دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۳:۲۳ ۸۵۷ بازديد
آزمونهای اعتبار
یک سوال مهم از اهمیت فراوان این است که آیا هیچ وسیلهای برای مقایسه اعتبار دیدگاههای متافیزیکی اولیه وجود دارد . اگر باید به طور منفی پاسخ داده شود - اگر باید اجازه داده شود که ، همانطور که قبلاً بود ، همه کاندیداها در این زمینه شروع کرده و آن را به پایان رساندند - این استدلال که هر یک از آنها پایه و اساس در حقیقت دارد ، کاملا ً تنزیل خواهد شد . هر نوع احترام و احترامی که در خانههای اصلی خود دارند پس از افتادن به دست of از دست خواهند رفت ، زیرا روش دومی در گرفتن آنها و گسترش آنها اصولا ً اختیاری است . به عنوان مثال ، که شخص جمع اشیا را به عنوان یک ماشین بزرگ میبیند ، ممکن است به وسیله آنچه در علم رخ میدهد ، پیشنهاد شود ، اما این دیدگاه نه میتواند ادعا کند که میتواند ادعای علمی داشته باشد و نه بر اعتبار علمی ، زیرا به نظر میرسد که از هیچ چیز بهتر از هوس صرف نیست . با این حال ، دو دلیل برای این تفکر وجود دارد که بینش اولیه متافیزیکی مبتنی بر هوس محض نیست، بلکه براساس دلایل معتبر است .
اول ، تعداد چیزهایی که می توان بینش متافیزیکی منطقی نامید ، در عمل محدود است : راههای مختلفی برای گرفتن دنیا به عنوان یک کل وجود دارد ، اما تنوع نامحدود نیست . در شرح کلی نظریههای متافیزیکی که در بالا ارایه شد ، شش نوع متفاوت از دیدگاه متمایز بودند ، که هر کدام ممکن است گفته شود در یک یا چند حوزه از تجربه ریشه گرفته باشد . امکان گسترش این فهرست وجود دارد ، اما احتمالا ً چندان دور نیست ؛ نامزدهای بیشتری ممکن است به خوبی معلوم شوند که هیچ تغییری در موضوعات مورد نظر در نظر گرفته نشده است . بنابراین ، لایبنیتز ممکن است به عنوان یک افلاطونی چند روزه و اسپینوزا به عنوان ارایه نسخه متفاوتی از دوگانگی دکارت ، کسی که نسبت به مادیگرایی نسبت به خود دکارت احساس همدردی میکند ، دیده شود . اگر این ادعاها درست باشد ، آنها قطعا ً مهم هستند ؛ چون حقایق در این مقاله نشان میدهند که تجربیات یا دیدگاههایی که در آنها ایجاد میشوند خاص ذهن افراد نیستند ، اما معمولا ً و به طور منظم رخ میدهند . آنها محصول خلق و خوی زودگذر نیستند ، به هیچ دلیل خوب مورد استفاده قرار نمیگیرند ، بلکه با افکار مرتبط میشوند که مکررا ً در انعکاس حساس و هوشمند تکرار میشوند .
دوم ، یک حس وجود دارد که علیرغم همه آنچه در بالا گفته شد، نظریههای متافیزیکی در معرض آزمایش تجربه قرار دارند . اینکه متافیزیک در سر دارد یک حساب از جهان به عنوان یک کل به معنای آن است که هر یک از طرفین ادعا میکند که بینش اساسی او هر بخش از زندگی را روشن میکند . ممکن است که هیچ واقعیت بیطرفی وجود نداشته باشد که یک metaphysician بتواند کاستیهای مخالفان خود را نشان دهد ؛ metaphysicians بر آنچه که باید به عنوان حقیقت حساب کند، و این امر آنها را در موقعیت شاد قضات در مورد خود قرار میدهد . با این حال ، درست است که هر کسی که در این نوع فلسفه دخالت دارد وظیفه رسمی حسابداری برای تمام حقایقی را دارد که او تشخیص میدهد ، و این چیزی است که میتواند بیشتر و یا کمتر انجام شود . ارزش دیدگاههای متافیزیکی مختلف گاهی در success که به آن اعمال میشوند نشان داده میشود . علاوه بر این ، این کاملا ً درست نیست که در هنگام کار کردن نظرات خود نیاز به مشورت و مشاوره ندارد . آنچه ممکن است افکار عمومی نامیده شود ، بخشی برای بازی است ، هر چند که حق مطلق برای شنیدن وجود ندارد . فردی که ترجیح میدهد مناطقی از تجربه و یا شیوههای تفکر را که عموما ً پذیرفته میشوند را از خطر دور کند ؛ این امر امکان پذیر بودن نظریات خود را بیشتر از این که خود را در این موقعیت پیدا کند ، کاهش میدهد . البته او میتواند حق و عقیده عمومی داشته باشد؛ هیچ metaphysician واقعی به فکر چنین جنگی نمیافتد . با این حال ، با این حال ، او باید در همه موارد محتاط باشد . او شاید بتواند بگوید که در پایان چه چیزی را شمارش کند ، اما اگر این کار او را در رد کردن آنچه که به طور کلی به نظر میرسد واقعی باشد ، شامل میشود ، پیروزی او ممکن است توخالی باشد .
منبع سایت بریتانیایی
یک سوال مهم از اهمیت فراوان این است که آیا هیچ وسیلهای برای مقایسه اعتبار دیدگاههای متافیزیکی اولیه وجود دارد . اگر باید به طور منفی پاسخ داده شود - اگر باید اجازه داده شود که ، همانطور که قبلاً بود ، همه کاندیداها در این زمینه شروع کرده و آن را به پایان رساندند - این استدلال که هر یک از آنها پایه و اساس در حقیقت دارد ، کاملا ً تنزیل خواهد شد . هر نوع احترام و احترامی که در خانههای اصلی خود دارند پس از افتادن به دست of از دست خواهند رفت ، زیرا روش دومی در گرفتن آنها و گسترش آنها اصولا ً اختیاری است . به عنوان مثال ، که شخص جمع اشیا را به عنوان یک ماشین بزرگ میبیند ، ممکن است به وسیله آنچه در علم رخ میدهد ، پیشنهاد شود ، اما این دیدگاه نه میتواند ادعا کند که میتواند ادعای علمی داشته باشد و نه بر اعتبار علمی ، زیرا به نظر میرسد که از هیچ چیز بهتر از هوس صرف نیست . با این حال ، دو دلیل برای این تفکر وجود دارد که بینش اولیه متافیزیکی مبتنی بر هوس محض نیست، بلکه براساس دلایل معتبر است .
اول ، تعداد چیزهایی که می توان بینش متافیزیکی منطقی نامید ، در عمل محدود است : راههای مختلفی برای گرفتن دنیا به عنوان یک کل وجود دارد ، اما تنوع نامحدود نیست . در شرح کلی نظریههای متافیزیکی که در بالا ارایه شد ، شش نوع متفاوت از دیدگاه متمایز بودند ، که هر کدام ممکن است گفته شود در یک یا چند حوزه از تجربه ریشه گرفته باشد . امکان گسترش این فهرست وجود دارد ، اما احتمالا ً چندان دور نیست ؛ نامزدهای بیشتری ممکن است به خوبی معلوم شوند که هیچ تغییری در موضوعات مورد نظر در نظر گرفته نشده است . بنابراین ، لایبنیتز ممکن است به عنوان یک افلاطونی چند روزه و اسپینوزا به عنوان ارایه نسخه متفاوتی از دوگانگی دکارت ، کسی که نسبت به مادیگرایی نسبت به خود دکارت احساس همدردی میکند ، دیده شود . اگر این ادعاها درست باشد ، آنها قطعا ً مهم هستند ؛ چون حقایق در این مقاله نشان میدهند که تجربیات یا دیدگاههایی که در آنها ایجاد میشوند خاص ذهن افراد نیستند ، اما معمولا ً و به طور منظم رخ میدهند . آنها محصول خلق و خوی زودگذر نیستند ، به هیچ دلیل خوب مورد استفاده قرار نمیگیرند ، بلکه با افکار مرتبط میشوند که مکررا ً در انعکاس حساس و هوشمند تکرار میشوند .
دوم ، یک حس وجود دارد که علیرغم همه آنچه در بالا گفته شد، نظریههای متافیزیکی در معرض آزمایش تجربه قرار دارند . اینکه متافیزیک در سر دارد یک حساب از جهان به عنوان یک کل به معنای آن است که هر یک از طرفین ادعا میکند که بینش اساسی او هر بخش از زندگی را روشن میکند . ممکن است که هیچ واقعیت بیطرفی وجود نداشته باشد که یک metaphysician بتواند کاستیهای مخالفان خود را نشان دهد ؛ metaphysicians بر آنچه که باید به عنوان حقیقت حساب کند، و این امر آنها را در موقعیت شاد قضات در مورد خود قرار میدهد . با این حال ، درست است که هر کسی که در این نوع فلسفه دخالت دارد وظیفه رسمی حسابداری برای تمام حقایقی را دارد که او تشخیص میدهد ، و این چیزی است که میتواند بیشتر و یا کمتر انجام شود . ارزش دیدگاههای متافیزیکی مختلف گاهی در success که به آن اعمال میشوند نشان داده میشود . علاوه بر این ، این کاملا ً درست نیست که در هنگام کار کردن نظرات خود نیاز به مشورت و مشاوره ندارد . آنچه ممکن است افکار عمومی نامیده شود ، بخشی برای بازی است ، هر چند که حق مطلق برای شنیدن وجود ندارد . فردی که ترجیح میدهد مناطقی از تجربه و یا شیوههای تفکر را که عموما ً پذیرفته میشوند را از خطر دور کند ؛ این امر امکان پذیر بودن نظریات خود را بیشتر از این که خود را در این موقعیت پیدا کند ، کاهش میدهد . البته او میتواند حق و عقیده عمومی داشته باشد؛ هیچ metaphysician واقعی به فکر چنین جنگی نمیافتد . با این حال ، با این حال ، او باید در همه موارد محتاط باشد . او شاید بتواند بگوید که در پایان چه چیزی را شمارش کند ، اما اگر این کار او را در رد کردن آنچه که به طور کلی به نظر میرسد واقعی باشد ، شامل میشود ، پیروزی او ممکن است توخالی باشد .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر