یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۴:۵۵ ۸۹۴ بازديد
فروید و پیروان او :
همزمان ، تئوریهای روانکاوی و روشهای درمانی که توسط پزشک تحت آموزش زیگموند فروید و بسیاری از مریدان در اوایل قرن بیستم گسترش یافتند و چندین دهه دوام آوردند - دیدگاه سنتی طبیعت انسان را اساسا ً منطقی تضعیف میکردند . نظریه فرویدی دلیل ثانوی تری داشت : برای فروید ، ناخودآگاه و اغلب انگیزهها و تمایلات غیر منطقی ، به خصوص تمایلات جنسی و پرخاشگر ، نیروی محرک زیادی در رفتار انسانی و بیماریهای روانی بودند . فرآیند آگاهی ناخودآگاه ، هدف درمانی پزشکان شاغل در این چارچوب بود .
زیگموند فروید .
مارکا / superstock
فروید این مساله را مطرح کرد که بسیاری از چیزهایی که انسانها احساس میکنند، فکر میکنند و انجام میدهند ، خارج از آگاهی ، دفاع از خود در انگیزهها و ناخودآگاه تعیین میشوند . بیشتر آن همچنین نشاندهنده تعارضات ریشه در کودکی اولیه است که در الگوهای پیچیده رفتارها و علائم متناقض ظاهر میشوند . پیروان او ، روانشناسان نفس ، بر اهمیت توابع درجه بالاتر و فرایندهای شناختی ( مانند انگیزش شایستگی ، تواناییهای خود تنظیمی ) و نیز مکانیسمهای دفاعی روانشناختی فرد تاکید کردند . آنها همچنین توجه خود را به نقشهای روابط بین فردی و پیوند ایمن در سلامت روانی و عملکرد انطباقی معطوف کردند و آنها پیشگام تحلیل این فرآیندها در محیط بالینی شدند .
پس از جنگ جهانی دوم و اسپاتنیک
بعد از جنگ جهانی دوم , روانشناسی آمریکایی , به ویژه روانشناسی بالینی , به یک زمینه قابلتوجه در سمت راست خود تبدیل شد , تا حدی در پاسخ به نیازهای سربازان قدیمی . رشد روانشناسی به عنوان یک علم بیشتر با پرتاب اسپوتنیک در سال 1957 و شروع مسابقه فضایی روسیه - آمریکایی به ماه بیشتر شد . به عنوان بخشی از این مسابقه , دولت آمریکا به رشد دانش دامن زد . برای اولین بار , بودجه گسترده فدرال در دسترس قرار گرفت , هم برای حمایت از تحقیقات رفتاری و فراهم کردن آموزش فارغالتحصیلی . روانشناسی هم حرفه thriving حرفهای و هم یک رشته علمی است که تمام جوانب رفتار اجتماعی انسان , رشد کودک و تفاوتهای فردی و همچنین حوزههای روانشناسی حیوانات , احساس , ادراک , حافظه و یادگیری را مورد بررسی قرار میدهد .
آموزش در روانشناسی بالینی به شدت تحتتاثیر روانشناسی فروید و شاخههای آن قرار داشت . اما برخی از پژوهشگران کلینیکی , که با جمعیتهای عادی و هم disturbed کار میکنند , شروع به توسعه و اعمال روشهایی که بر روی شرایط یادگیری تاثیر میگذارند و رفتار اجتماعی را کنترل میکنند , شروع کردند . این حرکت درمان رفتار problematic را آنالیز کرد ( به عنوان مثال , پرخاشگری , الگوهای گفتار عجیب , سیگار کشیدن , ترس از پاسخها ) از نظر حوادث قابلمشاهده و شرایطی که به نظر میرسید بر رفتار problematic فرد تاثیر میگذارد . رویکردهای رفتاری منجر به نوآوری برای درمان با کار برای اصلاح رفتار مشکلساز نه از طریق بینش , آگاهی , یا کشف انگیزشهای ناخودآگاه بلکه با پرداختن به خود رفتار میشوند . Behaviourists تلاش کرد تا رفتار ناسازگاران را مستقیما تغییر دهد, شرایط کنترل مشکلات فعلی فرد را بررسی کند, نه ریشههای تاریخی احتمالی آنها . آنها همچنین قصد داشتند نشان دهند که این تلاشها میتواند بدون جانشینی نشانهها موفقیتآمیز باشد که نظریه فرویدی پیشبینی کرد . Freudians بر این باور است که برداشتن این رفتار آزاردهنده به طور مستقیم با مشکلات جدید و بدتر دنبال میشود . درمانگران رفتار نشان دادند که این لزوما این مورد نیست .
روان شناسان برای شروع بررسی نقش ژنتیک در رشد شخصیت و اجتماعی , شباهت در شخصیت نشاندادهشده توسط افرادی که همان ژن یا همان محیط را به اشتراک میگذارند , مقایسه کردند . دو مطالعه در مقایسه با monozygotic ( یکسان ) در مقایسه با دوقلوهای dizygotic ( برادری ) , یا در محیطهای مختلف یا در محیطهای مختلف مطرح میشوند .
منبع سایت بریتانیایی
همزمان ، تئوریهای روانکاوی و روشهای درمانی که توسط پزشک تحت آموزش زیگموند فروید و بسیاری از مریدان در اوایل قرن بیستم گسترش یافتند و چندین دهه دوام آوردند - دیدگاه سنتی طبیعت انسان را اساسا ً منطقی تضعیف میکردند . نظریه فرویدی دلیل ثانوی تری داشت : برای فروید ، ناخودآگاه و اغلب انگیزهها و تمایلات غیر منطقی ، به خصوص تمایلات جنسی و پرخاشگر ، نیروی محرک زیادی در رفتار انسانی و بیماریهای روانی بودند . فرآیند آگاهی ناخودآگاه ، هدف درمانی پزشکان شاغل در این چارچوب بود .
زیگموند فروید .
مارکا / superstock
فروید این مساله را مطرح کرد که بسیاری از چیزهایی که انسانها احساس میکنند، فکر میکنند و انجام میدهند ، خارج از آگاهی ، دفاع از خود در انگیزهها و ناخودآگاه تعیین میشوند . بیشتر آن همچنین نشاندهنده تعارضات ریشه در کودکی اولیه است که در الگوهای پیچیده رفتارها و علائم متناقض ظاهر میشوند . پیروان او ، روانشناسان نفس ، بر اهمیت توابع درجه بالاتر و فرایندهای شناختی ( مانند انگیزش شایستگی ، تواناییهای خود تنظیمی ) و نیز مکانیسمهای دفاعی روانشناختی فرد تاکید کردند . آنها همچنین توجه خود را به نقشهای روابط بین فردی و پیوند ایمن در سلامت روانی و عملکرد انطباقی معطوف کردند و آنها پیشگام تحلیل این فرآیندها در محیط بالینی شدند .
پس از جنگ جهانی دوم و اسپاتنیک
بعد از جنگ جهانی دوم , روانشناسی آمریکایی , به ویژه روانشناسی بالینی , به یک زمینه قابلتوجه در سمت راست خود تبدیل شد , تا حدی در پاسخ به نیازهای سربازان قدیمی . رشد روانشناسی به عنوان یک علم بیشتر با پرتاب اسپوتنیک در سال 1957 و شروع مسابقه فضایی روسیه - آمریکایی به ماه بیشتر شد . به عنوان بخشی از این مسابقه , دولت آمریکا به رشد دانش دامن زد . برای اولین بار , بودجه گسترده فدرال در دسترس قرار گرفت , هم برای حمایت از تحقیقات رفتاری و فراهم کردن آموزش فارغالتحصیلی . روانشناسی هم حرفه thriving حرفهای و هم یک رشته علمی است که تمام جوانب رفتار اجتماعی انسان , رشد کودک و تفاوتهای فردی و همچنین حوزههای روانشناسی حیوانات , احساس , ادراک , حافظه و یادگیری را مورد بررسی قرار میدهد .
آموزش در روانشناسی بالینی به شدت تحتتاثیر روانشناسی فروید و شاخههای آن قرار داشت . اما برخی از پژوهشگران کلینیکی , که با جمعیتهای عادی و هم disturbed کار میکنند , شروع به توسعه و اعمال روشهایی که بر روی شرایط یادگیری تاثیر میگذارند و رفتار اجتماعی را کنترل میکنند , شروع کردند . این حرکت درمان رفتار problematic را آنالیز کرد ( به عنوان مثال , پرخاشگری , الگوهای گفتار عجیب , سیگار کشیدن , ترس از پاسخها ) از نظر حوادث قابلمشاهده و شرایطی که به نظر میرسید بر رفتار problematic فرد تاثیر میگذارد . رویکردهای رفتاری منجر به نوآوری برای درمان با کار برای اصلاح رفتار مشکلساز نه از طریق بینش , آگاهی , یا کشف انگیزشهای ناخودآگاه بلکه با پرداختن به خود رفتار میشوند . Behaviourists تلاش کرد تا رفتار ناسازگاران را مستقیما تغییر دهد, شرایط کنترل مشکلات فعلی فرد را بررسی کند, نه ریشههای تاریخی احتمالی آنها . آنها همچنین قصد داشتند نشان دهند که این تلاشها میتواند بدون جانشینی نشانهها موفقیتآمیز باشد که نظریه فرویدی پیشبینی کرد . Freudians بر این باور است که برداشتن این رفتار آزاردهنده به طور مستقیم با مشکلات جدید و بدتر دنبال میشود . درمانگران رفتار نشان دادند که این لزوما این مورد نیست .
روان شناسان برای شروع بررسی نقش ژنتیک در رشد شخصیت و اجتماعی , شباهت در شخصیت نشاندادهشده توسط افرادی که همان ژن یا همان محیط را به اشتراک میگذارند , مقایسه کردند . دو مطالعه در مقایسه با monozygotic ( یکسان ) در مقایسه با دوقلوهای dizygotic ( برادری ) , یا در محیطهای مختلف یا در محیطهای مختلف مطرح میشوند .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر