دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۴:۱۳ ۸۴۲ بازديد
مطالعات بر روی موج مغز
یک جبهه دوم از تحقیقات بیولوژیکی شامل استفاده از ضبط امواج مغزی است . به عنوان مثال ، هانس Eysenck ، روانشناس بریتانیایی متولد آلمان ، الگوهای مغزی و سرعت واکنش مردم را مورد مطالعه قرار داد . پیش از این ، تحقیقات موج مغزی رابطه بین این امواج و عملکرد را در تستهای توانایی و یا در وظایف شناختی مختلف مورد مطالعه قرار داده بود . محققان در برخی از این مطالعات ارتباطی بین جنبههای خاص امواج electroencephalogram ( EEG ) ، امواج پتانسیل مربوط به رویداد ( ERP ) ، و امتیازات بر آزمون استاندارد psychometric هوش یافتهاند .
مطالعات جریان خون
یک سوم و جدیدتر از تحقیقات شامل اندازهگیری جریان خون در مغز است که نشانگر مستقیم فعالیت کارکردی در بافت مغز است . در چنین مطالعاتی میزان و مکان جریان خون در مغز کنترل میشود در حالی که سوژهها وظایف شناختی انجام میدهند . روانشناس جان هرن ، محققی برجسته در این زمینه ، نشان داد که بزرگسالان مسنتر ، جریان خون را به مغز کاهش میدهند ، که این کاهش در برخی مناطق مغز بزرگتر از دیگر نقاط مغز است ، و این کاهش به ویژه در آن نواحی که مسئول تمرکز نزدیک ، هشیاری و رمزگذاری اطلاعات جدید هستند ، قابلتوجه است . با استفاده از پرتونگاری انتشار پوزیترون ، یک روانشناس به نام ریچارد Haier دریافت که افرادی که در آزمونهای هوش متعارف عملکرد بهتری دارند اغلب در بخشهای مربوطه مغز فعال هستند تا انجام کارهایی که کمتر عمل میکنند . علاوه بر آن ، neurologists ، آنتونیو Damasio و هانا Damasio و همکاران آنها از scans PET و تصویربرداری رزونانس مغناطیسی ( MRI ) برای مطالعه عملکرد مغز در موضوعاتی که وظایف حل مساله را انجام میدهند استفاده میکنند . این یافتهها اهمیت درک هوش به عنوان یک هیاتعلمی را تایید کردند که در طول زمان گسترش مییابد .
توسعه اطلاعات
چندین رویکرد برای بررسی توسعه اطلاعات وجود داشتهاست . به عنوان مثال نظریه پردازان Psychometric تلاش کردهاند تا درک کنند که چگونه هوش از لحاظ تغییرات در عوامل اطلاعاتی و در تواناییهای مختلف در دوران کودکی رشد میکند . برای مثال ، مفهوم عصر ذهنی در نیمه اول قرن بیستم محبوب بود . یک زمان ذهنی خاص برای نشان دادن سطح کارکرد ذهنی یک کودک برای یک زمان زمانی مشخص برگزار شد . از این رو ، یک سن ۱۲ ساله به طور متوسط دارای سنی ۱۲ ساله خواهد بود ، اما یک سن متوسط ۱۰ ساله یا متوسط ۱۴ ساله نیز ممکن است دارای یک سن روانی ۱۲ ساله باشد . با این حال ، مفهوم عصر ذهنی ، به دو دلیل ظاهری ، کاهش یافت . اول اینکه ، این مفهوم به نظر نمیرسد بعد از سن ۱۶ سالگی کار کند . عملکرد آزمون ذهنی مثلا ً، یک کودک ۲۵ ساله به طور کلی بهتر از سن ۲۴ یا ۲۳ ساله نیست ، و در بزرگسالی برخی از نمرات امتحانی به نظر میرسد که رو به کاهش است . دوم اینکه ، بسیاری از روانشناسان بر این باورند که رشد عقلانی نوعی تداوم یکنواخت را نشان نمیدهد که مفهوم سن ذهنی دلالت بر این دارد . در عوض ، به نظر میرسد که توسعه در انفجارهای متناوب رخ میدهد که زمانبندی آن میتواند از یک کودک به کودک دیگر متفاوت باشد .
اثر جین Piaget
کار برجسته در رشد عقلانی در قرن بیستم از psychometrics ، اما از سنت ایجاد شده توسط روانشناس سویسی ، جین Piaget ، سرچشمه گرفت . تیوری او به مکانیزمهایی که توسعه عقلانی در آن صورت میگیرد و دورهای که کودکان از طریق آن رشد میکنند ، مربوط میشود . Piaget بر این باور است که کودک دنیا را بررسی میکند و قواعد را رعایت میکند و عمومیت میبخشد - بسیار به عنوان یک دانشمند . او استدلال کرد که توسعه عقلانی از دو فرآیند شناختی ناشی میشود که به شکلی متقابل عمل میکنند . اولی ، که همانندسازی نامیده میشود ، اطلاعات جدیدی را در یک ساختار شناختی موجود ارایه میدهد . دومی ، که محل اقامت نامیده میشود ، ساختار شناختی جدیدی را شکل میدهد که اطلاعات جدید را میتوان با آن ترکیب کرد .
منبع سایت بریتانیایی
یک جبهه دوم از تحقیقات بیولوژیکی شامل استفاده از ضبط امواج مغزی است . به عنوان مثال ، هانس Eysenck ، روانشناس بریتانیایی متولد آلمان ، الگوهای مغزی و سرعت واکنش مردم را مورد مطالعه قرار داد . پیش از این ، تحقیقات موج مغزی رابطه بین این امواج و عملکرد را در تستهای توانایی و یا در وظایف شناختی مختلف مورد مطالعه قرار داده بود . محققان در برخی از این مطالعات ارتباطی بین جنبههای خاص امواج electroencephalogram ( EEG ) ، امواج پتانسیل مربوط به رویداد ( ERP ) ، و امتیازات بر آزمون استاندارد psychometric هوش یافتهاند .
مطالعات جریان خون
یک سوم و جدیدتر از تحقیقات شامل اندازهگیری جریان خون در مغز است که نشانگر مستقیم فعالیت کارکردی در بافت مغز است . در چنین مطالعاتی میزان و مکان جریان خون در مغز کنترل میشود در حالی که سوژهها وظایف شناختی انجام میدهند . روانشناس جان هرن ، محققی برجسته در این زمینه ، نشان داد که بزرگسالان مسنتر ، جریان خون را به مغز کاهش میدهند ، که این کاهش در برخی مناطق مغز بزرگتر از دیگر نقاط مغز است ، و این کاهش به ویژه در آن نواحی که مسئول تمرکز نزدیک ، هشیاری و رمزگذاری اطلاعات جدید هستند ، قابلتوجه است . با استفاده از پرتونگاری انتشار پوزیترون ، یک روانشناس به نام ریچارد Haier دریافت که افرادی که در آزمونهای هوش متعارف عملکرد بهتری دارند اغلب در بخشهای مربوطه مغز فعال هستند تا انجام کارهایی که کمتر عمل میکنند . علاوه بر آن ، neurologists ، آنتونیو Damasio و هانا Damasio و همکاران آنها از scans PET و تصویربرداری رزونانس مغناطیسی ( MRI ) برای مطالعه عملکرد مغز در موضوعاتی که وظایف حل مساله را انجام میدهند استفاده میکنند . این یافتهها اهمیت درک هوش به عنوان یک هیاتعلمی را تایید کردند که در طول زمان گسترش مییابد .
توسعه اطلاعات
چندین رویکرد برای بررسی توسعه اطلاعات وجود داشتهاست . به عنوان مثال نظریه پردازان Psychometric تلاش کردهاند تا درک کنند که چگونه هوش از لحاظ تغییرات در عوامل اطلاعاتی و در تواناییهای مختلف در دوران کودکی رشد میکند . برای مثال ، مفهوم عصر ذهنی در نیمه اول قرن بیستم محبوب بود . یک زمان ذهنی خاص برای نشان دادن سطح کارکرد ذهنی یک کودک برای یک زمان زمانی مشخص برگزار شد . از این رو ، یک سن ۱۲ ساله به طور متوسط دارای سنی ۱۲ ساله خواهد بود ، اما یک سن متوسط ۱۰ ساله یا متوسط ۱۴ ساله نیز ممکن است دارای یک سن روانی ۱۲ ساله باشد . با این حال ، مفهوم عصر ذهنی ، به دو دلیل ظاهری ، کاهش یافت . اول اینکه ، این مفهوم به نظر نمیرسد بعد از سن ۱۶ سالگی کار کند . عملکرد آزمون ذهنی مثلا ً، یک کودک ۲۵ ساله به طور کلی بهتر از سن ۲۴ یا ۲۳ ساله نیست ، و در بزرگسالی برخی از نمرات امتحانی به نظر میرسد که رو به کاهش است . دوم اینکه ، بسیاری از روانشناسان بر این باورند که رشد عقلانی نوعی تداوم یکنواخت را نشان نمیدهد که مفهوم سن ذهنی دلالت بر این دارد . در عوض ، به نظر میرسد که توسعه در انفجارهای متناوب رخ میدهد که زمانبندی آن میتواند از یک کودک به کودک دیگر متفاوت باشد .
اثر جین Piaget
کار برجسته در رشد عقلانی در قرن بیستم از psychometrics ، اما از سنت ایجاد شده توسط روانشناس سویسی ، جین Piaget ، سرچشمه گرفت . تیوری او به مکانیزمهایی که توسعه عقلانی در آن صورت میگیرد و دورهای که کودکان از طریق آن رشد میکنند ، مربوط میشود . Piaget بر این باور است که کودک دنیا را بررسی میکند و قواعد را رعایت میکند و عمومیت میبخشد - بسیار به عنوان یک دانشمند . او استدلال کرد که توسعه عقلانی از دو فرآیند شناختی ناشی میشود که به شکلی متقابل عمل میکنند . اولی ، که همانندسازی نامیده میشود ، اطلاعات جدیدی را در یک ساختار شناختی موجود ارایه میدهد . دومی ، که محل اقامت نامیده میشود ، ساختار شناختی جدیدی را شکل میدهد که اطلاعات جدید را میتوان با آن ترکیب کرد .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر