شنبه ۱۵ دی ۹۷ ۲۱:۵۷ ۸۵۱ بازديد
با این حال ، Erikson در مورد علل رشد نسبتا ً مبهم است . چه نوع تجربههایی را باید با موفقیت حل و فصل کرد و از یک مرحله به مرحله دیگر حرکت کرد ؟ این نظریه مکانیزم جهانی برای حل بحران ندارد .
در واقع ، Erikson ( ۱۹۶۴ ) تایید میکند که نظریه او یک مرور توصیفی از رشد اجتماعی و عاطفی انسان است که به اندازه کافی توضیح نمیدهد که چگونه و چرا این توسعه رخ میدهد . برای مثال ، Erikson صراحتا ً توضیح نمیدهد که چگونه نتیجه یک صحنه روانی بر شخصیت در یک مرحله بعدی تاثیر میگذارد .
با این حال ، Erikson تاکید کرد که کار او " ابزاری برای فکر کردن به جای یک تحلیل واقعی است " هدف آن ارائه چارچوبی است که در آن توسعه میتواند به جای تیوری قابل آزمایش در نظر گرفته شود .
یکی از نقاط قوت نظریه Erikson's توانایی آن برای پیوند دادن رشد روانی - روانی مهم در کل طول عمر است .
اگرچه حمایت از مراحل اولیه رشد شخصیت وجود دارد ( McAdams ، ۱۹۹۹ ) ، منتقدان تئوری او شواهدی ارائه میکنند که نشاندهنده فقدان مراحل مجزا رشد شخصیت است ( McCrae & کوستا ، ۱۹۹۷ ) .
کارل یونگ
کارل یونگ یکی از حامیان اولیه فروید بود ، زیرا علاقه مشترک آنها به ناخودآگاه بود . او عضو فعال جامعه روانکاوی وین ( که قبلا ً به انجمن روانشناسی Wednesday معروف بود ) بود . هنگامی که انجمن بینالمللی Psychoanalytical در سال ۱۹۱۰ تشکیل شد ، به درخواست فروید رئیسجمهور شد .
با این حال در سال ۱۹۱۲ ، در حالی که در یک تور سخنرانی در آمریکا ، جونگ را به طور عمومی از نظریه ادیپ و تاکید او بر تمایلات جنسی کودکانه انتقاد کرد . سال بعد این منجر به جدایی irrevocable بین آنها شد و یونگ در ادامه تفسیر خود از نظریه روانکاوی ادامه داد .
بیشتر مفروضات مربوط به روانشناسی تحلیلی او ، تفاوتهای نظری او با فروید را نشان میدهد . برای مثال ، در حالی که یونگ با فروید موافق بود که گذشته و تجربیات کودکی یک فرد رفتار آینده را تعیین کردهاست، او همچنین معتقد بود که ما به شکل آینده ( آرزوهای خود) شکلگرفته ایم .
تفاوتهای بین یونگ و فروید
جدول مقایسه با نتایج یونگ - فروید
نظریه of
یونگ ( ۱۹۴۸ ) با فروید در رابطه با نقش روابط جنسی مخالف است . او معتقد بود که مصرف جنسی تنها انرژی جنسی نیست ، بلکه به جای آن، انرژی روانی را تعمیم میدهد.
برای یونگ ، هدف از انرژی ذهنی ، انگیزه دادن به فرد به چند روش مهم از جمله معنوی ، فکری و خلاقانه است . همچنین یک منبع انگیزه دهنده برای جستجوی لذت و کاهش درگیری بود.
نظریه ضمیر ناخودآگاه
مانند فروید ( و Erikson ) یونگ ، ذهن را به عنوان یک سری از سیستمهای جداگانه اما با فعل و انفعال در نظر گرفت . سه شخصیت اصلی ضمیر ، ضمیر ناخودآگاه شخصی و ضمیر ناخودآگاه جمعی بودند .
طبق گفته یونگ ، ضمیر ذهن خودآگاه را نشان میدهد ، زیرا شامل افکار ، خاطرات و احساساتی است که فرد از آن آگاه است . ضمیر به طور عمده مسئول احساسات هویت و تداوم است .
یونگ ( ۱۹۲۱ ، ۱۹۳۳ ) بر اهمیت ناخودآگاه در ارتباط با شخصیت تاکید کرد . با این حال ، او پیشنهاد کرد که ناخود آگاه متشکل از دو لایه است .
اولین لایه که ناخودآگاه فردی نامیده میشود ، اساسا ً شبیه نسخه فروید از ضمیر ناخودآگاه است . ناخود آگاه شخصی شامل اطلاعات فراموششده و همچنین خاطرات سرکوبشده است .
یونگ ( ۱۹۳۳ ) یک ویژگی مهم از ناخودآگاه فردی به نام complexes را تشریح کرد . مجموعه مجموعهای از افکار ، احساسات ، نگرشها و خاطرات است که بر روی یک مفهوم واحد تمرکز دارند .
هر چه عناصر بیشتری به مجتمع متصل شوند ، تاثیر آن بر فرد بیشتر خواهد بود . یونگ همچنین بر این باور بود که ناخودآگاه شخصی به سطحی نزدیکتر از فروید است که فروید اظهار داشت و روش درمانی یونگ نسبت به تجربیات سرکوبشده دوران کودکی اهمیت کمتری دارد . این حال و آینده است ، که در دیدگاه او کلید هم برای تحلیل رواننژندی و هم برای درمان آن بود .
منبع سایت روانشناسی ساده
در واقع ، Erikson ( ۱۹۶۴ ) تایید میکند که نظریه او یک مرور توصیفی از رشد اجتماعی و عاطفی انسان است که به اندازه کافی توضیح نمیدهد که چگونه و چرا این توسعه رخ میدهد . برای مثال ، Erikson صراحتا ً توضیح نمیدهد که چگونه نتیجه یک صحنه روانی بر شخصیت در یک مرحله بعدی تاثیر میگذارد .
با این حال ، Erikson تاکید کرد که کار او " ابزاری برای فکر کردن به جای یک تحلیل واقعی است " هدف آن ارائه چارچوبی است که در آن توسعه میتواند به جای تیوری قابل آزمایش در نظر گرفته شود .
یکی از نقاط قوت نظریه Erikson's توانایی آن برای پیوند دادن رشد روانی - روانی مهم در کل طول عمر است .
اگرچه حمایت از مراحل اولیه رشد شخصیت وجود دارد ( McAdams ، ۱۹۹۹ ) ، منتقدان تئوری او شواهدی ارائه میکنند که نشاندهنده فقدان مراحل مجزا رشد شخصیت است ( McCrae & کوستا ، ۱۹۹۷ ) .
کارل یونگ
کارل یونگ یکی از حامیان اولیه فروید بود ، زیرا علاقه مشترک آنها به ناخودآگاه بود . او عضو فعال جامعه روانکاوی وین ( که قبلا ً به انجمن روانشناسی Wednesday معروف بود ) بود . هنگامی که انجمن بینالمللی Psychoanalytical در سال ۱۹۱۰ تشکیل شد ، به درخواست فروید رئیسجمهور شد .
با این حال در سال ۱۹۱۲ ، در حالی که در یک تور سخنرانی در آمریکا ، جونگ را به طور عمومی از نظریه ادیپ و تاکید او بر تمایلات جنسی کودکانه انتقاد کرد . سال بعد این منجر به جدایی irrevocable بین آنها شد و یونگ در ادامه تفسیر خود از نظریه روانکاوی ادامه داد .
بیشتر مفروضات مربوط به روانشناسی تحلیلی او ، تفاوتهای نظری او با فروید را نشان میدهد . برای مثال ، در حالی که یونگ با فروید موافق بود که گذشته و تجربیات کودکی یک فرد رفتار آینده را تعیین کردهاست، او همچنین معتقد بود که ما به شکل آینده ( آرزوهای خود) شکلگرفته ایم .
تفاوتهای بین یونگ و فروید
جدول مقایسه با نتایج یونگ - فروید
نظریه of
یونگ ( ۱۹۴۸ ) با فروید در رابطه با نقش روابط جنسی مخالف است . او معتقد بود که مصرف جنسی تنها انرژی جنسی نیست ، بلکه به جای آن، انرژی روانی را تعمیم میدهد.
برای یونگ ، هدف از انرژی ذهنی ، انگیزه دادن به فرد به چند روش مهم از جمله معنوی ، فکری و خلاقانه است . همچنین یک منبع انگیزه دهنده برای جستجوی لذت و کاهش درگیری بود.
نظریه ضمیر ناخودآگاه
مانند فروید ( و Erikson ) یونگ ، ذهن را به عنوان یک سری از سیستمهای جداگانه اما با فعل و انفعال در نظر گرفت . سه شخصیت اصلی ضمیر ، ضمیر ناخودآگاه شخصی و ضمیر ناخودآگاه جمعی بودند .
طبق گفته یونگ ، ضمیر ذهن خودآگاه را نشان میدهد ، زیرا شامل افکار ، خاطرات و احساساتی است که فرد از آن آگاه است . ضمیر به طور عمده مسئول احساسات هویت و تداوم است .
یونگ ( ۱۹۲۱ ، ۱۹۳۳ ) بر اهمیت ناخودآگاه در ارتباط با شخصیت تاکید کرد . با این حال ، او پیشنهاد کرد که ناخود آگاه متشکل از دو لایه است .
اولین لایه که ناخودآگاه فردی نامیده میشود ، اساسا ً شبیه نسخه فروید از ضمیر ناخودآگاه است . ناخود آگاه شخصی شامل اطلاعات فراموششده و همچنین خاطرات سرکوبشده است .
یونگ ( ۱۹۳۳ ) یک ویژگی مهم از ناخودآگاه فردی به نام complexes را تشریح کرد . مجموعه مجموعهای از افکار ، احساسات ، نگرشها و خاطرات است که بر روی یک مفهوم واحد تمرکز دارند .
هر چه عناصر بیشتری به مجتمع متصل شوند ، تاثیر آن بر فرد بیشتر خواهد بود . یونگ همچنین بر این باور بود که ناخودآگاه شخصی به سطحی نزدیکتر از فروید است که فروید اظهار داشت و روش درمانی یونگ نسبت به تجربیات سرکوبشده دوران کودکی اهمیت کمتری دارد . این حال و آینده است ، که در دیدگاه او کلید هم برای تحلیل رواننژندی و هم برای درمان آن بود .
منبع سایت روانشناسی ساده
- ۰ ۰
- ۰ نظر