دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۵:۲۸ ۹۱۶ بازديد
اگرچه این یک حرکت پذیرفتهشده در مورد اجسام پدیداری است , اما بسیاری از فلاسفه در مورد ویژگیهای پدیداری آن را دشوارتر میکنند . انکار وجود درد به عنوان یک شی آسان به نظر میرسد , اما انکار وجود درد به عنوان یک ویژگی - به عنوان مثال , انکار وجود درد به عنوان یک ویژگی - به نظر آسان میآید . در واقع , به نظر میرسد که انکار وجود خصوصیتی که بلافاصله در تجربه آشکار است , دیوانه باشد .
اما چه چیزی باعث میشود انسان فکر کند که در چنین مواردی واقعا ً یک ویژگی وجود دارد ? تمایز بین ویژگیها و محتوای افکار , مفاهیم , مفاهیم را یادآوری کنید . این یک چیز است که تصور کنیم افراد دارای مفهومی از چیزی و کاملا ً دیگر هستند تا فرض کنیم که موجودیت مورد نظر وجود دارد . دوباره , این در مورد اشیا واضح است ; چرا نباید در مورد ویژگیها کاملا ً مشخص باشد ? در نتیجه , باید این امکان وجود داشته باشد که نمایشهای کیفیت خاص , بدون ویژگی در پاسخ به محتوای آن وجود داشته باشد .
علاوه بر این, همانطور که در بحث مفاهیم اشارهشده , محتوای افکار و نمایشها همیشه به طور کامل مفهومی نیستند : یک نوزاد که یک مثلث را میبیند ممکن است یک نمایش را با محتوای بالای یک مثلث به کار گیرد , حتی اگر مفهوم کامل آن را با یک دانشآموز هندسه درک نکند . بسیاری از محققان پیشنهاد میکنند که تجربیات کیفی باید به عنوان شامل نمایشهای خاصی با محتوای خاص این نوع درک شوند . بنابراین , یک تجربه قرمز شامل استقرار نمایشی با محتوای " قرمز " در پاسخ به ( برای مثال ) دیدن رز قرمز است . تفاوت بین یک فرد بینا و فردی - کور , شامل این واقعیت است که اولی به نمایش با محتوای خاص خاص متوسل شدهاست , در حالی که دومی صدق نمیکند . چیزی که برای بحث فعلی مهم است این است که محتوای آن نباید باشد , یا با ویژگی اصیل کیفیت رنگ قرمز یا قرمز نگاه کند . برای مثال , به اندازه کافی است که فرد کیفیت خاصی را به این روش خاص نشان دهد تا آن را تجربه کند ; نیازی به توضیحی یا درونگرا بودن وجود ندارد تا ویژگی فوقالعاده دیگری از قرمز وجود داشته باشد .
با این حال , بسیاری از فیلسوفان که تحتتاثیر رویکردهای روانشناسی به معنای مورد بحث قرار میگیرند , نگران این هستند که چگونه نمایشهای کیفی میتوانند هر گونه محتوایی داشته باشند, با توجه به اینکه هیچ دارایی واقعی وجود ندارد که نشان دهند . در نتیجه , بسیاری از دانش آموزان از جمله گیلبرت هارمن , ویلیام مک گری و مایکل پورتر اصرار داشتند که محتوای این تجربه باید " عریض " باشد , در واقع نشاندهنده ویژگیهای واقعی در جهان است . بنابراین , کسی که تجربه قرمز دارد , یک نمایش را با محتوای تصویری که نمایانگر ویژگی دنیای واقعی قرمز بودن است , گسترش میدهد . ( این دیدگاه شایستگی توضیح " شفافیت " توصیف تجربه را دارد , این حقیقت که کلماتی که فرد برای توصیف تجربه خود به کار میبرد , همیشه در حداقل به شی دنیایی که تجربه دارد , کاربرد دارد . با این حال , سایر فیلسوفان - از جمله پتر پترویچ و ژرژ ری - مخالف , استدلال میکنند که محتوای تجربه " محدود " است و به خود محتوا نیاز ندارد که چیزی واقعی وجود داشته باشد که نشان داده شود .
شکافها و تردید اول شخص
مشکلات ذکر شده در بالا , مشکلات ذکر شده در بالا در خصوص شکاف توضیحی بین پدیدههای ذهنی مختلف و فیزیکی است . نظریههای کارکردگرایی , برای تمامی روایتهای کاملا ً استادانه خود از سازمان ذهن انسان , هنوز نشان نداده اند که چگونه " غنای تجربه رنگی " به همان اندازه که لوین آن را بیان میکند , با محاسبات صرف بر روی نمایش , ایجاب میکند .
منبع سایت بریتانیایی
اما چه چیزی باعث میشود انسان فکر کند که در چنین مواردی واقعا ً یک ویژگی وجود دارد ? تمایز بین ویژگیها و محتوای افکار , مفاهیم , مفاهیم را یادآوری کنید . این یک چیز است که تصور کنیم افراد دارای مفهومی از چیزی و کاملا ً دیگر هستند تا فرض کنیم که موجودیت مورد نظر وجود دارد . دوباره , این در مورد اشیا واضح است ; چرا نباید در مورد ویژگیها کاملا ً مشخص باشد ? در نتیجه , باید این امکان وجود داشته باشد که نمایشهای کیفیت خاص , بدون ویژگی در پاسخ به محتوای آن وجود داشته باشد .
علاوه بر این, همانطور که در بحث مفاهیم اشارهشده , محتوای افکار و نمایشها همیشه به طور کامل مفهومی نیستند : یک نوزاد که یک مثلث را میبیند ممکن است یک نمایش را با محتوای بالای یک مثلث به کار گیرد , حتی اگر مفهوم کامل آن را با یک دانشآموز هندسه درک نکند . بسیاری از محققان پیشنهاد میکنند که تجربیات کیفی باید به عنوان شامل نمایشهای خاصی با محتوای خاص این نوع درک شوند . بنابراین , یک تجربه قرمز شامل استقرار نمایشی با محتوای " قرمز " در پاسخ به ( برای مثال ) دیدن رز قرمز است . تفاوت بین یک فرد بینا و فردی - کور , شامل این واقعیت است که اولی به نمایش با محتوای خاص خاص متوسل شدهاست , در حالی که دومی صدق نمیکند . چیزی که برای بحث فعلی مهم است این است که محتوای آن نباید باشد , یا با ویژگی اصیل کیفیت رنگ قرمز یا قرمز نگاه کند . برای مثال , به اندازه کافی است که فرد کیفیت خاصی را به این روش خاص نشان دهد تا آن را تجربه کند ; نیازی به توضیحی یا درونگرا بودن وجود ندارد تا ویژگی فوقالعاده دیگری از قرمز وجود داشته باشد .
با این حال , بسیاری از فیلسوفان که تحتتاثیر رویکردهای روانشناسی به معنای مورد بحث قرار میگیرند , نگران این هستند که چگونه نمایشهای کیفی میتوانند هر گونه محتوایی داشته باشند, با توجه به اینکه هیچ دارایی واقعی وجود ندارد که نشان دهند . در نتیجه , بسیاری از دانش آموزان از جمله گیلبرت هارمن , ویلیام مک گری و مایکل پورتر اصرار داشتند که محتوای این تجربه باید " عریض " باشد , در واقع نشاندهنده ویژگیهای واقعی در جهان است . بنابراین , کسی که تجربه قرمز دارد , یک نمایش را با محتوای تصویری که نمایانگر ویژگی دنیای واقعی قرمز بودن است , گسترش میدهد . ( این دیدگاه شایستگی توضیح " شفافیت " توصیف تجربه را دارد , این حقیقت که کلماتی که فرد برای توصیف تجربه خود به کار میبرد , همیشه در حداقل به شی دنیایی که تجربه دارد , کاربرد دارد . با این حال , سایر فیلسوفان - از جمله پتر پترویچ و ژرژ ری - مخالف , استدلال میکنند که محتوای تجربه " محدود " است و به خود محتوا نیاز ندارد که چیزی واقعی وجود داشته باشد که نشان داده شود .
شکافها و تردید اول شخص
مشکلات ذکر شده در بالا , مشکلات ذکر شده در بالا در خصوص شکاف توضیحی بین پدیدههای ذهنی مختلف و فیزیکی است . نظریههای کارکردگرایی , برای تمامی روایتهای کاملا ً استادانه خود از سازمان ذهن انسان , هنوز نشان نداده اند که چگونه " غنای تجربه رنگی " به همان اندازه که لوین آن را بیان میکند , با محاسبات صرف بر روی نمایش , ایجاب میکند .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر