چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۰۳

حوزه

جامع ترین سایت روانشناسی

حوزه

۸۶۵ بازديد
تحقیقات Csikszentmihalyi همچنین افراد خلاق را شناسایی کرد که در مورد تجربیات ابتدایی و ابتدایی خود کاملا ً منفی بودند . برای آن‌ها ، یادگیری بسیار مهم دیگری در جای دیگری رخ داد ، چه در کالج و چه از طریق آموزش پیشرفته که آن‌ها را با مربیان و معلم‌های مهم مرتبط کرد . این مورد برای آلبرت انیشتین ، که شور و اشتیاق اولیه او برای ریاضیات و علوم ، با وجود نمرات ضعیف او در ساله‌ای اولیه مدرسه ، توسط دو عمو پرورش داده شد . مطالعه Csikszentmihalyi نشان داد که بسیاری از افراد خلاق از مسیرهای مداری به حرفه خود پیروی کرده‌اند . با این حال ، آنچه بیش از همه قابل‌توجه بود این بود که آن‌ها به هر چه فرصت‌ها یا چالش‌های پیش آمده رسیده بودند . به طور کلی ، آن‌ها شرایط را برای رسیدن به اهداف خود شکل دادند و نشان دادند که با رویدادهایی که نمی‌توانند کنترل کنند محدود شده‌اند . به نظر می‌رسد که هیجان و رضایت از دنبال کردن اهدافشان ، این افراد را تشویق می‌کند تا بر موانع فائق آیند و بر سر مشکلات پافشاری کنند .
کار Csikszentmihalyi در تعریف خود از مشخصه متمایزی از افراد خلاق به اوج خود رسید : ظرفیت تجربه " فلو " ، که او آن را به عنوان مشارکت مطلق و کلی افراد در فعالیت‌هایی که درگیر آن هستند ، تعریف کرد . افرادی که جریانی را تجربه می‌کنند احساس می‌کنند که توانایی‌های آن‌ها فقط برابر با چالش‌های موجود در دست است ، و آن‌ها در فرآیند خلاق به منظور رسیدن به هدف خود گرفتار می‌شوند . قابل‌ذکر است، Csikszentmihalyi این احتمال را می‌رساند که برخی افراد خلاق ، به عنوان شکلی از escapism ، جریان را دنبال می‌کنند ، تا جایی که غوطه‌وری در فرآیند خلاق ، آن‌ها را با احساس آرامش یا کنترل فراهم می‌کند . مفهوم جریان نیز می‌تواند به آنچه که پژوهشگران روانشناسی به عنوان " انگیزه درونی " شناسایی کرده‌اند شبیه باشد - یعنی ، انگیزه ناشی از علاقه شدید مستقل در کار در دست . این با انگیزه بیرونی " تکمیل می‌شود ، که ناشی از تمایل به تحقق اهدافی است که توسط یک فرد یا سازمان دیگر ایجاد شده‌اند .
دیدگاه سیستمی از خلاقیت
اگرچه درک خلاقیت به مطالعه کیفیت‌های افراد خلاق نیاز دارد ، این ویژگی‌ها تنها یک بخش از فرآیند تفکر ، بازیگری و تولید خلاقانه است . همان طور که به همان اندازه مهم است ، روشی است که یک ایده یا محصول به رسمیت شناخته شدن عمومی و پذیرش آن می‌شود . نوآوری و ایده‌های جدید به دلیل نگرش رایج یک دوره ، یک فرهنگ ، و یا یک حوزه عملی رد شده‌است . به طور مشابه ، بسیاری از جوامع راه‌حل‌های خلاقانه برای مشکلات اتخاذ کرده‌اند در حالی که ناتوانی در تشخیص مخترعین خود را به ویژه هنگامی که این ها زن یا اعضای گروه‌های اقلیت هستند ، به رسمیت شناخته‌اند . رویکرد " سیستم‌ها " به خلاقیت - حوزه‌ای که رابطه بین فرد خلاق و جهان بزرگ‌تر را در نظر می‌گیرد - به همین دلیل به عنوان یک روش مفید برای تفکر در مورد پدیده خلاقیت پدید آمده‌است .
اعلان
افراد خلاق در خلا وجود ندارند . Csikszentmihalyi فراتر از تجربه فردی از جریان برای بحث درباره رابطه فرد خلاق با جهان رفت . در این فرآیند ، دیدگاه خلاقیت را به عنوان یک سیستم متشکل از ( ۱ ) فرد خلاق ( ۲ ) دامنه ( کلاس دانش یا فعالیتی که باعث ایجاد یک فرهنگ یا هر حوزه تخصصی ( مانند اسکیت نمایشی ، شطرنج ، یا آواز ) ، و ( ۳ ) زمینه خاصی از عمل می‌شود، صورتبندی کرد .
جز اصلی ، فرد ، فرد خلاق و استعدادها ، تجربیات زندگی و aspirations است که فرد دارد . به جای اینکه به عنوان فردی کاملا ً مستقل شناخته شود ، فرد خلاق درک می‌شود که با محیط اجتماعی - اجتماعی تعامل داشته باشد. در حقیقت ، یک فرض مرکزی از دیدگاه سیستم‌ها این است که فرد و محیط در تعامل مداوم هستند .
منبع سایت بریتانیایی
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.