی که به جای آن نیاز است ، این است که چگونه یک نوسان ۴۰ Hz دستکم نقشی را ایفا میکند که خودآگاه باید در زندگی ذهنی مردم بازی کند .
فرانسیس کریک
فرانسیس کریک
جمعکننده چاپ / میراث - تصاویر / عصر fotostock
سه نوع کلی نظریه در مورد آنچه که نقش خودآگاه میتواند باشد وجود دارد : نظریههای اجرایی ، نظریههای "بافر " ، و " نظریههای حکومت درجه بالاتر " . آنها همیشه منحصر به هم نیستند ، اما هر کدام بر مفاهیم اولیه متفاوتی تاکید میکنند .
نظریههای اجرایی ، مانند نظریه پیشنهاد شده توسط روانشناس سویسی ، جین Piaget ( ۱۸۹۶ - ۱۹۸۰ ) ، بر نقش حالتهای آگاهانه در تامل و برنامهریزی تاکید دارد . با این حال ، بسیاری از فلاسفه شک دارند که همه فعالیتهای اجرایی آگاهانه باشند ؛ به جای آن ، کشورهای آگاهانه نقش tangential را در تعیین عمل ایفا میکنند .
با توجه به نظریههای حافظه میانی ، فرد آگاه است که در روابط خاصی با یک موقعیت خاص در مغز ایستادهاست که در آن مواد برای اهداف خاص ، مانند دروننگری ، ذخیره میشوند . در قیاس جالبی که برخی از ابعاد اجتماعی را به ارمغان میآورد که بسیاری از نویسندگان تصور کردهاند درونی به آگاهی هستند ، Dennett یک حافظه میانی را به منشی مطبوعاتی اجرایی نسبت میدهد که مسیول " حفظ ظاهر " یا عدم هماهنگی با واقعیتهای اجرایی است . در نتیجه آگاهی داستان خودش است که انسان برای گفتن به دیگران آماده است . همانطور که قبلاً اشاره شد ، Jackendoff این پیشنهاد جالب را مطرح کردهاست که چنین موادی به مواد حسی نسبتا ً پایین محدود میشوند .
یک خانواده مهم از پیشنهادهای خاص بیشتر شامل انواع ایده است که آگاهی شامل نوعی دولت است که در حالت دیگری هدایت میشود . یکی از این پیشنهادها این است که آگاهی یک اسکن یا ادراک درونی است ، همانطور که توسط دیوید آرمسترانگ و ویلیام Lycan پیشنهاد شدهاست . دلیل دیگر این است که شامل یک تفکر مرتبه بالاتر ( داغ ) است - به عنوان مثال ، فکری که فرد در یک وضعیت ذهنی خاص است . بنابراین ، این فکر که یک لیوان آبجو میخواهد فقط اگر کسی فکر کند که یک لیوان آبجو میخواهد . این به این معنا نیست که خود داغ ، آگاهانه است ، اما تنها حضور آن چیزی است که فکر میکند تفکر رده پایین ، هدف آن است . دیوید Rosenthal از این دیدگاه دفاع کردهاست که در واقع باید در زمان هوشیاری اتفاق بیافتد ، در حالی که پیتر Carruthers برای دیدگاه معمولیتر استدلال کردهاست که براساس آن نماینده باید به سادگی موظف به داشتن ماده مربوطه باشد . هر دو دیدگاه باید با این نگران باشند که زیرسیستم های دارای افکار بالاتر و اهداف آنها ممکن است ناخودآگاه باشند ، همانطور که به نظر میرسد توسط نظریه سرکوب فروید پیشنهاد شدهاست .
منبع سایت بریتانیایی
مجریان ، buffers و احساسی
از دهه ۱۹۸۰ ، تحقیقات زیادی در مورد ارتباط عصبی با هوشیاری انجام شدهاست . یکی از بحثهای عمومی توسط فرانسیس کریک و Christof کوچ ، یافتن یک نوسان الکتریکی ۴۰ هرتز در لایههای پنج و شش از قشر بصری اصلی گربه زمانی که گربه دارای تجربه بصری بود ، گزارش داد . اما با این حال ، این یافته ممکن است خاموش شود ، فقط نشان میدهد که همبستگی بین تجربه بصری و نوسان الکتریکی وجود دارد . همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره شد ، آن یک نگرانی متمایز از فلسفه ذهن برای تعیین ماهیت پدیدههای ذهنی و یک همبستگی صرف بین یک پدیده ذهنی است و چیز دیگری چنین شرحی را ارایه نمیکند . برای مثال ، نتیجه ( Crick) و کوچ یک سوال را کاملا ً آشکار میکنند که آیا حیوانات فاقد نوسان ۴۰ هرتز هوشیار خواهند بود یا خیر . بدتر از آن ، اگر به عنوان یک پیشنهاد در مورد ماهیت آگاهی اتخاذ شود ، این نشان میدهد که یک فرستنده رادیویی برای تولید نوسان در ۴۰ Hz عملکرد خواهد داشت . چیزی که به جای آن نیاز است ، این است که چگونه یک نوسان ۴۰ Hz دستکم نقشی را ایفا میکند که خودآگاه باید در زندگی ذهنی مردم بازی کند .
فرانسیس کریک
فرانسیس کریک
جمعکننده چاپ / میراث - تصاویر / عصر fotostock
سه نوع کلی نظریه در مورد آنچه که نقش خودآگاه میتواند باشد وجود دارد : نظریههای اجرایی ، نظریههای "بافر " ، و " نظریههای حکومت درجه بالاتر " . آنها همیشه منحصر به هم نیستند ، اما هر کدام بر مفاهیم اولیه متفاوتی تاکید میکنند .
نظریههای اجرایی ، مانند نظریه پیشنهاد شده توسط روانشناس سویسی ، جین Piaget ( ۱۸۹۶ - ۱۹۸۰ ) ، بر نقش حالتهای آگاهانه در تامل و برنامهریزی تاکید دارد . با این حال ، بسیاری از فلاسفه شک دارند که همه فعالیتهای اجرایی آگاهانه باشند ؛ به جای آن ، کشورهای آگاهانه نقش tangential را در تعیین عمل ایفا میکنند .
با توجه به نظریههای حافظه میانی ، فرد آگاه است که در روابط خاصی با یک موقعیت خاص در مغز ایستادهاست که در آن مواد برای اهداف خاص ، مانند دروننگری ، ذخیره میشوند . در قیاس جالبی که برخی از ابعاد اجتماعی را به ارمغان میآورد که بسیاری از نویسندگان تصور کردهاند درونی به آگاهی هستند ، Dennett یک حافظه میانی را به منشی مطبوعاتی اجرایی نسبت میدهد که مسیول " حفظ ظاهر " یا عدم هماهنگی با واقعیتهای اجرایی است . در نتیجه آگاهی داستان خودش است که انسان برای گفتن به دیگران آماده است . همانطور که قبلاً اشاره شد ، Jackendoff این پیشنهاد جالب را مطرح کردهاست که چنین موادی به مواد حسی نسبتا ً پایین محدود میشوند .
یک خانواده مهم از پیشنهادهای خاص بیشتر شامل انواع ایده است که آگاهی شامل نوعی دولت است که در حالت دیگری هدایت میشود . یکی از این پیشنهادها این است که آگاهی یک اسکن یا ادراک درونی است ، همانطور که توسط دیوید آرمسترانگ و ویلیام Lycan پیشنهاد شدهاست . دلیل دیگر این است که شامل یک تفکر مرتبه بالاتر ( داغ ) است - به عنوان مثال ، فکری که فرد در یک وضعیت ذهنی خاص است . بنابراین ، این فکر که یک لیوان آبجو میخواهد فقط اگر کسی فکر کند که یک لیوان آبجو میخواهد . این به این معنا نیست که خود داغ ، آگاهانه است ، اما تنها حضور آن چیزی است که فکر میکند تفکر رده پایین ، هدف آن است . دیوید Rosenthal از این دیدگاه دفاع کردهاست که در واقع باید در زمان هوشیاری اتفاق بیافتد ، در حالی که پیتر Carruthers برای دیدگاه معمولیتر استدلال کردهاست که براساس آن نماینده باید به سادگی موظف به داشتن ماده مربوطه باشد . هر دو دیدگاه باید با این نگران باشند که زیرسیستم های دارای افکار بالاتر و اهداف آنها ممکن است ناخودآگاه باشند ، همانطور که به نظر میرسد توسط نظریه سرکوب فروید پیشنهاد شدهاست .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر