دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۳:۲۰ ۸۷۸ بازديد
این شکل اصلاحشده مادیگرایی شاید بهتر از طبیعتگرایی توصیف شود . طبیعتگرایی دارای این معنی نیست که همه چیز شامل ماده یا تغییرات آن است بلکه هر چیزی که وجود دارد میتواند به طور رضایتبخش در شرایط طبیعی توضیح داده شود . برای توضیح چیزی در شرایط طبیعی این است که آن را در خطوط علمی بیان کنیم; طبیعتگرایی در واقع بیانیهای از فلسفه و یا صلاحیت نهایی علم است . برای این نوع نگاه ضروری نیست که چنین استدلال کنیم که پدیدهها را می توان تنها به صورت یک طرفه بیان کرد ; در این مورد , همانطور که در مورد کاستی پذیری وجودی , این نظریه میتواند لیبرال باشد . با این حال , ضروری است که بدانیم که حساب علمی مجموعهای از اتفاقات مقدم بر دیگران است . از این رو , زبانی که در آن مردان معمولا ً از عمل و تصمیم سخن میگویند , که ممکن است به زبان دلایلی یاد شود , باید در نظر گرفته شود تا به زبانی که دانشمندان از حقایق یکسان صحبت میکنند , راهنمایی شود . زبان علمی اساسا ً علی است و پایاننامه این شکل از مادیگرایی , این است که تبیینهای علی اساسی هستند . از این رو , ناتورالیسم یک نظریه از اصول اولیه است و اصول خود را از علم ترسیم میکند .
اگر سوال مطرح شود که چرا هر کسی باید این شکل مادیگرایی را جدی بگیرد , پاسخ در تعدادی از حقایق مهم نهفتهاست . یک فرد یک همبستگی بین حالتهای عمومی ذهن و حالت کلی فعالیت مغز برقرار کردهاست ; امید آنها این است که این را به نقطهای بسط دهیم که در آن افکار و احساسات خاص را میتوان به همتای فیزیولوژیک خود نشان داد . این استنباط که انسان بیش از یک ماشین پیچیده نیست قطعا ً با دستاوردها تقویت میشود . جامعه شناسان نشان دادهاند که هر چه دلایل صریحی که مردان برای اعتقادات خود ارائه میدهند, این ها اغلب در پرتو عواملی که خود را در نظر میگیرند , قابلفهم است . این فرض قدیمی که قضاوتهای انسانی به طور معمول ریشه دارند تا صرفا ً ناشی از نتایج چنین تحقیقاتی هستند که از یافتهها هم در فرویدی و هم در روانشناسی ارتدوکس بهره میبرند . هیچ یک از این شواهد به خودی خود قاطع نیست ; در هر مورد راههایی وجود دارد که نتیجهگیری را مسدود کرده و از آن استفاده کند . با این حال , این واقعیت همچنان صادق است که , شواهد تاثیر گذار است . مطمئناً به اندازه کافی نیرو دارد که این نوع تئوری را با جدیت بیشتری انجام دهد . اختلافات متافیزیکی در دنیای مدرن اساسا ً استدلالهایی برای یا مخالف مادیگرایی است , و انواع دیگر نظریه که در اینجا بررسی شد , همگی به عنوان جایگزین برای این مسحور کننده نگریسته میشوند .
برهان , ادعا و روش در متافیزیک
اکنون توجه از توصیف محتوای دیدگاههای متافیزیکی ویژه به درمان کلیتر ماهیت ادعاهای متافیزیکی معطوف شدهاست . پرسشهایی که در این بخش به وجود میآیند , مانند ماهیت و اساس اظهارات متافیزیکی , شخصیت استدلالهای متافیزیکی و آنچه که به صورت متافیزیکی صورتگرفته , و بخشهایی که در تفکر متافیزیکی به ترتیب با بینش و استدلال عمل میکنند , نگرانکننده است . آنها در پاسخ به این پرسش میآیند که آیا میتوان گفت که آیا متافیزیک میتواند علم باشد یا نه, اگر اینطور است, چه نوع دانشی وجود دارد.
متافیزیک به عنوان یک علم
ماهیت یک علم پیشین
علوم به طور گسترده دو نوع تجربی و تجربی هستند . در یک علم پیشین مانند هندسه , شروع از گزارهها انجام میشود که به طور کلی درست عمل میکنند , و روش این است که با منطق دقیق نشان داده شود اگر واقعا ً درست باشند . لازم نیست که مقدمات اولیه علم پیشین , حقایق باشد ; برای مقاصد سیستمی که تنها به آن نیاز دارند , باید درست تلقی شوند .
منبع سایت بریتانیایی
اگر سوال مطرح شود که چرا هر کسی باید این شکل مادیگرایی را جدی بگیرد , پاسخ در تعدادی از حقایق مهم نهفتهاست . یک فرد یک همبستگی بین حالتهای عمومی ذهن و حالت کلی فعالیت مغز برقرار کردهاست ; امید آنها این است که این را به نقطهای بسط دهیم که در آن افکار و احساسات خاص را میتوان به همتای فیزیولوژیک خود نشان داد . این استنباط که انسان بیش از یک ماشین پیچیده نیست قطعا ً با دستاوردها تقویت میشود . جامعه شناسان نشان دادهاند که هر چه دلایل صریحی که مردان برای اعتقادات خود ارائه میدهند, این ها اغلب در پرتو عواملی که خود را در نظر میگیرند , قابلفهم است . این فرض قدیمی که قضاوتهای انسانی به طور معمول ریشه دارند تا صرفا ً ناشی از نتایج چنین تحقیقاتی هستند که از یافتهها هم در فرویدی و هم در روانشناسی ارتدوکس بهره میبرند . هیچ یک از این شواهد به خودی خود قاطع نیست ; در هر مورد راههایی وجود دارد که نتیجهگیری را مسدود کرده و از آن استفاده کند . با این حال , این واقعیت همچنان صادق است که , شواهد تاثیر گذار است . مطمئناً به اندازه کافی نیرو دارد که این نوع تئوری را با جدیت بیشتری انجام دهد . اختلافات متافیزیکی در دنیای مدرن اساسا ً استدلالهایی برای یا مخالف مادیگرایی است , و انواع دیگر نظریه که در اینجا بررسی شد , همگی به عنوان جایگزین برای این مسحور کننده نگریسته میشوند .
برهان , ادعا و روش در متافیزیک
اکنون توجه از توصیف محتوای دیدگاههای متافیزیکی ویژه به درمان کلیتر ماهیت ادعاهای متافیزیکی معطوف شدهاست . پرسشهایی که در این بخش به وجود میآیند , مانند ماهیت و اساس اظهارات متافیزیکی , شخصیت استدلالهای متافیزیکی و آنچه که به صورت متافیزیکی صورتگرفته , و بخشهایی که در تفکر متافیزیکی به ترتیب با بینش و استدلال عمل میکنند , نگرانکننده است . آنها در پاسخ به این پرسش میآیند که آیا میتوان گفت که آیا متافیزیک میتواند علم باشد یا نه, اگر اینطور است, چه نوع دانشی وجود دارد.
متافیزیک به عنوان یک علم
ماهیت یک علم پیشین
علوم به طور گسترده دو نوع تجربی و تجربی هستند . در یک علم پیشین مانند هندسه , شروع از گزارهها انجام میشود که به طور کلی درست عمل میکنند , و روش این است که با منطق دقیق نشان داده شود اگر واقعا ً درست باشند . لازم نیست که مقدمات اولیه علم پیشین , حقایق باشد ; برای مقاصد سیستمی که تنها به آن نیاز دارند , باید درست تلقی شوند .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر