دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۴:۲۸ ۸۶۸ بازديد
با این حال ، این تعریف مشکلات را بالا میبرد . چقدر دائمی است ؟ فرض کنید که یکی از آنها آدرس را نگاه میکند ، آن را در یک پاکت مینویسد ، اما پنج دقیقه بعد باید دوباره آن را بررسی کند تا مطمئن شود که صحیح است . آیا این به عنوان نسبتا ً دایمی واجد شرایط هستند ؟ در حالی که عموما ً به عنوان یادگیری پذیرفته میشود ، به نظر میرسد که این تعریف را نقض میکند .
نتیجهای که دقیقا ً با عمل رخ میدهد چیست ؟ آیا این یک تغییر در سیستم عصبی است ؟ آیا این مساله ایجاد محرکهایی است که میتوانند پاسخهای قبلی را به وجود بیاورند ؟ آیا این به معنای پیشرفت انجمنها ، کسب بینش ، یا کسب دیدگاه جدید است ؟
این سوالات برای تمایز تعریف توصیفی Kimble از تلاشهای نظری برای تعریف یادگیری از طریق شناسایی ماهیت فرآیند زیربنایی آن عمل میکنند . اینها ممکن است neurophysiological ، ادراکی ، یا associationistic باشند ؛ آنها شروع به تعیین مسایل نظری و شناسایی مبانی و تجلیات یادگیری میکنند . ( فرآیندهای یادگیری ادراکی در ادراک مقاله تحت درمان قرار میگیرند : یادگیری ادراکی )
گستره پدیدههای به نام پدیدهای
حتی سادهترین حیوانات نیز چنین شکلهای ابتدایی فعالیت تطبیقی را به عنوان habituation ، حذف پاسخهای تمرین شده نشان میدهند . برای مثال ، یک paramecium میتواند یاد بگیرد که از یک لوله شیشهای باریک برای رسیدن به غذا فرار کند . یادگیری در این مورد شامل حذف ( habituation ) حرکات غیر ضروری است . habituation همچنین برای پستانداران نشان داده شدهاست که کنترل معمولا ً توسط مراکز مغزی بالاتر اعمال میشود و با بریدن طناب نخاعی آسیبدیده است . به عنوان مثال ، کاربرد مکرر شوک الکتریکی به پنجه یک گربه ، منجر به استفاده از واکنش خروج غیر ارادی میشود . چه حیوانات تکسلولی یا گربهها که فقط از طریق طناب نخاعی کار میکنند قادر به فرمهای بالاتر یادگیری هستند ، موضوع بحث و جدل است . چند گزارش منتشر شده حاکی از آن است که ممکن است واکنشهای مشروط ممکن است در میان این حیوانات به شدت مورد بحث قرار گیرد .
در سطوح تکاملی بالاتر ، دامنه پدیده به نام یادگیری گستردهتر است . بسیاری از گونههای پستانداران گونههای زیر را از یادگیری نمایش میدهند .
تهویه کلاسیک
این نوع یادگیری مورد مطالعه ایوان Petrovich اوف ( ۱۸۴۹ - ۱۹۳۶ ) است . محرک خنثی مانند زنگ ، درست قبل از تحویل یک محرک موثر ارائه میشود ( مثلا غذا یا اسید که در دهان یک سگ قرار داده میشود ) . پاسخ مانند بزاق ، که در ابتدا تنها محرک موثر است ، در نهایت هنگامی ظاهر میشود که محرک خنثی اول ارایه شود . گفته میشود که واکنش مشروط شدهاست . به نظر میرسد که شرایط کلاسیک آسانتر برای ایجاد واکنشهای ناخواسته توسط سیستم عصبی خود مختار است .
تهویه غیر کاربردی
این نشاندهنده یادگیری برای کسب پاداش یا جلوگیری از مجازات است . مثالهای آزمایشگاهی از چنین شرایطی در میان پستانداران کوچک و یا پرندگان رایج هستند . آنها همچنین یاد میگیرند که از شوک الکتریکی اجتناب کرده یا آن را متوقف کنند .
Chaining
در شکل یادگیری به نام chaining ، برای ایجاد مجموعهای از پاسخها در یک دستور قطعی نیاز است . برای مثال دنبالهای از چرخش صحیح در یک هزارتو باید به دست آید ، یا یک فهرست از کلمات باید در توالی خاصی یاد گرفته شود .
کسب مهارت
در محدوده ، حیوانات آزمایشگاهی را میتوان آموزش داد تا نیرویی که یک اهرم را فشار میدهند و یا با کنترل سرعتی که در آن به کوچهای فرار میکنند را کنترل کنند . این مهارتها زمانی یاد میگیرند که یک پاداش مشروط به عملکرد کمی محدود باشد . از جمله مهارتهای پیچیده ، مهارتهای دقیق ( به عنوان مثال ، بستن بند کفش ) روتین هستند .
یادگیری تشخیص
در یادگیری یادگیری موضوع برای پاسخ فقط به ویژگیهای حسی انتخابشده محرکها ، تقویت میشود . discriminations که میتوان در این روش ایجاد کرد ، ممکن است بسیار زیرکانه باشد . به عنوان مثال ، Pigeons میتواند یاد بگیرد تفاوت در رنگهایی که با موجودات انسانی بدون استفاده از وسایل ویژه قابلتشخیص هستند را تشخیص دهد .
منبع سایت بریتانیایی
نتیجهای که دقیقا ً با عمل رخ میدهد چیست ؟ آیا این یک تغییر در سیستم عصبی است ؟ آیا این مساله ایجاد محرکهایی است که میتوانند پاسخهای قبلی را به وجود بیاورند ؟ آیا این به معنای پیشرفت انجمنها ، کسب بینش ، یا کسب دیدگاه جدید است ؟
این سوالات برای تمایز تعریف توصیفی Kimble از تلاشهای نظری برای تعریف یادگیری از طریق شناسایی ماهیت فرآیند زیربنایی آن عمل میکنند . اینها ممکن است neurophysiological ، ادراکی ، یا associationistic باشند ؛ آنها شروع به تعیین مسایل نظری و شناسایی مبانی و تجلیات یادگیری میکنند . ( فرآیندهای یادگیری ادراکی در ادراک مقاله تحت درمان قرار میگیرند : یادگیری ادراکی )
گستره پدیدههای به نام پدیدهای
حتی سادهترین حیوانات نیز چنین شکلهای ابتدایی فعالیت تطبیقی را به عنوان habituation ، حذف پاسخهای تمرین شده نشان میدهند . برای مثال ، یک paramecium میتواند یاد بگیرد که از یک لوله شیشهای باریک برای رسیدن به غذا فرار کند . یادگیری در این مورد شامل حذف ( habituation ) حرکات غیر ضروری است . habituation همچنین برای پستانداران نشان داده شدهاست که کنترل معمولا ً توسط مراکز مغزی بالاتر اعمال میشود و با بریدن طناب نخاعی آسیبدیده است . به عنوان مثال ، کاربرد مکرر شوک الکتریکی به پنجه یک گربه ، منجر به استفاده از واکنش خروج غیر ارادی میشود . چه حیوانات تکسلولی یا گربهها که فقط از طریق طناب نخاعی کار میکنند قادر به فرمهای بالاتر یادگیری هستند ، موضوع بحث و جدل است . چند گزارش منتشر شده حاکی از آن است که ممکن است واکنشهای مشروط ممکن است در میان این حیوانات به شدت مورد بحث قرار گیرد .
در سطوح تکاملی بالاتر ، دامنه پدیده به نام یادگیری گستردهتر است . بسیاری از گونههای پستانداران گونههای زیر را از یادگیری نمایش میدهند .
تهویه کلاسیک
این نوع یادگیری مورد مطالعه ایوان Petrovich اوف ( ۱۸۴۹ - ۱۹۳۶ ) است . محرک خنثی مانند زنگ ، درست قبل از تحویل یک محرک موثر ارائه میشود ( مثلا غذا یا اسید که در دهان یک سگ قرار داده میشود ) . پاسخ مانند بزاق ، که در ابتدا تنها محرک موثر است ، در نهایت هنگامی ظاهر میشود که محرک خنثی اول ارایه شود . گفته میشود که واکنش مشروط شدهاست . به نظر میرسد که شرایط کلاسیک آسانتر برای ایجاد واکنشهای ناخواسته توسط سیستم عصبی خود مختار است .
تهویه غیر کاربردی
این نشاندهنده یادگیری برای کسب پاداش یا جلوگیری از مجازات است . مثالهای آزمایشگاهی از چنین شرایطی در میان پستانداران کوچک و یا پرندگان رایج هستند . آنها همچنین یاد میگیرند که از شوک الکتریکی اجتناب کرده یا آن را متوقف کنند .
Chaining
در شکل یادگیری به نام chaining ، برای ایجاد مجموعهای از پاسخها در یک دستور قطعی نیاز است . برای مثال دنبالهای از چرخش صحیح در یک هزارتو باید به دست آید ، یا یک فهرست از کلمات باید در توالی خاصی یاد گرفته شود .
کسب مهارت
در محدوده ، حیوانات آزمایشگاهی را میتوان آموزش داد تا نیرویی که یک اهرم را فشار میدهند و یا با کنترل سرعتی که در آن به کوچهای فرار میکنند را کنترل کنند . این مهارتها زمانی یاد میگیرند که یک پاداش مشروط به عملکرد کمی محدود باشد . از جمله مهارتهای پیچیده ، مهارتهای دقیق ( به عنوان مثال ، بستن بند کفش ) روتین هستند .
یادگیری تشخیص
در یادگیری یادگیری موضوع برای پاسخ فقط به ویژگیهای حسی انتخابشده محرکها ، تقویت میشود . discriminations که میتوان در این روش ایجاد کرد ، ممکن است بسیار زیرکانه باشد . به عنوان مثال ، Pigeons میتواند یاد بگیرد تفاوت در رنگهایی که با موجودات انسانی بدون استفاده از وسایل ویژه قابلتشخیص هستند را تشخیص دهد .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر