دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۳:۴۳ ۸۷۳ بازديد
هوش بالا در افراد خلاق رایج است ، با این حال ، در حالی که آنها میتوانند با مشکلات زندگی همانند هر کس دیگری برخورد کنند ، نیروی فکری آنها به قیمت شهود و یا دیگر تاثیرات seemingly ظاهر نمیشود . همچنین بسیاری از مطالعات مربوط به ارتباط خلاقیت به اطلاعات نیز نشان دادهاند که اطلاعات عمومی افراطی لزوما ً خلاقیت را تحریک نمیکنند . یافتهها ، از این رو به مدل " آستانه " هوش و خلاقیت کمک کردهاند ، که ادعا میکند که بالاتر از سطح خاصی ، هوش همبستگی کمی با خلاقیت دارد - به عنوان مثال ، یک فرد بسیار هوشمند ممکن است به اندازه کافی خلاق نباشد . این میتواند این باشد که هوش محدودیتهایی را در مورد میزان اطلاعاتی که یک فرد میتواند یاد بگیرد و حفظ کند ، تعیین میکند ، در حالی که تفکر خلاقانه انعطافپذیری لازم برای تولید اصلی ایدهها را فراهم میکند . تمایزی بین تفکر همگرا ( استدلال تحلیلی اندازهگیری شده توسط آزمونهای هوش ) و تفکر واگرا است ( که با غنای ایدهها و اصالت تفکر نشان داده میشود ) . هر دو برای عملکرد خلاق ضروری به نظر میرسند ، اگر چه میزان هر کدام با توجه به کار یا اشغال متفاوت است ( به عنوان مثال ، یک ریاضیدان ممکن است همگرا از تفکر واگرا باشد ، در حالی که یک هنرمند میتواند عکس را نشان دهد ) .
تجربیات روانی در زمینه انگیزه و یادگیری ، قدرت نوآوری را به عنوان یک انگیزه برای عمل نشان دادهاند . این امر ناشی از تنشی است که بین نظم زندگی روزمره و وقفههای حاصل از تجربه جدید وجود دارد . مطالعات روانشناسی افراد بسیار خلاق ، این تنش را از لحاظ هوش و بینش ، آگاهی آگاهانه و ناخودآگاه ، سلامت ذهنی و اختلال ذهنی ، عرف و پیچیدگی و سادگی توصیف میکنند .
ویژگیهای دیگر افراد خلاق توسط روانشناس آموزشی آمریکایی E . پل Torrance آنها عبارتند از شیوایی ، یا توانایی فکر کردن به سرعت ، انعطافپذیری ، قابلیت استفاده از ایدهها و ابزار به روشهای غیر معمول ؛ و اصالت ، ظرفیت استفاده از ایدهها و محصولات جدید . در سال ۱۹۶۶ ، Torrance و همکارانش یک وسیله ارزیابی ، آزمون Torrance از تفکر خلاق ( TTCT ) را توسعه دادند که همه این مهارتها را حساب میکنند . The یکی از گستردهترین روشهای مورد استفاده برای خلاقیت شد . Torrance از رویکرد خود در پیگیری دروس خود پس از ۷ ، ۱۲ ، و ۲۲ سال حمایت بیشتری کرد ، و گذر زمان نشان داد که TTCT در بین همه تستهای خلاقیت قرار دارد .
تحقیق درباره فرآیند خلاق
در اواخر قرن بیستم ، Mihalyi Csikszentmihalyi ، یک روانشناس آمریکایی متولد مجارستان ، بیش از ۹۰ مرد و زن را که دارای ویژگیهای زیر بودند مورد مطالعه قرار داد : ( ۱ ) آنها آثاری را تولید کردند که در ملا عام به عنوان خلاق شناخته شدهبودند ، و ( ۲ ) آنها فرهنگ خود را به شیوهای مهم تحتتاثیر قرار داده یا تحتتاثیر قرار دادند . بر خلاف نظریههای قبلی که افراد خلاق از خانوادههای در کشمکش ظاهر شدند ، یافتههای Csikszentmihalyi ، به عنوان خلاقیت : جریان و روانشناسی کشف و اختراع ( ۱۹۹۶ ) ، نشان داد که این افراد ، برای اغلب ، دوران کودکی عادی را تجربه کرده و در خانوادههایی بزرگ شدهاند که آنها را با مجموعه ثابتی از ارزشها تجهیز کردهاند . با این حال ، یک تفاوت بین آنها و اکثر افراد دیگر این بود که تعدادی از آنها از دست دادن پدر و مادرشان به ویژه از دست دادن یک پدر رنج بردهاند . در چنین مواردی ، اغلب آنها تحتتاثیر دیگر بزرگسالان حامی قرار گرفته و الهام گرفته بودند .
تحقیقات Csikszentmihalyi همچنین افراد خلاق را شناسایی کرد که در مورد تجربیات ابتدایی و ابتدایی خود کاملا ً منفی بودند . برای آنها ، یادگیری بسیار مهم دیگری در جای دیگری رخ داد ، چه در کالج و چه از طریق آموزش پیشرفته که آنها را با مربیان و معلمهای مهم مرتبط کرد .
منبع سایت بریتانیایی
تجربیات روانی در زمینه انگیزه و یادگیری ، قدرت نوآوری را به عنوان یک انگیزه برای عمل نشان دادهاند . این امر ناشی از تنشی است که بین نظم زندگی روزمره و وقفههای حاصل از تجربه جدید وجود دارد . مطالعات روانشناسی افراد بسیار خلاق ، این تنش را از لحاظ هوش و بینش ، آگاهی آگاهانه و ناخودآگاه ، سلامت ذهنی و اختلال ذهنی ، عرف و پیچیدگی و سادگی توصیف میکنند .
ویژگیهای دیگر افراد خلاق توسط روانشناس آموزشی آمریکایی E . پل Torrance آنها عبارتند از شیوایی ، یا توانایی فکر کردن به سرعت ، انعطافپذیری ، قابلیت استفاده از ایدهها و ابزار به روشهای غیر معمول ؛ و اصالت ، ظرفیت استفاده از ایدهها و محصولات جدید . در سال ۱۹۶۶ ، Torrance و همکارانش یک وسیله ارزیابی ، آزمون Torrance از تفکر خلاق ( TTCT ) را توسعه دادند که همه این مهارتها را حساب میکنند . The یکی از گستردهترین روشهای مورد استفاده برای خلاقیت شد . Torrance از رویکرد خود در پیگیری دروس خود پس از ۷ ، ۱۲ ، و ۲۲ سال حمایت بیشتری کرد ، و گذر زمان نشان داد که TTCT در بین همه تستهای خلاقیت قرار دارد .
تحقیق درباره فرآیند خلاق
در اواخر قرن بیستم ، Mihalyi Csikszentmihalyi ، یک روانشناس آمریکایی متولد مجارستان ، بیش از ۹۰ مرد و زن را که دارای ویژگیهای زیر بودند مورد مطالعه قرار داد : ( ۱ ) آنها آثاری را تولید کردند که در ملا عام به عنوان خلاق شناخته شدهبودند ، و ( ۲ ) آنها فرهنگ خود را به شیوهای مهم تحتتاثیر قرار داده یا تحتتاثیر قرار دادند . بر خلاف نظریههای قبلی که افراد خلاق از خانوادههای در کشمکش ظاهر شدند ، یافتههای Csikszentmihalyi ، به عنوان خلاقیت : جریان و روانشناسی کشف و اختراع ( ۱۹۹۶ ) ، نشان داد که این افراد ، برای اغلب ، دوران کودکی عادی را تجربه کرده و در خانوادههایی بزرگ شدهاند که آنها را با مجموعه ثابتی از ارزشها تجهیز کردهاند . با این حال ، یک تفاوت بین آنها و اکثر افراد دیگر این بود که تعدادی از آنها از دست دادن پدر و مادرشان به ویژه از دست دادن یک پدر رنج بردهاند . در چنین مواردی ، اغلب آنها تحتتاثیر دیگر بزرگسالان حامی قرار گرفته و الهام گرفته بودند .
تحقیقات Csikszentmihalyi همچنین افراد خلاق را شناسایی کرد که در مورد تجربیات ابتدایی و ابتدایی خود کاملا ً منفی بودند . برای آنها ، یادگیری بسیار مهم دیگری در جای دیگری رخ داد ، چه در کالج و چه از طریق آموزش پیشرفته که آنها را با مربیان و معلمهای مهم مرتبط کرد .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر