جمعه ۰۷ اردیبهشت ۰۳

مشکل

جامع ترین سایت روانشناسی

مشکل

۸۷۷ بازديد
هر قلمرو از جهان از نظر استانداردهای زمانی طبیعی به آن قلمرو ، تجربه می‌شود ؛ به طور مثال ، استانداردهای ریاضیات به خاطر اشیا ایده‌آل و ایده‌آل آن‌ها خاص هستند . این معیارها تنها از ذهن و یا از اشیا به تنهایی و از رابطه شان در آنچه که تجربه گفته می‌شود ، نشات نمی‌گیرند . این یک واژه " دو جانبه " است - یعنی تجربه چیزهای باتجربه . ذهن نمی‌تواند مستقل از چیزهایی که به ذهن می‌رسند مشخص شود ، و همه چیز نمی‌تواند مستقل از حالت‌های ظاهر شده آن‌ها باشد . پدیده به طور انتزاعی یا " خالص " در نظر گرفته می‌شود که بین ذهن و ماده خنثی هستند ، که زمینه‌های متفاوتی از همان تجربه‌های خالص هستند - بافتارها که یک جهان واحد را تشکیل می‌دهند .
جیمز ادعا نمی‌کند که روش او متعالی است . با این حال ، این حقیقت باقی می‌ماند که برای او موضوع و موضوع نمی‌تواند مستقل از هم باشد ، و دوگانگی جیمز undercuts و به سمت توضیح متعالی از شرایط دانش حرکت می‌کند .
جیمز سعی کرد از چیزی که می ‌توان آن را logicism ، physicalism ، و psychologism نامید ، اجتناب کرد . آخرین جمله این است که ، چون دانستن یک عمل روانی است ، تمام چیزی که در مورد آن می‌دانیم باید تابع قوانین روانشناسی باشد . جیمز پاسخ داد که " طبیعت خاص " ، یا به عنوان تجربه محض ، استقلال خود را دارد ، یا " طبیعت خاص " که توسط فلسفه مورد مطالعه قرار گرفته‌است ، و یا در نهایت به عنوان یک بافت روانی ، یک سابقه ذهنی ، که توسط روان‌شناسی مورد مطالعه قرار گرفته‌است . دو مورد دوم هر دو وابسته هستند، حداقل برای معناداری their ، در ابتدا . Physicalism تلاش می‌کند که ماهیت ذهن را مستقیما ً از جسمی استنتاج کند و در نتیجه آن را به فیزیکی کاهش دهد . بیشتر logicisms ادعا می‌کنند که عقل محض می‌تواند واقعیت را درک کند . جیمز قبول کرد که منطق اشیا ایده‌آل را سرگرم می‌کند ، روابط بین آن‌ها مستقل از زنجیره تجربیات حسی است ، اما وی تاکید کرد که این تجربه باید تصمیم بگیرد که کدام حقایق لازم برای جهان به کار می‌رود . اگرچه برخی از آن‌ها همیشه صادق هستند ، اما the آنچه که برای جهان وجود دارد ، همیشه ناقص است . درست هنگامی که جهان " به دست منطق " عمل می‌کند ، در آن تعامل بی‌پایان " جهان‌های " یا " دستور تجربه " - مانند ادراکی ، خیالی ، و ریاضی - که توسط یک چیز با سابقه در پی یافتن کسی که بتواند آن را بدون تناقض در نظر بگیرد ، درست به این دلیل که نمی‌تواند جایی در جهان اسب‌های واقعی پیدا کند . جهان از چیزهای ادراکی ، که توسط همه و به طور همزمان موجود ، تجربه شده‌است ، به عنوان یک پارادایم واقعیت عمل می‌کند ، با وجود اینکه دیگر سفارشات تجربه به آن کاهش نیافته اند . وجود وجود یک گزاره غیر معمول برای جیمز ؛ به این معنی است که رابطه عملی از انجام و نگرانی که در آن چیزها باید قادر به ایستادگی در برابر مردان باشند در صورتی که آن‌ها اساسا ً واقعی شمرده شوند . با این حال ، جیمز دلیل قانع‌کننده‌ای مبنی بر واقعیت نداشت ، زیرا او در اصل اساسی همه آنچه که می‌تواند مربوط به ادراک سه‌بعدی و زمانی باشد که می‌تواند بر ضد خود بدن انسان در ارتباط باشد را در نظر نگرفته است . این موضوع عموما ً توسط منتقدان نظریه محبوب جیمز از حقیقت ، Pragmatism ، که در نتیجه به طور سیستماتیک بد تعبیر شده بود ، از یاد رفته بود .
" چارلز ساندرز " و "Josiah رویس " ( James Royce ) و "Josiah رویس " در کنار او در این زمینه با او تبادل اطلاعات کردند . تفاوت‌های بین آن‌ها مربوط به حوزه و شرایطی است که باید به تجربه اختصاص داده شود . به طور کلی ، Peirce استدلال می‌کند که تجربه باید از لحاظ منطق ریاضی و فیزیک به دقت تعبیر شود ، در حالی که Royce استدلال می‌کند که درک واقعیت ، خطا ، و معنا نیاز به فرض یک knower یا experiencer مطلق دارد . Peirce یک متفکر اصلی بود که افکارش اغلب در فلسفه پیشرفته‌تر از آمریکایی‌های دیگر آغاز می‌شد .
منبع سایت بریتانیایی
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.