شنبه ۰۴ فروردین ۰۳

عقاید

جامع ترین سایت روانشناسی

عقاید

۸۱۴ بازديد
این عقاید بسیاری است که به اصلاح نیاز دارند و تنها در صورتی می‌تواند رخ دهد که مردان به ظاهر نفوذ کنند و واقعیت را حفظ کنند .
افلاطون اغلب به عنوان دشمن علم بر روی زمین معرفی می‌شود که به تلخی با Empiricism مخالف است و گفت که اگر پیشرفت در ستاره‌شناسی وجود داشته باشد ، ظاهر واقعی آسمان پر ستاره باید نادیده گرفته شود . با این حال ، با Empiricism ، پذیرش غیر uncritical واقعیات آشکار ، با تلاش برای ردیابی قواعد در آن‌ها ، درک کرد ؛ این نگرشی است که به نظر او ، فقدان تفکر ، مشخص می‌شود . اما در مورد آسمان پر ستاره ، سخت است که افلاطون را به صورت تحت‌اللفظی ، هنگامی که تابع آن‌ها را در ستاره‌شناسی به شکل یک نمودار بسیار کشیده در هندسه مقایسه می‌کند ، به طور کامل مقایسه کنیم . با این وصف ، او اشتباه نمی‌کرد که در تحقیقات نجومی ، هیچ پیشرفتی صورت نگیرد ، تا زمانی که ظواهر امر نشان داده شود که آن‌ها چه هستند و برای واقعیت‌های محض گرفته نشده اند. پیشرفت بعدی ستاره‌شناسی این دیدگاه را نشان داده‌است که کاملا ً صحیح است .
از این لحاظ نظری وجود دارند که در آن‌ها نگرش افلاطون نسبت به پدیده‌ها دقیقا ً مشابه نظریه دانشمند مدرن بود . با این حال ، واقعیت این است که او به دنیایی پر از واقعیات ناپیدا معتقد است ، و البته او از این که تنها کسی است که می‌تواند این کار را بکند ، دور است . بسیاری ، اگر نگوییم همه آن‌ها ، متعهد به ادعای دانش از the هستند ، دست‌کم تا حدی ؛ حتی materialists ادعا می‌شود که این ادعا را هنگامی که می‌گویند پشت دنیای آشنا تجربه روزمره ، ماده‌ای مادی است که در دسترس حواس قرار ندارد . در میان منتقدان متافیزیک از اوایل قرن ۱۸ موردی متداول بوده‌است که چنین ادعاهایی را نمی‌توان توجیه کرد ؛ the را نمی‌توان در مورد ، یا حتی شناخته‌شده ، چه به طور مستقیم یا با استنباط دانست .
انتقادات خاص
هیوم
در نوشته‌های دیوید هیوم ، رساله‌ای از طبیعت انسان ( ۱۷۳۹ - ۴۰ ) و یک تفحص در رابطه با درک انسانی ( ۱۷۴۸ ) ، شرح بسیار قدرتمندی از این انتقادها باید یافت شود . هیوم ابتدا استدلال کرد که هر ایده ساده از یک برداشت ساده گرفته شده‌است و هر ایده پیچیده از ایده‌های ساده ساخته شده‌است ؛ ایده‌های ذاتی ، که تصور می‌شود بومی ذهن باشند ، وجود ندارد . در تصورات هیوم از ایده ( و برای آن ماده در مفهوم او از تاثیر ) ، بی eccentricities وجود داشت ، اما این‌ها نیروی استدلالش را که احساسات موادی را فراهم می‌کند که مفاهیم پایه از آن استخراج شده‌اند ، از بین نمی‌برد . چیزی که فاقد تجربه حسی بود نمی‌تواند در مفهوم عادی واژه مفاهیم داشته باشد . بعد ، هیوم اقدام به تمایز شدید بین دو نوع پیشنهاد کرد، که یکی از آن عقل محض بود ، و دیگری به وقوع تجارب حسی بستگی داشت . گزاره‌های در رابطه با مسائل واقعیت و وجود جواب دوم است؛ آن‌ها یا چیزی را ثبت می‌کنند که فورا ً از طریق حواس یا حالت تجربه می‌شود و آنچه که بر مبنای چنین تجربیات فوری مورد توجه قرار می‌گیرد . چنین اظهاراتی در مورد مسائل واقعیت و وجود یک و همه مشروط است . در مقابل ، پیشنهادها نوع دیگر هیوم ، که به روابط ایده‌ها اهمیت می‌دهد ، یک و تمام موارد ضروری است ؛ بازتاب روی مفاهیمی که حاوی آن‌ها هستند کافی است تا نشان دهند که آن‌ها باید در منطق ، درست باشند . هر چند ، به یک معنا ، دانش این پیشنهادها با استفاده از عقل محض حاصل می‌شود ، و هیچ اهمیت واقعی برای این حقیقت قائل نیست . این مورد برخی از بینش خاص در ماهیت اشیا نیست ؛ حقیقت این است که این پیشنهادها به سادگی آنچه در تعاریف اصطلاحات وجود دارد صریح و ضمنی است . در نتیجه ، آن‌ها چیزی هستند که کانت به فرضیه‌های تحلیلی می‌گویند ، و این بخش مهمی از پرونده هیوم است که تنها حقیقتی که عقل محض می‌تواند به آن دست یابد ، حقایق این طبیعت است .
منبع سایت بریتانیایی
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.