یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۴:۵۴ ۸۸۱ بازديد
پراگ : حمله شوروی
چک با سربازان شوروی در پراگ , آگوست , اوت یکا , روبرو شد . نیروهای شوروی به چکسلواکی حمله کرده بودند تا جنبش اصلاحات موسوم به پراگ را از بین ببرند.
3- نرخ انتقال حرارت
ناسیونالیسم
بسیاری از نظریهها ادعا میکنند که جنگها در نهایت از اتحاد انسانها به ملتها و از پیوند صمیمانه میان ملت و دولت ناشی میشود . این پیوند میان ملت و دولت با دکترین خودمختاری ملی استوار است , که در چشم بسیاری از پایههای اصلی مشروعیت دولتها و عامل اصلی در تاسیس و فروپاشی آن قرار دارد . این اصل بود که مرزهای سیاسی اروپای شرقی و بالکان پس از جنگ جهانی اول پس از جنگ جهانی اول ترتیب داده شدند و به شعار " خودمختاری مردم " و همچنین در شرایط خاص فصلهای یازدهم و دوازدهم تبدیل شدند . این پیوند صمیمانه میان ناسیونالیسم و ایالتی است که هردوی آنها را بسیار خطرناک میکند . حاکمان یک دولت در نهایت با آنچه که آزادانه به عنوان " منافع ملی " خلاصه میشود , حکمرانی میکنند که گاهی اوقات مستقیما ً با منافع ملی کشورهای دیگر برخورد میکند .
آرمان ملت هرگز به طور کامل تحقق نمییابد . در هیچ موردی تاریخی , همه اعضای یک ملت خاص در مرزهای یک کشور جمع شدهاند. در مقابل , بسیاری از کشورها حاوی اقلیتهای بزرگ ملی هستند . فقدان همبستگی کامل اغلب منجر به تنشهای خطرناکی شدهاست که نهایتاً منجر به جنگ میشوند . یک دولت که از ملیگرایی الهامگرفته است , ممکن است سیاستی را با هدف جذب اقلیتهای ملی , به عنوان تمایل عمومی دولتهای اروپای مرکزی و شرقی در دوره پیش رو , رهبری کند ; همچنین ممکن است تلاش کند تا اعضای ملت خارج از مرزهای خود , مانند آدولف هیتلر , متحد شوند . گروههای ملی که در کنترل یک کشور نیستند ممکن است از رژیم خود ناراضی باشند و ادعای خودمختاری در یک کشور جداگانه داشته باشند .
هیچ مبنای منطقی برای تصمیمگیری درباره میزانی که اصل خودمختاری باید در اجازه دادن به اقلیتهای ملی به کار گرفته شود وجود ندارد . به عنوان یک قانون , گروه اکثریت با جنبش جدایی مخالف است . درگیریهای خشونتآمیز ممکن است رخ دهد و از طریق دخالت خارجی , به جنگهای بینالمللی تبدیل شود . هیچ روش مناسبی برای جدایی ملیگرایی از دولت و برآورده ساختن نیازهای ملی از طریق ذخایر کافی اجتماعی و فرهنگی در یک واحد بزرگتر یافت نشده است . چنین تلاشی در امپراتوری اتریش - مجارستان پیش از انحلال آن در جنگ جهانی اول شکست خورد . حتی اتحاد جماهیر شوروی به طور دائم موفق نبوده است و نسبت بزرگی از اقلیتهای ملی را در بر میگیرد.
ملیگرایی نه تنها سبب بروز جنگها میشود , بلکه از طریق شدت نفوذ , مصالحه و پذیرش شکست را دشوارتر میسازد . بنابراین باعث افزایش طول مدت و افزایش شدت جنگها میشود . با این حال , احتمالا ً این تنها ویژگی جدید , نابالغ و نابالغ است , چرا که ناسیونالیسم , عامل اصلی درگیری و جنگ در میان کشورهای اروپای غربی است .
ناسیونالیسم تنها یک نوع ایدئولوژی است : در تمام سنین به نظر میرسد که مردم باورهای خود را گسترش میدهند و سعی میکنند دیگران را فریب دهند. حتی در گروههای ایدئولوژیکی خاص , اختلافات در تضاد به عنوان خشونت بین عقاید کاملا ً مخالف و مخالفان , اغلب خطرناکتر و شدیدتر از مخالفان تلقی میشوند . تا زمانی که وضعیتهای فردی بتوانند خود را با تفاوتهای انفجاری در باورها شناسایی کنند, احتمال جنگ بین دولتها افزایشیافته و شدت آن بیشتر خواهد بود .
منبع سایت بریتانیایی
چک با سربازان شوروی در پراگ , آگوست , اوت یکا , روبرو شد . نیروهای شوروی به چکسلواکی حمله کرده بودند تا جنبش اصلاحات موسوم به پراگ را از بین ببرند.
3- نرخ انتقال حرارت
ناسیونالیسم
بسیاری از نظریهها ادعا میکنند که جنگها در نهایت از اتحاد انسانها به ملتها و از پیوند صمیمانه میان ملت و دولت ناشی میشود . این پیوند میان ملت و دولت با دکترین خودمختاری ملی استوار است , که در چشم بسیاری از پایههای اصلی مشروعیت دولتها و عامل اصلی در تاسیس و فروپاشی آن قرار دارد . این اصل بود که مرزهای سیاسی اروپای شرقی و بالکان پس از جنگ جهانی اول پس از جنگ جهانی اول ترتیب داده شدند و به شعار " خودمختاری مردم " و همچنین در شرایط خاص فصلهای یازدهم و دوازدهم تبدیل شدند . این پیوند صمیمانه میان ناسیونالیسم و ایالتی است که هردوی آنها را بسیار خطرناک میکند . حاکمان یک دولت در نهایت با آنچه که آزادانه به عنوان " منافع ملی " خلاصه میشود , حکمرانی میکنند که گاهی اوقات مستقیما ً با منافع ملی کشورهای دیگر برخورد میکند .
آرمان ملت هرگز به طور کامل تحقق نمییابد . در هیچ موردی تاریخی , همه اعضای یک ملت خاص در مرزهای یک کشور جمع شدهاند. در مقابل , بسیاری از کشورها حاوی اقلیتهای بزرگ ملی هستند . فقدان همبستگی کامل اغلب منجر به تنشهای خطرناکی شدهاست که نهایتاً منجر به جنگ میشوند . یک دولت که از ملیگرایی الهامگرفته است , ممکن است سیاستی را با هدف جذب اقلیتهای ملی , به عنوان تمایل عمومی دولتهای اروپای مرکزی و شرقی در دوره پیش رو , رهبری کند ; همچنین ممکن است تلاش کند تا اعضای ملت خارج از مرزهای خود , مانند آدولف هیتلر , متحد شوند . گروههای ملی که در کنترل یک کشور نیستند ممکن است از رژیم خود ناراضی باشند و ادعای خودمختاری در یک کشور جداگانه داشته باشند .
هیچ مبنای منطقی برای تصمیمگیری درباره میزانی که اصل خودمختاری باید در اجازه دادن به اقلیتهای ملی به کار گرفته شود وجود ندارد . به عنوان یک قانون , گروه اکثریت با جنبش جدایی مخالف است . درگیریهای خشونتآمیز ممکن است رخ دهد و از طریق دخالت خارجی , به جنگهای بینالمللی تبدیل شود . هیچ روش مناسبی برای جدایی ملیگرایی از دولت و برآورده ساختن نیازهای ملی از طریق ذخایر کافی اجتماعی و فرهنگی در یک واحد بزرگتر یافت نشده است . چنین تلاشی در امپراتوری اتریش - مجارستان پیش از انحلال آن در جنگ جهانی اول شکست خورد . حتی اتحاد جماهیر شوروی به طور دائم موفق نبوده است و نسبت بزرگی از اقلیتهای ملی را در بر میگیرد.
ملیگرایی نه تنها سبب بروز جنگها میشود , بلکه از طریق شدت نفوذ , مصالحه و پذیرش شکست را دشوارتر میسازد . بنابراین باعث افزایش طول مدت و افزایش شدت جنگها میشود . با این حال , احتمالا ً این تنها ویژگی جدید , نابالغ و نابالغ است , چرا که ناسیونالیسم , عامل اصلی درگیری و جنگ در میان کشورهای اروپای غربی است .
ناسیونالیسم تنها یک نوع ایدئولوژی است : در تمام سنین به نظر میرسد که مردم باورهای خود را گسترش میدهند و سعی میکنند دیگران را فریب دهند. حتی در گروههای ایدئولوژیکی خاص , اختلافات در تضاد به عنوان خشونت بین عقاید کاملا ً مخالف و مخالفان , اغلب خطرناکتر و شدیدتر از مخالفان تلقی میشوند . تا زمانی که وضعیتهای فردی بتوانند خود را با تفاوتهای انفجاری در باورها شناسایی کنند, احتمال جنگ بین دولتها افزایشیافته و شدت آن بیشتر خواهد بود .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر