شنبه ۱۵ دی ۹۷ ۲۲:۴۰ ۸۸۸ بازديد
Moscovici و نفوذ اقلیت
Saul McLeod ، ۲۰۰۷ منتشر شد.
عبارت " نفوذ اقلیت " به شکلی از نفوذ اجتماعی اشاره دارد که به مواجهه با موقعیت اقلیت سازگار در یک گروه نسبت داده میشود .
تاثیر اقلیت به طور کلی تنها بعد از یک دوره زمانی احساس میشود و تمایل دارد که پذیرش خصوصی نظرات بیانشده توسط اقلیت را تولید کند .
suffragettes
یک نمونه مهم از زندگی یک اقلیت که اکثریت را تحتتاثیر قرار داد جنبش suffragette در اوایل قرن بیستم بود . یک گروه نسبتا ً کوچک از suffragettes قویا ً به این موضوع اعتراض کردند که زنان باید اجازه رای دادن داشته باشند . کار سخت the ، همراه با دادگستری پرونده آنها ، در نهایت اکثریت را به پذیرفتن نقطهنظر خود هدایت کرد .
در بسیاری از مطالعات انطباق توضیح داده شد که این گروه اقلیتی است که با اکثریت منطبق میشوند . Moscovici ( ۱۹۷۶ ، ۱۹۸۰ ) در امتداد خطوط مختلف بحث کرد . او ادعا کرد که Asch ( ۱۹۵۱ ) و دیگران تاکید زیادی بر این عقیده داشتند که اکثریت در یک گروه تاثیر زیادی بر اقلیت دارند . به نظر او ، این مساله برای اقلیت هم امکان پذیر است که اکثریت را تحتتاثیر قرار دهد .
در واقع Asch با Moscovici موافق بود . او همچنین احساس کرد که تاثیر اقلیت رخ دادهاست و به طور بالقوه یک مساله با ارزش تر برای مطالعه است - تا بر این موضوع تمرکز کند که چرا برخی افراد ممکن است از نظر اقلیت پیروی کنند و در مقابل فشار گروهی مقاومت کنند .
Moscovici بین مطاوعت و تبدیل تمایز قایل شد . انطباق در مطالعات انطباق رایج است ( به عنوان مثال Asch ) که در آن شرکت کنندگان به طور عمومی با هنجارهای گروه مطابقت دارند ، اما بصورت خصوصی آنها را طرد میکنند .
تبدیل شامل این است که چگونه یک اقلیت میتواند اکثریت را تحتتاثیر قرار دهد . این شامل متقاعد کردن اکثریت است که نظرات اقلیت درست هستند . این میتواند به چند روش مختلف ( به عنوان مثال ثبات ، انعطافپذیری ) دست یابد . تبدیل با قبول متفاوت است چون معمولا ً هم پذیرش عمومی و هم خصوصی یک دیدگاه یا رفتار جدید را شامل میشود ( به عنوان مثال باطنی سازی ) .
اقلیت چه طور دیدگاه اکثریت را تغییر میدهد ؟
Moscovici استدلال میکند که تاثیر اکثریت بر انطباق عمومی استوار است . احتمالا ً یک مورد از نفوذ اجتماعی هنجاری است . در این رابطه قدرت اعداد مهم است - اکثریت قدرت را دارند تا با تایید و مخالفت مجازات و مجازات شوند . و به همین دلیل فشار بر اقلیتها اعمال میشود .
از آنجا که اکثریت مردم اغلب نسبت به آنچه اقلیتها در مورد آنها فکر میکنند ، بیتفاوت هستند ، تاثیر اقلیت به ندرت بر تاثیر اجتماعی هنجاری قرار میگیرد . در عوض ، معمولا ً براساس نفوذ اجتماعی اطلاعاتی - ارائه اکثریت با ایدههای جدید ، اطلاعات جدیدی است که آنها را هدایت میکند تا دیدگاههای خود را مورد بررسی مجدد قرار دهند. در این رابطه ، نفوذ اقلیت شامل پذیرش خصوصی ( یعنی باطنی سازی ) - تبدیل اکثریت با متقاعد کردن آنها به این است که دیدگاههای minority's درست هستند .
چهار عامل اصلی برای اقلیت که تاثیر زیادی بر اکثریت دارند ، شناسایی شدهاند .
اینها سبک رفتاری ، سبک تفکر ، انعطافپذیری و شناسایی هستند .
(۱) سبک رفتاری
این شامل ۴ بخش است :
۱. پایداری : اقلیت باید در نظر آنها سازگار باشند .
۲. اعتماد به درستی ایدهها و دیدگاههایی که ارائه میدهند
۳. نشان دادن بیطرف بودن
۴. مقاومت در برابر فشار اجتماعی و سواستفاده
Moscovici ( ۱۹۶۹ ) اظهار داشت که مهمترین جنبه از سبک رفتاری ، سازگاری با آن است که مردم موقعیت خود را حفظ میکنند . ثابت بودن و تغییر در یک دیدگاه ، بیشتر به احتمال زیاد تحتتاثیر اکثریت قرار میگیرد تا اگر یک اقلیت ، متناقض و chops باشد و ذهن آنها را تغییر دهد .
Moscovici ( ۱۹۶۹ ) سبکهای رفتاری ( سازگار / متناقض ) را در مطالعات آبی - سبز خود مورد بررسی قرار داد . او نشان داد که اقلیت سازگار موفقتر از اقلیتی ناسازگار در تغییر دیدگاههای اکثریت بودند .
منبع سایت روانشناسی ساده
Saul McLeod ، ۲۰۰۷ منتشر شد.
عبارت " نفوذ اقلیت " به شکلی از نفوذ اجتماعی اشاره دارد که به مواجهه با موقعیت اقلیت سازگار در یک گروه نسبت داده میشود .
تاثیر اقلیت به طور کلی تنها بعد از یک دوره زمانی احساس میشود و تمایل دارد که پذیرش خصوصی نظرات بیانشده توسط اقلیت را تولید کند .
suffragettes
یک نمونه مهم از زندگی یک اقلیت که اکثریت را تحتتاثیر قرار داد جنبش suffragette در اوایل قرن بیستم بود . یک گروه نسبتا ً کوچک از suffragettes قویا ً به این موضوع اعتراض کردند که زنان باید اجازه رای دادن داشته باشند . کار سخت the ، همراه با دادگستری پرونده آنها ، در نهایت اکثریت را به پذیرفتن نقطهنظر خود هدایت کرد .
در بسیاری از مطالعات انطباق توضیح داده شد که این گروه اقلیتی است که با اکثریت منطبق میشوند . Moscovici ( ۱۹۷۶ ، ۱۹۸۰ ) در امتداد خطوط مختلف بحث کرد . او ادعا کرد که Asch ( ۱۹۵۱ ) و دیگران تاکید زیادی بر این عقیده داشتند که اکثریت در یک گروه تاثیر زیادی بر اقلیت دارند . به نظر او ، این مساله برای اقلیت هم امکان پذیر است که اکثریت را تحتتاثیر قرار دهد .
در واقع Asch با Moscovici موافق بود . او همچنین احساس کرد که تاثیر اقلیت رخ دادهاست و به طور بالقوه یک مساله با ارزش تر برای مطالعه است - تا بر این موضوع تمرکز کند که چرا برخی افراد ممکن است از نظر اقلیت پیروی کنند و در مقابل فشار گروهی مقاومت کنند .
Moscovici بین مطاوعت و تبدیل تمایز قایل شد . انطباق در مطالعات انطباق رایج است ( به عنوان مثال Asch ) که در آن شرکت کنندگان به طور عمومی با هنجارهای گروه مطابقت دارند ، اما بصورت خصوصی آنها را طرد میکنند .
تبدیل شامل این است که چگونه یک اقلیت میتواند اکثریت را تحتتاثیر قرار دهد . این شامل متقاعد کردن اکثریت است که نظرات اقلیت درست هستند . این میتواند به چند روش مختلف ( به عنوان مثال ثبات ، انعطافپذیری ) دست یابد . تبدیل با قبول متفاوت است چون معمولا ً هم پذیرش عمومی و هم خصوصی یک دیدگاه یا رفتار جدید را شامل میشود ( به عنوان مثال باطنی سازی ) .
اقلیت چه طور دیدگاه اکثریت را تغییر میدهد ؟
Moscovici استدلال میکند که تاثیر اکثریت بر انطباق عمومی استوار است . احتمالا ً یک مورد از نفوذ اجتماعی هنجاری است . در این رابطه قدرت اعداد مهم است - اکثریت قدرت را دارند تا با تایید و مخالفت مجازات و مجازات شوند . و به همین دلیل فشار بر اقلیتها اعمال میشود .
از آنجا که اکثریت مردم اغلب نسبت به آنچه اقلیتها در مورد آنها فکر میکنند ، بیتفاوت هستند ، تاثیر اقلیت به ندرت بر تاثیر اجتماعی هنجاری قرار میگیرد . در عوض ، معمولا ً براساس نفوذ اجتماعی اطلاعاتی - ارائه اکثریت با ایدههای جدید ، اطلاعات جدیدی است که آنها را هدایت میکند تا دیدگاههای خود را مورد بررسی مجدد قرار دهند. در این رابطه ، نفوذ اقلیت شامل پذیرش خصوصی ( یعنی باطنی سازی ) - تبدیل اکثریت با متقاعد کردن آنها به این است که دیدگاههای minority's درست هستند .
چهار عامل اصلی برای اقلیت که تاثیر زیادی بر اکثریت دارند ، شناسایی شدهاند .
اینها سبک رفتاری ، سبک تفکر ، انعطافپذیری و شناسایی هستند .
(۱) سبک رفتاری
این شامل ۴ بخش است :
۱. پایداری : اقلیت باید در نظر آنها سازگار باشند .
۲. اعتماد به درستی ایدهها و دیدگاههایی که ارائه میدهند
۳. نشان دادن بیطرف بودن
۴. مقاومت در برابر فشار اجتماعی و سواستفاده
Moscovici ( ۱۹۶۹ ) اظهار داشت که مهمترین جنبه از سبک رفتاری ، سازگاری با آن است که مردم موقعیت خود را حفظ میکنند . ثابت بودن و تغییر در یک دیدگاه ، بیشتر به احتمال زیاد تحتتاثیر اکثریت قرار میگیرد تا اگر یک اقلیت ، متناقض و chops باشد و ذهن آنها را تغییر دهد .
Moscovici ( ۱۹۶۹ ) سبکهای رفتاری ( سازگار / متناقض ) را در مطالعات آبی - سبز خود مورد بررسی قرار داد . او نشان داد که اقلیت سازگار موفقتر از اقلیتی ناسازگار در تغییر دیدگاههای اکثریت بودند .
منبع سایت روانشناسی ساده
- ۰ ۰
- ۰ نظر