یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۴:۵۵ ۸۸۶ بازديد
به طور کلی ، این مطالعات نقش مهم وراثت را در گستره وسیعی از ویژگیهای انسانی و ویژگیهایی چون فرد درونگرا و برونگرا نشان داد و نشان داد که تاثیر ژنتیکی - ژنتیکی بسیار بیشتر از تاثیر اولیه behaviourism بودهاست . در عین حال ، مشخص شد که چگونه این گرایشها در رفتار از همه مهمتر بستگی به فعل و انفعالات با محیط در دوره توسعه دارند، که در رحم آغاز میشود .
تاثیرات و عواقب انقلاب شناختی
در اوایل دهه ۱۹۶۰ ، ارتباط رویکرد Skinnerian برای درک فرآیندهای ذهنی پیچیده به طور جدی مورد سوال قرار گرفت . مقاله انتقادی نوام چامسکی از نظریه " رفتار شفاهی " اسکینر در سال ۱۹۵۹ نشان داد که نمیتواند به درستی برای کسب زبان انسانی توضیح داده شود . این یکی از چندین محرک برای تغییر پارادایم بود که در اواسط دهه ۱۹۶۰ تبدیل به " انقلاب شناختی " شد که compellingly علیه behaviourism استدلال کرد و منجر به توسعه علوم شناختی شد . در ارتباط با تحلیلهای همزمان و پیشرفت در زمینههای علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی برای علوم اعصاب ، ژنتیک ، و کاربردهای نظریه تکاملی ، مطالعه علمی ذهن و فعالیت ذهنی به سرعت بنیان علم روانشناسی جدید در قرن بیست و یکم شد .
دانشمندان روانشناسی نشان دادهاند که موجودات زنده , تمایلات فطری دارند و این که مغز انسان به طور متمایز برای فعالیتهای ذهنی با سطح بالاتر , از اکتساب زبان به ریاضیات , همچنین ادراک فضا , تفکر و حافظه آماده شدهاست . آنها همچنین مدلهای نظری مختلف را برای مفهومسازی نمایش ذهنی در پردازش اطلاعات پیچیده که در سطوح مختلف آگاهی انجام میشود , مورد آزمایش و آزمایش قرار دادند . آنها از این سوالات پرسیده بودند : چگونه دانش ذخیرهشده فرد به الگوها یا شبکههای نمایشهای ذهنی فعال شده در یک زمان خاص افزایش مییابد ? حافظه چگونه سازماندهی میشود ? در یک جهت مرتبط , تجزیه و تحلیل ادراک بصری در مورد این که چگونه ویژگیهای محیط ( به عنوان مثال , اشیا , مکانها و دیگر حیوانات در جهان ) اطلاعات را فراهم میکنند , درک میکند که درک آن برای زنده ماندن ارگانیسم نقش حیاتی دارد . در نتیجه , اطلاعات در مورد احتمالات و خطرات محیط , از طرف دیگر , و گرایشها و تلاشهای این حیوان , از سوی دیگر , جداییناپذیر هستند : تعاملات آنها کانون تحقیقات و نظریهپردازی هستند .
اعلان
همزمان , برای بررسی شخصیت , تفاوتهای فردی و رفتار اجتماعی , تعدادی از نظریهپردازان نظریههای یادگیری را هم اجتماعی و هم بیشتر شناختی ساختند . آنها فراتر از conditioning اولیه و اصول پاداش و مجازات حرکت کردند و بر این موضوع تمرکز کردند که چگونه ویژگیهای یک فرد با فرصتها و خواستههای موقعیتی تعامل دارند . تحقیقات نشاندهنده اهمیت یادگیری از طریق مشاهده از مدلهای واقعی و نمادین , نشان دادن آن است که به طور خودکار و بدون نیاز به هر گونه تقویت مستقیم رخ میدهد . به همین ترتیب , مطالعات توسعه خود - کنترل و توانایی برای به تاخیر انداختن رضایت در کودکان نشان داد که مهم است که وضعیت و the چگونه مورد ارزیابی قرار میگیرند : وقتی ارزیابی تغییر میکند , پس رفتار را انجام میدهد . بنابراین , تمرکز از تقویت و " کنترل محرک " به مکانیزمهای ذهنی تغییر کرد که کنترل خود را ممکن میسازند .
طبقهبندیهای ویژگی شخصیتی سنتی به توصیف افراد و انواع مختلف استفاده از این اصطلاحات به عنوان درونگرایی - برون گرایی و اجتماعی - خصمانه بر مبنای رتبهبندی ویژگی گسترده ادامه دادند . در جهات جدید , سازگار با تحولات در علوم شناختی و روانشناسی اجتماعی , تفاوتهای فردی بر حسب متغیرهای اجتماعی شناختی مثل ساختارهای مردمی , اهداف شخصی و ارزشها , و مهارتها و مهارتها reconceptualized .
منبع سایت بریتانیایی
تاثیرات و عواقب انقلاب شناختی
در اوایل دهه ۱۹۶۰ ، ارتباط رویکرد Skinnerian برای درک فرآیندهای ذهنی پیچیده به طور جدی مورد سوال قرار گرفت . مقاله انتقادی نوام چامسکی از نظریه " رفتار شفاهی " اسکینر در سال ۱۹۵۹ نشان داد که نمیتواند به درستی برای کسب زبان انسانی توضیح داده شود . این یکی از چندین محرک برای تغییر پارادایم بود که در اواسط دهه ۱۹۶۰ تبدیل به " انقلاب شناختی " شد که compellingly علیه behaviourism استدلال کرد و منجر به توسعه علوم شناختی شد . در ارتباط با تحلیلهای همزمان و پیشرفت در زمینههای علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی برای علوم اعصاب ، ژنتیک ، و کاربردهای نظریه تکاملی ، مطالعه علمی ذهن و فعالیت ذهنی به سرعت بنیان علم روانشناسی جدید در قرن بیست و یکم شد .
دانشمندان روانشناسی نشان دادهاند که موجودات زنده , تمایلات فطری دارند و این که مغز انسان به طور متمایز برای فعالیتهای ذهنی با سطح بالاتر , از اکتساب زبان به ریاضیات , همچنین ادراک فضا , تفکر و حافظه آماده شدهاست . آنها همچنین مدلهای نظری مختلف را برای مفهومسازی نمایش ذهنی در پردازش اطلاعات پیچیده که در سطوح مختلف آگاهی انجام میشود , مورد آزمایش و آزمایش قرار دادند . آنها از این سوالات پرسیده بودند : چگونه دانش ذخیرهشده فرد به الگوها یا شبکههای نمایشهای ذهنی فعال شده در یک زمان خاص افزایش مییابد ? حافظه چگونه سازماندهی میشود ? در یک جهت مرتبط , تجزیه و تحلیل ادراک بصری در مورد این که چگونه ویژگیهای محیط ( به عنوان مثال , اشیا , مکانها و دیگر حیوانات در جهان ) اطلاعات را فراهم میکنند , درک میکند که درک آن برای زنده ماندن ارگانیسم نقش حیاتی دارد . در نتیجه , اطلاعات در مورد احتمالات و خطرات محیط , از طرف دیگر , و گرایشها و تلاشهای این حیوان , از سوی دیگر , جداییناپذیر هستند : تعاملات آنها کانون تحقیقات و نظریهپردازی هستند .
اعلان
همزمان , برای بررسی شخصیت , تفاوتهای فردی و رفتار اجتماعی , تعدادی از نظریهپردازان نظریههای یادگیری را هم اجتماعی و هم بیشتر شناختی ساختند . آنها فراتر از conditioning اولیه و اصول پاداش و مجازات حرکت کردند و بر این موضوع تمرکز کردند که چگونه ویژگیهای یک فرد با فرصتها و خواستههای موقعیتی تعامل دارند . تحقیقات نشاندهنده اهمیت یادگیری از طریق مشاهده از مدلهای واقعی و نمادین , نشان دادن آن است که به طور خودکار و بدون نیاز به هر گونه تقویت مستقیم رخ میدهد . به همین ترتیب , مطالعات توسعه خود - کنترل و توانایی برای به تاخیر انداختن رضایت در کودکان نشان داد که مهم است که وضعیت و the چگونه مورد ارزیابی قرار میگیرند : وقتی ارزیابی تغییر میکند , پس رفتار را انجام میدهد . بنابراین , تمرکز از تقویت و " کنترل محرک " به مکانیزمهای ذهنی تغییر کرد که کنترل خود را ممکن میسازند .
طبقهبندیهای ویژگی شخصیتی سنتی به توصیف افراد و انواع مختلف استفاده از این اصطلاحات به عنوان درونگرایی - برون گرایی و اجتماعی - خصمانه بر مبنای رتبهبندی ویژگی گسترده ادامه دادند . در جهات جدید , سازگار با تحولات در علوم شناختی و روانشناسی اجتماعی , تفاوتهای فردی بر حسب متغیرهای اجتماعی شناختی مثل ساختارهای مردمی , اهداف شخصی و ارزشها , و مهارتها و مهارتها reconceptualized .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر