دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۴:۳۲ ۸۷۸ بازديد
به نظر میرسد تحریک الکتریکی قسمتهای انتخابی مغز پاداش داده میشود ; حیوانات طوری رفتار میکنند که انگار به دنبال تحریک هستند و یاد میگیرند یک سوییچ برای آن ( عملکرد ماهیچه داوطلبانه ) را فشار دهند . میلر و دیگران با استفاده از حیوانات وحشی , تحریک پاداش را مشروط بر پاسخهای غیر ارادی به صورت تغییرات ضربان قلب , فشار خون , انقباضات روده و بزاق انجام دادند . تحقیقات آنها نشان دادهاست که چنین شرطی سازی ابزاری برای همه این پاسخها موثر است . به نظر میرسد که شواهد , این فرضیه را که واکنشهای خودکار غیرارادی تنها در معرض شرطیسازی کلاسیک هستند , از بین ببرد . در این حالت دو شکل ابتدایی آموزش به نظر یکسان میرسند .
مراحل یادگیری
اگر فرآیند اصلی برای همه انواع یادگیری یکسان باشد , باز هم دلیلی وجود دارد که باور کنیم که از یک مرحله عمل به دیگری عمل میکند . برای مثال , در مقابله با تحریکات دردناک , به نظر میرسد که حیوانات آزمایشگاهی در دو فاز متوالی و قابلتشخیص یاد میگیرند . ظاهرا ً آنها اول یاد میگیرند که از وضعیت هراس داشته باشند, سپس از آن اجتناب کنند .
برای مثال , زمانی که یک حیوان یاد میگیرد که از شوک دردناک اجتناب کند ( با چرخش یک چرخ یا فرار کردن ) , یک سیگنال هشدار میتواند داده شود . سپس دو مرحله یادگیری را میتوان جداگانه بررسی کرد . اولین حیوان در معرض جفت شدن علایم و شوک اجتنابناپذیر برای ایجاد علایم ترس در پاسخ به علامت است . در مرحله دوم , با ایجاد پاسخ مناسب , اجازه توقف سیگنال ترسناک میشود . اعضای فرسوده بسیاری از گونههای حیوانی یاد گرفتهاند که از خود سیگنال دوری کنند , هر چند که هرگز شوکه نشده است .
از دیدگاه نظری , نشانههای شرطی محض ترس در پاسخ به سیگنال خنثی اولیه , یک کارکرد انگیزشی دارد . ختم این محرک ابزاری است که با کاهش تجربههای آموختهشده از ترس به حیوان پاداش میدهد .
شرطیسازی کلاسیک:
یک فرآیند دومرحلهای حتی برای شرطیسازی کلاسیک پیشنهاد شدهاست . یک تئوری این است که در مرحله اول این موضوع یاد میگیرد که یک محرک خنثی ( یک ناقوس زنگدار ) باید همراه با یک محرک دیگر ( غذا ) ارائه شود که آیا یک واکنش نشان میدهد یا نه . شرطیسازی هر واکنش , مرحله دوم یادگیری را تشکیل میدهد . شواهد تکیه گاهی به مرحله اول به عنوان یک پیشنیاز اشاره میکند , که نشان میدهد پاسخها فقط بعد از تشخیص شرایط حسی , شرطی میشوند .
یادگیری کلامی
نظریههایی که یادگیری کلامی را فرآیندی میدانند که در مراحل مختلف رشد میکند نیز مورد بررسی قرار گرفتهاست . در یکی از انواع یادگیری طوطیوار موضوع , پاسخ دادن به یک کلمه خاص هر زمان که کلمه دیگری با آن جفت شده باشد . در فهرستهای یادگیری که شامل افرادی مانند خانه - دختر , میز , و صندلی - صندلی است , پاسخهای صحیح دختر ( برای خانه ) , شاد ( برای میز ) و صندلی ( برای بسته ) است . اولین کلمه در هر جفت عبارت محرک و دومین جمله پاسخ نامیده میشود . یادگیری وابسته به همبسته به نظریهپردازی نیاز دارد : یکی برای تمایز بین اصطلاحات محرک , دیگری برای انتخاب جملات دوم به عنوان مجموعه پاسخها , و یک سوم برای مرتبط کردن یا پیوند دادن هر جمله پاسخ با عبارت محرک آن . اگرچه این فازهای مفروض هم پوشانی دارند , شواهدی وجود دارد که نشان میدهد دو مرحله اول ( تشخیص محرک و انتخاب پاسخ ) مقدم بر مرحله وابسته است .
یادآوری و فراموش کردن
یادگیری , یادآوری و فراموشی اغلب فرآیندهای مجزا محسوب میشوند . با این حال این تمایزات در چهره پژوهش و نظریه معاصر مبهم به نظر میرسند .
منبع سایت بریتانیایی
مراحل یادگیری
اگر فرآیند اصلی برای همه انواع یادگیری یکسان باشد , باز هم دلیلی وجود دارد که باور کنیم که از یک مرحله عمل به دیگری عمل میکند . برای مثال , در مقابله با تحریکات دردناک , به نظر میرسد که حیوانات آزمایشگاهی در دو فاز متوالی و قابلتشخیص یاد میگیرند . ظاهرا ً آنها اول یاد میگیرند که از وضعیت هراس داشته باشند, سپس از آن اجتناب کنند .
برای مثال , زمانی که یک حیوان یاد میگیرد که از شوک دردناک اجتناب کند ( با چرخش یک چرخ یا فرار کردن ) , یک سیگنال هشدار میتواند داده شود . سپس دو مرحله یادگیری را میتوان جداگانه بررسی کرد . اولین حیوان در معرض جفت شدن علایم و شوک اجتنابناپذیر برای ایجاد علایم ترس در پاسخ به علامت است . در مرحله دوم , با ایجاد پاسخ مناسب , اجازه توقف سیگنال ترسناک میشود . اعضای فرسوده بسیاری از گونههای حیوانی یاد گرفتهاند که از خود سیگنال دوری کنند , هر چند که هرگز شوکه نشده است .
از دیدگاه نظری , نشانههای شرطی محض ترس در پاسخ به سیگنال خنثی اولیه , یک کارکرد انگیزشی دارد . ختم این محرک ابزاری است که با کاهش تجربههای آموختهشده از ترس به حیوان پاداش میدهد .
شرطیسازی کلاسیک:
یک فرآیند دومرحلهای حتی برای شرطیسازی کلاسیک پیشنهاد شدهاست . یک تئوری این است که در مرحله اول این موضوع یاد میگیرد که یک محرک خنثی ( یک ناقوس زنگدار ) باید همراه با یک محرک دیگر ( غذا ) ارائه شود که آیا یک واکنش نشان میدهد یا نه . شرطیسازی هر واکنش , مرحله دوم یادگیری را تشکیل میدهد . شواهد تکیه گاهی به مرحله اول به عنوان یک پیشنیاز اشاره میکند , که نشان میدهد پاسخها فقط بعد از تشخیص شرایط حسی , شرطی میشوند .
یادگیری کلامی
نظریههایی که یادگیری کلامی را فرآیندی میدانند که در مراحل مختلف رشد میکند نیز مورد بررسی قرار گرفتهاست . در یکی از انواع یادگیری طوطیوار موضوع , پاسخ دادن به یک کلمه خاص هر زمان که کلمه دیگری با آن جفت شده باشد . در فهرستهای یادگیری که شامل افرادی مانند خانه - دختر , میز , و صندلی - صندلی است , پاسخهای صحیح دختر ( برای خانه ) , شاد ( برای میز ) و صندلی ( برای بسته ) است . اولین کلمه در هر جفت عبارت محرک و دومین جمله پاسخ نامیده میشود . یادگیری وابسته به همبسته به نظریهپردازی نیاز دارد : یکی برای تمایز بین اصطلاحات محرک , دیگری برای انتخاب جملات دوم به عنوان مجموعه پاسخها , و یک سوم برای مرتبط کردن یا پیوند دادن هر جمله پاسخ با عبارت محرک آن . اگرچه این فازهای مفروض هم پوشانی دارند , شواهدی وجود دارد که نشان میدهد دو مرحله اول ( تشخیص محرک و انتخاب پاسخ ) مقدم بر مرحله وابسته است .
یادآوری و فراموش کردن
یادگیری , یادآوری و فراموشی اغلب فرآیندهای مجزا محسوب میشوند . با این حال این تمایزات در چهره پژوهش و نظریه معاصر مبهم به نظر میرسند .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر