دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۳:۱۶ ۸۱۰ بازديد
انواع نظریه متافیزیکی
برای تکمیل و تکمیل این بررسی اجمالی از مشکلات متافیزیک , در این نقطه مفید خواهد بود که خلاصه کوتاهی از تعدادی از مواضع متافیزیکی کلی را درج کنیم . متافیزیک , همانطور که قبلا ً اشاره کرد, ادعا میکند که با " کل جهان به عنوان یک کل " سروکار دارد . ~~~ اگر قرار است بر همه چیز تاثیر بگذارد , باید به یک سیستم متصل شود . هدف در آنچه که در ادامه میآید , ارائه طرح کلی سیستمهای متافیزیکی است که اعمال شدهاند و در واقع ادامه فعالیت فکری قوی را ادامه میدهند . در همه موارد , این سیستمها به صورت کلاسیک توسط فیلسوفان خاصی به نبوغ داده میشدند . با این حال , توجه نسبتا ً کمی به این واقعیت در اینجا مبذول خواهد شد , زیرا این نگرانی به جای دیدگاهی که در واقع برگزار میشود , با انواع نگرش است . بنابراین , رجوع به فلسفه افلاطون به جای فلسفه افلاطون و در موارد دیگر صورت میگیرد .
افلاطونی
جوهر افلاطونی در تمایز بین دو جهان , دنیای آشنای زندگی روزمره نهفتهاست , که موضوع حواس است , و دنیای نامرئی حقایق واقعی که میتواند موضوع عقل باشد . مرد معمولی وجود اولی را تشخیص میدهد و نادیده گرفتن آن را نادیده میگیرد ; او تا حدی که باورهای او در مورد واقعیت و در مورد ارزشها به صورت دلخواه فرض میشود و شامل تضادهای داخلی هستند , شکست میخورد . فیلسوف در موقعیتی قرار دارد که به او نشان دهد که خیالی است که اساس آن را میگیرد . فیلسوف میتواند نشان دهد که تفکر کمی در مفاهیم عمومی خوب و بد وجود دارد و او میتواند نشان دهد که مفهوم آگاهی حسی شامل مشکلاتی است چون دانش پیشفرض یک شی پایدار را پیشفرض میگیرد و اشیا حس دائما ً در حال تغییر هستند . با این حال , این ادعا بیشتر از این است . به دلیل حضور او در او مانند یک جرقه الهی , میتواند پس از آمادهسازی مناسب , نگاه عقلانی خود را بر واقعیتهای جهان غیب تثبیت کند و در پرتو آن هر دو را بشناسد و چگونه رفتار کند . او به آسانی به این نتیجه نخواهد رسید - رسیدن به آن نه تنها شامل تلاش عقلانی عظیم , از جمله چالش تکراری مفروضات , بلکه پشت به همه چیز در زندگی است که صرفا ً حسی یا حیوانی است . با این حال , با وجود این , پایان در اصل قابلدستیابی است , و مردی که به آن میرسد مهمترین بخش خود را به بهترین شکل انجام خواهد داد .
این نوع نگاه نیاز فوری به افراد یک نوع خاص دارد . شواهد فراوانی در شعر و جای دیگری از احساس غیرواقعی بودن چیزهای آشنا و وجود نظم دیگری وجود دارد . ممکن است گفته شود که افلاطونی از این نوع ساخته شود ; به عنوان یک متافیزیک , کار آن است که به آنها بیان عقلانی بدهد و آنها را از سطح احساسات به آن نظریه انتقال دهد . با این حال , مهم است که متوجه شویم که افلاطونی تنها حالت روحی نیست ; بلکه تلاش برای حل مسایل خاص به شیوهای خاص است . در مورد خود افلاطون , مشکلات با از دست دادن اطمینان در اخلاق سنتی و پیدایش دکترین که " انسان معیار همه چیز است " تنظیم شدهاست . افلاطون معتقد بود که او میتواند با توسل به یک واقعیت معاصر دیگر , ظهور علم را مطابق با توسعه دانش ریاضی , مقابله کند . ریاضیات , همانطور که او دید , حقیقت خاصی را ارائه کرد , هر چند نه در مورد جهان آشنا ; مثلثی که ویژگیهای آن توسط این مثلث بررسی شده بود , هیچ مثلثی خاصی نبود , بلکه نمونه اولیه بود که همه مثلثها مشخص میشدند . مثلث و دایره نه به عالم حواس , بلکه به دنیای هوش تعلق داشتند . اگر این را بتوان از موضوعات گفتمان ریاضی گفت , همین امر باید در مورد موضوعات اخلاقی نیز صادق باشد .
منبع سایت بریتانیایی
برای تکمیل و تکمیل این بررسی اجمالی از مشکلات متافیزیک , در این نقطه مفید خواهد بود که خلاصه کوتاهی از تعدادی از مواضع متافیزیکی کلی را درج کنیم . متافیزیک , همانطور که قبلا ً اشاره کرد, ادعا میکند که با " کل جهان به عنوان یک کل " سروکار دارد . ~~~ اگر قرار است بر همه چیز تاثیر بگذارد , باید به یک سیستم متصل شود . هدف در آنچه که در ادامه میآید , ارائه طرح کلی سیستمهای متافیزیکی است که اعمال شدهاند و در واقع ادامه فعالیت فکری قوی را ادامه میدهند . در همه موارد , این سیستمها به صورت کلاسیک توسط فیلسوفان خاصی به نبوغ داده میشدند . با این حال , توجه نسبتا ً کمی به این واقعیت در اینجا مبذول خواهد شد , زیرا این نگرانی به جای دیدگاهی که در واقع برگزار میشود , با انواع نگرش است . بنابراین , رجوع به فلسفه افلاطون به جای فلسفه افلاطون و در موارد دیگر صورت میگیرد .
افلاطونی
جوهر افلاطونی در تمایز بین دو جهان , دنیای آشنای زندگی روزمره نهفتهاست , که موضوع حواس است , و دنیای نامرئی حقایق واقعی که میتواند موضوع عقل باشد . مرد معمولی وجود اولی را تشخیص میدهد و نادیده گرفتن آن را نادیده میگیرد ; او تا حدی که باورهای او در مورد واقعیت و در مورد ارزشها به صورت دلخواه فرض میشود و شامل تضادهای داخلی هستند , شکست میخورد . فیلسوف در موقعیتی قرار دارد که به او نشان دهد که خیالی است که اساس آن را میگیرد . فیلسوف میتواند نشان دهد که تفکر کمی در مفاهیم عمومی خوب و بد وجود دارد و او میتواند نشان دهد که مفهوم آگاهی حسی شامل مشکلاتی است چون دانش پیشفرض یک شی پایدار را پیشفرض میگیرد و اشیا حس دائما ً در حال تغییر هستند . با این حال , این ادعا بیشتر از این است . به دلیل حضور او در او مانند یک جرقه الهی , میتواند پس از آمادهسازی مناسب , نگاه عقلانی خود را بر واقعیتهای جهان غیب تثبیت کند و در پرتو آن هر دو را بشناسد و چگونه رفتار کند . او به آسانی به این نتیجه نخواهد رسید - رسیدن به آن نه تنها شامل تلاش عقلانی عظیم , از جمله چالش تکراری مفروضات , بلکه پشت به همه چیز در زندگی است که صرفا ً حسی یا حیوانی است . با این حال , با وجود این , پایان در اصل قابلدستیابی است , و مردی که به آن میرسد مهمترین بخش خود را به بهترین شکل انجام خواهد داد .
این نوع نگاه نیاز فوری به افراد یک نوع خاص دارد . شواهد فراوانی در شعر و جای دیگری از احساس غیرواقعی بودن چیزهای آشنا و وجود نظم دیگری وجود دارد . ممکن است گفته شود که افلاطونی از این نوع ساخته شود ; به عنوان یک متافیزیک , کار آن است که به آنها بیان عقلانی بدهد و آنها را از سطح احساسات به آن نظریه انتقال دهد . با این حال , مهم است که متوجه شویم که افلاطونی تنها حالت روحی نیست ; بلکه تلاش برای حل مسایل خاص به شیوهای خاص است . در مورد خود افلاطون , مشکلات با از دست دادن اطمینان در اخلاق سنتی و پیدایش دکترین که " انسان معیار همه چیز است " تنظیم شدهاست . افلاطون معتقد بود که او میتواند با توسل به یک واقعیت معاصر دیگر , ظهور علم را مطابق با توسعه دانش ریاضی , مقابله کند . ریاضیات , همانطور که او دید , حقیقت خاصی را ارائه کرد , هر چند نه در مورد جهان آشنا ; مثلثی که ویژگیهای آن توسط این مثلث بررسی شده بود , هیچ مثلثی خاصی نبود , بلکه نمونه اولیه بود که همه مثلثها مشخص میشدند . مثلث و دایره نه به عالم حواس , بلکه به دنیای هوش تعلق داشتند . اگر این را بتوان از موضوعات گفتمان ریاضی گفت , همین امر باید در مورد موضوعات اخلاقی نیز صادق باشد .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر