دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۳:۳۸ ۸۵۹ بازديد
اگر چه این نظریه نمیتواند از فلسفه کانت حذف شود ، بدون نابود کردن کل آن، کاملا ً اشتباه است که آن را به عنوان برخی از نویسندگان معاصر آلمان که به طرفداری از یک متافیزیک جایگزین میپردازند ، ارایه دهد. آنچه که کانت در اینجا به آن علاقه داشت ، همان چیزی است که باید در نظر گرفته شود ، نه چیزی که میتوان آن را دانست .
جلد منطقی
با وجود آنچه که گفته شدهاست ، باید پذیرفته شود که سخن ثابت کانت درباره the ، بسیاری از منتقدان متافیزیک را به عنوان یک متحد مشکوک ، مورد توجه قرار میدهد . این قطعا ً در مورد جلد منطقی منطقی، مکتب فلسفی که در قرن بیستم به گمانهزنیهای متافیزیکی مورد حمله قرار گرفته بود، صادق بود . positivists نام خود را از فلسفه " مثبت " آگوست کنت ، یک مرد فرانسوی قرن ۱۹ ، که تفکر متافیزیکی را به عنوان امری ضروری نشان داده بود ، به دست آورد ، اما در حال حاضر جانشین در روند پیشرفت ذهن انسان از خرافات ابتدایی تا علم مدرن است . مانند کنت ، the منطقی خود را مدافع نهضت علم میپنداشتند ؛ بر خلاف کنت ، آنها نگرشی به مابعدالطبیعه داشتند که به طور یکنواخت خصمانه بود . دلیل خارجی این امر این بود که در جو فلسفی جهان با زبان آلمانی در سالهای بعد از جنگ جهانی اول ، فضایی که به نظر گروهی از اندیشمندان معروف به دایره وین برای طرفداری تاریکاندیشی و ممانعت از تفکر عقلانی بود ، پیدا شود . اما البته دلایل درونی نیز وجود داشت .
به گفته the ، اظهارات معنیدار را میتوان به دو دسته تقسیم کرد ، آنهایی که به صورت تحلیلی درست یا غلط یا نادرست هستند و آنهایی که بیان یا ادعا میکنند که موضوع را بیان میکنند. The منطق و ریاضیات اولین کلاس ، تاریخ و علوم طبیعی و اجتماعی را نشان میدهد . برای تصمیمگیری در مورد این که آیا یک جمله که یک واقعیت را نشان میدهد ، معنادار است ، باید بپرسیم که چه چیزی برای یا مخالف حقیقت آن است ؛ اگر پاسخ " هیچ چیز " نباشد ، یا حداقل به آن شکل نیست . بنابراین ، آنها این شعار را اتخاذ کردند که عبارت ( nonanalytic ) روش تایید آن است . این اصل تایید بود که the به عنوان سلاح اصلی خود در حملات خود به متافیزیک مورد استفاده قرار گرفت . به عنوان مثال آنها از متون متافیزیکی واقعی مانند " Absolute هیچ تاریخی " و " خدا وجود ندارد " - ابتدا از آنها پرسیدند که آیا قرار است به صورت تحلیلی یا از نظر سنتزی درست باشند ، و سپس ، پس از رد کردن اولین جایگزین ، از آنچه میتواند به عنوان مدرک به نفع آنها یا علیه آنها ارائه شود ، سوال کردند . البته بسیاری از metaphysicians ادعا کردند که پشتیبانی تجربی از نتایج speculative وجود دارد ؛ بنابراین ، همانطور که هیوم میگفت ، " نظم جهان یک ذهن توانا را ثابت میکند ." پس از آن ، positivists گفت که تزها هایی که به آن علاقهمند بودند با هر گونه حقیقت سازگار بودند و در نتیجه به طور کامل فاقد اهمیت بودند . یک گزاره تحلیلی ، از جمله " فردا یا فردا باران نخواهد بارید ، " به هیچ چیز نمیگوید ، هر چند ممکن است یک نکته برای دادن صدا به آن وجود داشته باشد . یک پیشنهاد متافیزیکی ادعا میکند که بسیار متفاوت است ؛ به نظر میرسد که یک واقعیت مهم را در مورد جهان نشان میدهد . اما اگر یک نکته برای مطرح کردن آن وجود داشته باشد ، این موضوع به جای درک مطلب ، با احساسات بهتر عمل میکند .
در حقیقت ، positivists به سختی در ابداع یک فرمول رضایتبخش از اصل تایید خود ، با دشواری زیادی مواجه شد، تا چیزی از وضعیت خود این اصل را بیان کند . در روزهای اولیه جنبش ، تقاضا برای اثبات پذیری به شدت تفسیر شد : تنها چیزی که میتواند به طور قطعی تایید شود میتواند قابلتوجه باشد .
منبع سایت بریتانیایی
جلد منطقی
با وجود آنچه که گفته شدهاست ، باید پذیرفته شود که سخن ثابت کانت درباره the ، بسیاری از منتقدان متافیزیک را به عنوان یک متحد مشکوک ، مورد توجه قرار میدهد . این قطعا ً در مورد جلد منطقی منطقی، مکتب فلسفی که در قرن بیستم به گمانهزنیهای متافیزیکی مورد حمله قرار گرفته بود، صادق بود . positivists نام خود را از فلسفه " مثبت " آگوست کنت ، یک مرد فرانسوی قرن ۱۹ ، که تفکر متافیزیکی را به عنوان امری ضروری نشان داده بود ، به دست آورد ، اما در حال حاضر جانشین در روند پیشرفت ذهن انسان از خرافات ابتدایی تا علم مدرن است . مانند کنت ، the منطقی خود را مدافع نهضت علم میپنداشتند ؛ بر خلاف کنت ، آنها نگرشی به مابعدالطبیعه داشتند که به طور یکنواخت خصمانه بود . دلیل خارجی این امر این بود که در جو فلسفی جهان با زبان آلمانی در سالهای بعد از جنگ جهانی اول ، فضایی که به نظر گروهی از اندیشمندان معروف به دایره وین برای طرفداری تاریکاندیشی و ممانعت از تفکر عقلانی بود ، پیدا شود . اما البته دلایل درونی نیز وجود داشت .
به گفته the ، اظهارات معنیدار را میتوان به دو دسته تقسیم کرد ، آنهایی که به صورت تحلیلی درست یا غلط یا نادرست هستند و آنهایی که بیان یا ادعا میکنند که موضوع را بیان میکنند. The منطق و ریاضیات اولین کلاس ، تاریخ و علوم طبیعی و اجتماعی را نشان میدهد . برای تصمیمگیری در مورد این که آیا یک جمله که یک واقعیت را نشان میدهد ، معنادار است ، باید بپرسیم که چه چیزی برای یا مخالف حقیقت آن است ؛ اگر پاسخ " هیچ چیز " نباشد ، یا حداقل به آن شکل نیست . بنابراین ، آنها این شعار را اتخاذ کردند که عبارت ( nonanalytic ) روش تایید آن است . این اصل تایید بود که the به عنوان سلاح اصلی خود در حملات خود به متافیزیک مورد استفاده قرار گرفت . به عنوان مثال آنها از متون متافیزیکی واقعی مانند " Absolute هیچ تاریخی " و " خدا وجود ندارد " - ابتدا از آنها پرسیدند که آیا قرار است به صورت تحلیلی یا از نظر سنتزی درست باشند ، و سپس ، پس از رد کردن اولین جایگزین ، از آنچه میتواند به عنوان مدرک به نفع آنها یا علیه آنها ارائه شود ، سوال کردند . البته بسیاری از metaphysicians ادعا کردند که پشتیبانی تجربی از نتایج speculative وجود دارد ؛ بنابراین ، همانطور که هیوم میگفت ، " نظم جهان یک ذهن توانا را ثابت میکند ." پس از آن ، positivists گفت که تزها هایی که به آن علاقهمند بودند با هر گونه حقیقت سازگار بودند و در نتیجه به طور کامل فاقد اهمیت بودند . یک گزاره تحلیلی ، از جمله " فردا یا فردا باران نخواهد بارید ، " به هیچ چیز نمیگوید ، هر چند ممکن است یک نکته برای دادن صدا به آن وجود داشته باشد . یک پیشنهاد متافیزیکی ادعا میکند که بسیار متفاوت است ؛ به نظر میرسد که یک واقعیت مهم را در مورد جهان نشان میدهد . اما اگر یک نکته برای مطرح کردن آن وجود داشته باشد ، این موضوع به جای درک مطلب ، با احساسات بهتر عمل میکند .
در حقیقت ، positivists به سختی در ابداع یک فرمول رضایتبخش از اصل تایید خود ، با دشواری زیادی مواجه شد، تا چیزی از وضعیت خود این اصل را بیان کند . در روزهای اولیه جنبش ، تقاضا برای اثبات پذیری به شدت تفسیر شد : تنها چیزی که میتواند به طور قطعی تایید شود میتواند قابلتوجه باشد .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر