دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۴:۳۱ ۸۶۴ بازديد
تقویت Objectively به استفاده از محرکها اشاره دارد که برای تسهیل یادگیری پیدا شدهاند . تحت شرایط مناسب ، این موارد شامل تعریف ، غذا ، آب ، فرصت برای کشف ، محرکهای جنسی ، پول ، شوک الکتریکی و تحریک مستقیم مغز میشوند .
بیشتر از لحاظ نظری ، عبارت تقویتی شواهدی نظری مختلف در مورد برخی کیفیت ذهنی خاص را بیان میکند که همه این محرکها ممکن است به اشتراک بگذارند . غذا برای یک حیوان گرسنه به راحتی از طریق ظاهر و بوی متمایز آن ، یک گیاه خوب تثبیتشده است . این کار منجر به استخراج مجموعهای از پاسخها میشود: نزدیک شدن ، جویدن ، چشیدن ، بلعیدن ، این ها ممکن است فعالیتهای ادراکی اضافی تولید کنند که انگیزه یا تمایل به غذا را کاهش دهند ( به عنوان مثال ، با انقباض شکم که به عنوان معده درد تجربه میشوند ) . اما به نظر میرسد که هیچ کیفیت ذهنی واحدی در مورد نظریه پردازان در مطالعات reinforcement موثر نبوده است. شاید ترکیبی از تاثیرات introspective حیاتی است ، یا ممکن است این باشد که فرآیندهای ادراکی متفاوت از یک وضعیت آموزشی به دیگری اعمال میشوند .
مواضع ضد -
همه روانشناسان اعتبار عمومی نظریههای ارتباط را پذیرفتهاند ؛ بسیاری پیشنهاد کردهاند که ملاحظات دیگری غیر از ارتباط برای یادگیری حیاتی هستند .
سازمان
منتقدان بزرگ نظریه انجمن شامل روان شناسان گشتالت به عنوان ولفگانگ کوهلر ( ۱۸۸۷ - ۱۹۶۷ ) است که یادگیری اغلب مستلزم بازسازی ادراکی از روابط زیستمحیطی است . کوهلر از مطالعات خود در مورد یادگیری خردمندانه توسط یک شامپانزه یاد کرد . حیوان یاد گرفت که به دو چوب ( مانند چوب ماهیگیری jointed ) متصل شود ، به عنوان ابزاری برای کشیدن در یک موز که از دسترس دور بود و با یک تکه چوب کوتاه . میمون در حالی که آرام نشسته بود ( گویی در اندیشه بود ) و سپس ناگهان تکههای چوب را کنار هم چید تا میوه بچیند . بحث بر این بود که توانایی درک راههای جدید مرتبط کردن چوب به شرکت موز در حل این مشکل ضروری بود .
فرآیندهای سازمانی مشابه در ادراک سهبعدی را میتوان در یادگیری شفاهی سریال به نمایش گذاشت . این فهرست را ضخیم کنید، دیوار ، آن ، چای ، of ، گرهها ، تعلیم و تربیت ، باید برای تمرین نیاز داشته باشند . با این حال ، توجه به شباهت phonetic به خط معروف شکسپیر از تاجر ونیز : " کیفیت رحمت به هیچ وجه تحت فشار نیست " با این نوع از سازمان ادراکی ، یادگیری میتواند سریع و آسان شود .
یک بحث قوی نیز توسط psycholinguists انجام شد که آنچه را که به عنوان حساب اصلی یادگیری زبان در نظر گرفته بودند را مورد انتقاد قرار داد . حتی با فرض اکتساب یک تجربه ، مشخص شد که چنین تداعی یاد شده به تنهایی نمیتواند برای تمام ترکیبات کلماتی که افراد از آن استفاده میکنند ، حساب شود ؛ به سادگی بسیاری از آنها وجود دارند . آنها پیشنهاد کردند که یادگیری زبان نیاز به یک ساختار سازمان دهی کلی دارد که در آن کلمات آویزان میشوند . برخی از حامیان این موقعیت معتقدند که این ساختار به یادگیری ، انتقال به طور ژنتیکی از والد به فرزند ، وابسته نیست .
بازداری
تفاسیر گشتالت اغلب فرضیه associationistic را به طور کلی رد میکنند . نظریه پردازان دیگر مفهوم ارتباط را تایید میکنند ، اما نگه داشتن آن کمتر از فرآیند مهار است که از طریق آن اشتباهات در یادگیری حذف میشوند . چنین theorists از شواهد برای توسعه مجموعه آموزشی ( آنچه یادگیری نامیده میشود ) پشتیبانی میکنند .
مثلا ً یک میمون میتواند یک سری از discriminations را یاد بگیرد ؛ به طور مثال قرمز در مقابل سبز ، سیاه در مقابل سفید ، گرد در برابر مربع ، بزرگ در مقابل مثلث ، مثلث در برابر بیضی . بعضی از میمونها پس از حل چند صد این مشکلات یاد میگیرند که هر یک از آنها را در یک محاکمه واحد به کار بگیرند . گفته میشود که حیوان یاد گرفتهاست که چنین discriminations را یاد بگیرد .
منبع سایت بریتانیایی
بیشتر از لحاظ نظری ، عبارت تقویتی شواهدی نظری مختلف در مورد برخی کیفیت ذهنی خاص را بیان میکند که همه این محرکها ممکن است به اشتراک بگذارند . غذا برای یک حیوان گرسنه به راحتی از طریق ظاهر و بوی متمایز آن ، یک گیاه خوب تثبیتشده است . این کار منجر به استخراج مجموعهای از پاسخها میشود: نزدیک شدن ، جویدن ، چشیدن ، بلعیدن ، این ها ممکن است فعالیتهای ادراکی اضافی تولید کنند که انگیزه یا تمایل به غذا را کاهش دهند ( به عنوان مثال ، با انقباض شکم که به عنوان معده درد تجربه میشوند ) . اما به نظر میرسد که هیچ کیفیت ذهنی واحدی در مورد نظریه پردازان در مطالعات reinforcement موثر نبوده است. شاید ترکیبی از تاثیرات introspective حیاتی است ، یا ممکن است این باشد که فرآیندهای ادراکی متفاوت از یک وضعیت آموزشی به دیگری اعمال میشوند .
مواضع ضد -
همه روانشناسان اعتبار عمومی نظریههای ارتباط را پذیرفتهاند ؛ بسیاری پیشنهاد کردهاند که ملاحظات دیگری غیر از ارتباط برای یادگیری حیاتی هستند .
سازمان
منتقدان بزرگ نظریه انجمن شامل روان شناسان گشتالت به عنوان ولفگانگ کوهلر ( ۱۸۸۷ - ۱۹۶۷ ) است که یادگیری اغلب مستلزم بازسازی ادراکی از روابط زیستمحیطی است . کوهلر از مطالعات خود در مورد یادگیری خردمندانه توسط یک شامپانزه یاد کرد . حیوان یاد گرفت که به دو چوب ( مانند چوب ماهیگیری jointed ) متصل شود ، به عنوان ابزاری برای کشیدن در یک موز که از دسترس دور بود و با یک تکه چوب کوتاه . میمون در حالی که آرام نشسته بود ( گویی در اندیشه بود ) و سپس ناگهان تکههای چوب را کنار هم چید تا میوه بچیند . بحث بر این بود که توانایی درک راههای جدید مرتبط کردن چوب به شرکت موز در حل این مشکل ضروری بود .
فرآیندهای سازمانی مشابه در ادراک سهبعدی را میتوان در یادگیری شفاهی سریال به نمایش گذاشت . این فهرست را ضخیم کنید، دیوار ، آن ، چای ، of ، گرهها ، تعلیم و تربیت ، باید برای تمرین نیاز داشته باشند . با این حال ، توجه به شباهت phonetic به خط معروف شکسپیر از تاجر ونیز : " کیفیت رحمت به هیچ وجه تحت فشار نیست " با این نوع از سازمان ادراکی ، یادگیری میتواند سریع و آسان شود .
یک بحث قوی نیز توسط psycholinguists انجام شد که آنچه را که به عنوان حساب اصلی یادگیری زبان در نظر گرفته بودند را مورد انتقاد قرار داد . حتی با فرض اکتساب یک تجربه ، مشخص شد که چنین تداعی یاد شده به تنهایی نمیتواند برای تمام ترکیبات کلماتی که افراد از آن استفاده میکنند ، حساب شود ؛ به سادگی بسیاری از آنها وجود دارند . آنها پیشنهاد کردند که یادگیری زبان نیاز به یک ساختار سازمان دهی کلی دارد که در آن کلمات آویزان میشوند . برخی از حامیان این موقعیت معتقدند که این ساختار به یادگیری ، انتقال به طور ژنتیکی از والد به فرزند ، وابسته نیست .
بازداری
تفاسیر گشتالت اغلب فرضیه associationistic را به طور کلی رد میکنند . نظریه پردازان دیگر مفهوم ارتباط را تایید میکنند ، اما نگه داشتن آن کمتر از فرآیند مهار است که از طریق آن اشتباهات در یادگیری حذف میشوند . چنین theorists از شواهد برای توسعه مجموعه آموزشی ( آنچه یادگیری نامیده میشود ) پشتیبانی میکنند .
مثلا ً یک میمون میتواند یک سری از discriminations را یاد بگیرد ؛ به طور مثال قرمز در مقابل سبز ، سیاه در مقابل سفید ، گرد در برابر مربع ، بزرگ در مقابل مثلث ، مثلث در برابر بیضی . بعضی از میمونها پس از حل چند صد این مشکلات یاد میگیرند که هر یک از آنها را در یک محاکمه واحد به کار بگیرند . گفته میشود که حیوان یاد گرفتهاست که چنین discriminations را یاد بگیرد .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر