دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۴:۵۱ ۸۷۹ بازديد
در دسترس بودن اطلاعات ، نرخی که در آن ارائه میشود ، انتظارات شخصی که قضاوت را میسازد ، و تعداد متغیرهای موجود در دسترس بر دقت و کارایی قضاوت . Redundancy ( یا مازاد ) اطلاعات قضاوت را تسهیل میکند . برای مثال ، یک شیر ممکن است براساس تعدادی از نشانههای حسی مختلف مثل برنزه شدن یا قهوهای ، بدون خط راهراه ، داشتن یال و غیره شناسایی شود .
دستیابی به مفهوم
یک شکل پیچیدهتر از تفکر واقع گرایانه ، توانایی شناسایی و استفاده از یک کلاس از آیتمها ، مانند انتخاب چندین نوع مثلث مختلف از یک آرایه از اشکال هندسی دیگر است . در مسیر حل مساله ، فرد یک گروه جدید با تجربه را با توجه به یک یا چند ویژگی مشترک آنها به هم پیوند خواهد داد . سپس این گروهبندی جدید به یک نام کلی ( به عنوان اولین یادگیری معنای مثلث لغت ) داده میشود . همچنین ممکن است مشخص شود که یک شی جدید متناسب با مقوله موجود است . اشیا فیزیکی چند بعدی هستند ؛ یعنی ممکن است در شکل ، اندازه ، رنگ ، مکان ( در رابطه با اشیا دیگر ) ، اهمیت احساسی و یا معنایی متفاوت باشد . اینکه یک فرد چنین ابعادی را شناسایی میکند، فرضیات را توسعه میدهد ( یا نتایج آزمایشی ) که در آن ابعاد خاص یک کلاس را تعریف میکنند، به قوانین عضویت کلاس میرسند ، و تستهای مختلف همگی منعکسکننده توانایی او برای درک مفاهیم هستند . عملکرد موفق در همه این فرایندها منجربه فرمولبندی قوانین مربوطه براساس توانایی فرد برای طبقهبندی اقلام خاص میشود . ( به شکلگیری مفهوم نگاه کنید )
تفکر خلاقانه
همانطور که در بالا بحث شد ، تفکر واگرا ( یا خلاق ) فعالیتی است که منجر به اطلاعات جدید یا راهحلهای کشف نشده قبلی میشود . برخی مشکلات نیاز به انعطافپذیری ، اصالت ، شیوایی و ابتکار دارند ، به خصوص آنهایی که فرد باید راهحل منحصر به فردی را تامین کند . ( به خلاقیت نگاه کنید .)
تعدادی از فرایندها یا فازها به عنوان نوعی از تفکر خلاق شناسایی شدهاند . با توجه به یک نظریه شناختهشده ، در مرحله اول آمادهسازی ، متفکری شروع میکند و منابع را بررسی میکند ، و شاید تصمیمات اولیه را در مورد ارزش آنها در حل مساله در دست اتخاذ میکند . پرورش ، مرحله بعدی را نشان میدهد که در آن فرد در مورد احتمالات و تغییرات از یک به دیگری نسبتا ً آزادانه و بدون هر گونه تصورات منطقی یا منطقی یا منطقی قرار میگیرد . زمانی که منابع در محل قرار میگیرند و یک تصمیم قطعی در مورد نتیجه یا راهحل بدست میآید . بعد ، بررسی ( پالایش یا پولیش ) ، فرآیند ایجاد تغییرات نسبتا ً جزئی در ارتکاب به ایدههای نهایی است . اغلب ، استانداردهای عینی برای قضاوت فعالیت خلاق ( به عنوان مثال ، ترکیب موسیقی ) کم هستند ، به خصوص اگر رضایت عاطفی خالق یک معیار مهم باشد . اگر چه این چهار مرحله به ترتیب در یک توالی منطقی سفارش داده شدهاند ، اما اغلب به طور گسترده متفاوت هستند و در دستورها مختلف از یک نفر به بعدی عمل میکنند . بسیاری از افراد خلاق با پیروی از استراتژیهای خاصی که منظم نیستند به اهدافشان دست مییابند .
مراحل آمادهسازی ، جوجهکشی ، روشنایی و تایید ویژگیهای اندیشمندان خلاق هستند اما تضمین نمیکنند که یک محصول ارزشمند در پی آن باشد . نتایج همچنین به این بستگی دارند که آیا فرد ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای لازم را دارد یا نه ؛ به علاوه ، کیفیت تفکر خلاق ناشی از آموزش خالق است . هنرمندی که نقاشیهای نفتی را تولید میکند نیاز به یادگیری تکنیکهای برس زدن اساسی برای این کار دارد ؛ دانشمندی که یک نظریه جدید ایجاد میکند ، این کار را برخلاف سابقه یادگیری قبلی انجام میدهد . علاوه بر این، خلاقیت ترکیبی از فرایندهای عینی و ذهنی است ؛ خالق موفق یاد میگیرد که چگونه انتشار یابد و احساسات و نگرشهای خود را بیان کند .
منبع سایت بریتانیایی
دستیابی به مفهوم
یک شکل پیچیدهتر از تفکر واقع گرایانه ، توانایی شناسایی و استفاده از یک کلاس از آیتمها ، مانند انتخاب چندین نوع مثلث مختلف از یک آرایه از اشکال هندسی دیگر است . در مسیر حل مساله ، فرد یک گروه جدید با تجربه را با توجه به یک یا چند ویژگی مشترک آنها به هم پیوند خواهد داد . سپس این گروهبندی جدید به یک نام کلی ( به عنوان اولین یادگیری معنای مثلث لغت ) داده میشود . همچنین ممکن است مشخص شود که یک شی جدید متناسب با مقوله موجود است . اشیا فیزیکی چند بعدی هستند ؛ یعنی ممکن است در شکل ، اندازه ، رنگ ، مکان ( در رابطه با اشیا دیگر ) ، اهمیت احساسی و یا معنایی متفاوت باشد . اینکه یک فرد چنین ابعادی را شناسایی میکند، فرضیات را توسعه میدهد ( یا نتایج آزمایشی ) که در آن ابعاد خاص یک کلاس را تعریف میکنند، به قوانین عضویت کلاس میرسند ، و تستهای مختلف همگی منعکسکننده توانایی او برای درک مفاهیم هستند . عملکرد موفق در همه این فرایندها منجربه فرمولبندی قوانین مربوطه براساس توانایی فرد برای طبقهبندی اقلام خاص میشود . ( به شکلگیری مفهوم نگاه کنید )
تفکر خلاقانه
همانطور که در بالا بحث شد ، تفکر واگرا ( یا خلاق ) فعالیتی است که منجر به اطلاعات جدید یا راهحلهای کشف نشده قبلی میشود . برخی مشکلات نیاز به انعطافپذیری ، اصالت ، شیوایی و ابتکار دارند ، به خصوص آنهایی که فرد باید راهحل منحصر به فردی را تامین کند . ( به خلاقیت نگاه کنید .)
تعدادی از فرایندها یا فازها به عنوان نوعی از تفکر خلاق شناسایی شدهاند . با توجه به یک نظریه شناختهشده ، در مرحله اول آمادهسازی ، متفکری شروع میکند و منابع را بررسی میکند ، و شاید تصمیمات اولیه را در مورد ارزش آنها در حل مساله در دست اتخاذ میکند . پرورش ، مرحله بعدی را نشان میدهد که در آن فرد در مورد احتمالات و تغییرات از یک به دیگری نسبتا ً آزادانه و بدون هر گونه تصورات منطقی یا منطقی یا منطقی قرار میگیرد . زمانی که منابع در محل قرار میگیرند و یک تصمیم قطعی در مورد نتیجه یا راهحل بدست میآید . بعد ، بررسی ( پالایش یا پولیش ) ، فرآیند ایجاد تغییرات نسبتا ً جزئی در ارتکاب به ایدههای نهایی است . اغلب ، استانداردهای عینی برای قضاوت فعالیت خلاق ( به عنوان مثال ، ترکیب موسیقی ) کم هستند ، به خصوص اگر رضایت عاطفی خالق یک معیار مهم باشد . اگر چه این چهار مرحله به ترتیب در یک توالی منطقی سفارش داده شدهاند ، اما اغلب به طور گسترده متفاوت هستند و در دستورها مختلف از یک نفر به بعدی عمل میکنند . بسیاری از افراد خلاق با پیروی از استراتژیهای خاصی که منظم نیستند به اهدافشان دست مییابند .
مراحل آمادهسازی ، جوجهکشی ، روشنایی و تایید ویژگیهای اندیشمندان خلاق هستند اما تضمین نمیکنند که یک محصول ارزشمند در پی آن باشد . نتایج همچنین به این بستگی دارند که آیا فرد ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای لازم را دارد یا نه ؛ به علاوه ، کیفیت تفکر خلاق ناشی از آموزش خالق است . هنرمندی که نقاشیهای نفتی را تولید میکند نیاز به یادگیری تکنیکهای برس زدن اساسی برای این کار دارد ؛ دانشمندی که یک نظریه جدید ایجاد میکند ، این کار را برخلاف سابقه یادگیری قبلی انجام میدهد . علاوه بر این، خلاقیت ترکیبی از فرایندهای عینی و ذهنی است ؛ خالق موفق یاد میگیرد که چگونه انتشار یابد و احساسات و نگرشهای خود را بیان کند .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر