دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۵:۰۵ ۸۹۹ بازديد
ممکن است تعجب کنید که چه چیزی منجر به یک فرآیند ذهنی ناخودآگاه " ذهنی " میشود . اگر فرد آگاهی فوری از آن نداشته باشد , چرا تنها بخشی از دستگاه فیزیکی مغز نیست ? چرا ? با این حال , دسترسی به آگاهی تنها معیار تعیین اینکه آیا یک حالت یا فرآیند دادهشده ذهنی است یا خیر نیست . یکی از معیارهای دیگر این است که حالات و فرآیندهای ذهنی به عقلانیت سیستمهایی که بخشی از آن هستند , وارد میشوند .
عقلانیت
چهار نوع عقلانیت وجود دارد که هر کدام مشکلات نظری متفاوتی دارند . استدلال قیاسی , استقرایی و منطقی باید با افزایش احتمال حقیقت انجام شود , و عقل عملی باید با تلاش برای باز کردن اعمال یک " s " ( یا " عمل " ) در قسمتی از حقیقت و بخشی از آنچه که یک خواسته یا ارزشها است انجام دهد .
کسر
استنتاج نوعی عقلانیت است که دغدغه اصلی منطق سنتی است . این شامل استدلالهای معتبر استنتاجی است, یا استدلالهایی که در آن , اگر فرضیات درست باشند , پس نتیجه باید درست باشد . در یک استدلال استنتاجی استدلالی , غیر ممکن است که مقدمات درست باشد و نتیجه غلط باشد . برخی از نمونههای استاندارد عبارتند از:
همه انسانها انسانهای فانی هستند .
برخی از فرشتهها امر فرشتگان هستند ; همه ملائک الهی هستند .
این استدلالهای ساده ( استدلالهای قیاسی ) دو ویژگی مهم استدلال قیاسی را نشان میدهند : لازم نیست در مورد چیزهای واقعی باشد , و می توان آن را به هر موضوعی که به هر نحوی که باشد , تعمیم داد , بلکه جهانی است .
یکی از دستاوردهای قابلتوجه فلسفه در قرن بیستم , توسعه روشهای دقیق توصیف چنین استدلالهایی بر حسب شکل منطقی جملات است . تکنیکهای منطق صوری ( همچنین منطق نمادین ) برای یک دسته بسیار بزرگ از استدلالهایی که شامل کلماتی مانند و , یا , برخی , همه , و در منطق وجهی , احتمالا ً ( یا ممکن ) و لزوما ً ( یا ضروری ) بودند, ایجاد شدند . . )
استنتاج : اگر چه استنتاج نوعی آرمان عقل است , که در آن حقیقت نتیجهگیری به طور کامل توسط حقیقت مقدمات تضمین میشود , زندگی مردم به آن وابسته است . دو نوع استدلال منطقی وجود دارد : استنتاج و آدمربایی .
القا
استنتاج اساسا ً شامل استدلال آماری است که در آن حقیقت فرضیات به احتمال زیاد درست خواهد بود , حتی اگر هنوز هم اشتباه باشد . برای مثال , از این واقعیت که هر کسی که تا به حال نمونهبرداری شدهاست , سمی بودهاست , منطقی است که نتیجه بگیریم که همه قارچهای کلاه مرگ سمی هستند , حتی با وجود این ممکن است که یک قارچ مانند این وجود داشته باشد که سمی نیست . چنین استنباط ضروری است , با توجه به اینکه به ندرت امکان نمونهبرداری از تمام اعضای یک طبقه خاص وجود دارد . در یک استنباط آماری خوب , یک نمونه به اندازه کافی بزرگ و معرف است . زمینه آمار رسمی انواع گوناگونی از استدلالهای این نوع را بررسی میکند .
آدمربایی
نوع دیگری از عقلانیت محدود که برای حداقل بیشتر اطلاعات بالای نمایشدادهشده توسط انسانها ضروری است , استدلالی است که اساسا ً شامل واژههایی است که در فرضیات گنجانده نشده اند . این امر معمولا ً زمانی رخ میدهد که کسی ایده خوبی در مورد چگونگی توضیح برخی از دادهها در قالب فرضیهای که در خود دادهها مشاهده نشده است , توضیح دهد . یک مثال آشنا این است که کارآگاه که هویت یک مجرم خاص را از شواهد در صحنه جرم نشان میدهد . شرلوک هولمز این استدلال را " استنتاج " مینامد ; این استدلال به درستی آدمربایی نامیده میشود . "
منبع سایت بریتانیایی
عقلانیت
چهار نوع عقلانیت وجود دارد که هر کدام مشکلات نظری متفاوتی دارند . استدلال قیاسی , استقرایی و منطقی باید با افزایش احتمال حقیقت انجام شود , و عقل عملی باید با تلاش برای باز کردن اعمال یک " s " ( یا " عمل " ) در قسمتی از حقیقت و بخشی از آنچه که یک خواسته یا ارزشها است انجام دهد .
کسر
استنتاج نوعی عقلانیت است که دغدغه اصلی منطق سنتی است . این شامل استدلالهای معتبر استنتاجی است, یا استدلالهایی که در آن , اگر فرضیات درست باشند , پس نتیجه باید درست باشد . در یک استدلال استنتاجی استدلالی , غیر ممکن است که مقدمات درست باشد و نتیجه غلط باشد . برخی از نمونههای استاندارد عبارتند از:
همه انسانها انسانهای فانی هستند .
برخی از فرشتهها امر فرشتگان هستند ; همه ملائک الهی هستند .
این استدلالهای ساده ( استدلالهای قیاسی ) دو ویژگی مهم استدلال قیاسی را نشان میدهند : لازم نیست در مورد چیزهای واقعی باشد , و می توان آن را به هر موضوعی که به هر نحوی که باشد , تعمیم داد , بلکه جهانی است .
یکی از دستاوردهای قابلتوجه فلسفه در قرن بیستم , توسعه روشهای دقیق توصیف چنین استدلالهایی بر حسب شکل منطقی جملات است . تکنیکهای منطق صوری ( همچنین منطق نمادین ) برای یک دسته بسیار بزرگ از استدلالهایی که شامل کلماتی مانند و , یا , برخی , همه , و در منطق وجهی , احتمالا ً ( یا ممکن ) و لزوما ً ( یا ضروری ) بودند, ایجاد شدند . . )
استنتاج : اگر چه استنتاج نوعی آرمان عقل است , که در آن حقیقت نتیجهگیری به طور کامل توسط حقیقت مقدمات تضمین میشود , زندگی مردم به آن وابسته است . دو نوع استدلال منطقی وجود دارد : استنتاج و آدمربایی .
القا
استنتاج اساسا ً شامل استدلال آماری است که در آن حقیقت فرضیات به احتمال زیاد درست خواهد بود , حتی اگر هنوز هم اشتباه باشد . برای مثال , از این واقعیت که هر کسی که تا به حال نمونهبرداری شدهاست , سمی بودهاست , منطقی است که نتیجه بگیریم که همه قارچهای کلاه مرگ سمی هستند , حتی با وجود این ممکن است که یک قارچ مانند این وجود داشته باشد که سمی نیست . چنین استنباط ضروری است , با توجه به اینکه به ندرت امکان نمونهبرداری از تمام اعضای یک طبقه خاص وجود دارد . در یک استنباط آماری خوب , یک نمونه به اندازه کافی بزرگ و معرف است . زمینه آمار رسمی انواع گوناگونی از استدلالهای این نوع را بررسی میکند .
آدمربایی
نوع دیگری از عقلانیت محدود که برای حداقل بیشتر اطلاعات بالای نمایشدادهشده توسط انسانها ضروری است , استدلالی است که اساسا ً شامل واژههایی است که در فرضیات گنجانده نشده اند . این امر معمولا ً زمانی رخ میدهد که کسی ایده خوبی در مورد چگونگی توضیح برخی از دادهها در قالب فرضیهای که در خود دادهها مشاهده نشده است , توضیح دهد . یک مثال آشنا این است که کارآگاه که هویت یک مجرم خاص را از شواهد در صحنه جرم نشان میدهد . شرلوک هولمز این استدلال را " استنتاج " مینامد ; این استدلال به درستی آدمربایی نامیده میشود . "
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر