دوشنبه ۱۵ بهمن ۹۷ ۱۳:۵۵ ۸۷۲ بازديد
تبحر در بسیاری از حوزهها نیازمند سرمایهگذاری قابلتوجهی در آموزش ، آموزش ، کارآموزی و تمرین است . با این حال ، زمان و منابع لازم برای تسلط بر یک حوزه منفرد ، مانع از محبوبیت بیشتر مردم در بسیاری از مناطق شد . بنابراین یک فرد ممکن است دارای تواناییهای فکری خلاق باشد و یک شخصیت خلاق داشته باشد اما قادر به تولید آثار ارزشمند و تاثیرگذار نباشد چون هیچ تخصص پیدا نکرده است .
سومین مولفه ، حوزه ، توسط آنچه که محققان gatekeepers و رهبران عقاید مینامند نمایش داده میشود . این افراد نه تنها کسانی را که در این حوزه آموزش میبینند و آموزش میبینند را تعیین میکنند ، بلکه این ایدهها به رسمیت شناخته میشوند و پاداش میگیرند . ایدهها و محصولاتی که در این حوزه ارزش قایل میشوند در حوزه ثبت میشوند و تنها پس از آن تولید کننده خلاق محسوب میشود . در برخی موارد زمین میتواند به بزرگی جهان تعریف شود چون محصول فرآیند خلاق را میپذیرد - یک ایده ، یک محصول یا یک راهحل برای یک مشکل است .
مدلهای فاز خلاقیت
بسیاری از روانشناسان به خلاقیت به عنوان فرآیندی از گامهای برداشتهشده برای حل مشکلات و یا اختراع خلاقانه محصولات جدید نگاه میکنند . روانشناس آمریکایی مارک Runco معتقد است که فرآیند خلاق شامل شش مرحله یا مرحله اساسی است . در مرحله اول ، " جهت گیری " ( زمان علاقه شدید و کنجکاوی ) ، فرد خلاق اطلاعات را جمعآوری میکند . مرحله دوم ، " جوجهکشی " شامل تعریف مشکل و یافتن راه حلی است و شامل پردازش مقادیر زیادی اطلاعات است ؛ این میتواند در مرحله آگاهانه یا ناخودآگاه رخ دهد " مرحله سوم ، با تفکر واگرا ، پذیرا بودن و هیجان مشخص میشود . در مرحله چهارم ، " تایید " ، فرد کار خود را ارزیابی کرده و آن را با آنچه در این زمینه شناخته شدهاست مقایسه میکند . پس از آن، در مرحله " ارتباط " ، فرد کار خود را به این حوزه ارائه میدهد و آن را در دسترس متخصصان قرار میدهد که کیفیت و کارآیی آن را ارزیابی میکنند . اعتبار " در مرحله ششم رخ میدهد که در آن کار در دسترس جامعه قرار میگیرد و متعاقبا ً مورد حمایت یا رد قرار میگیرد .
این مدل فازی از دیدگاه سیستمها از فرآیند خلاق با تاکید بر اعتبار سنجی اجتماعی که در صورت پشتیبانی از کار رخ میدهد ، پشتیبانی میکند . به این ترتیب ، فرآیندهای ذهنی فرد خلاق ، نیازمندیهای حوزه ، و به رسمیت شناختن این حوزه ، برای تولید پدیدهای شناختهشده به عنوان خلاقیت به هم ترکیب شدهاند - و نشان میدهد که چگونه این مولفه غیرقابلپیشبینی رفتار انسانی به پیشرفت انسان کمک میکند .
هوش انسانی ، کیفیت ذهنی که شامل توانایی یادگیری از تجربه ، تطبیق با شرایط جدید ، درک و رسیدگی به مفاهیم انتزاعی و استفاده از دانش برای دستکاری محیطزیست فرد است.
بیشتر هیجان بین محققان در زمینه هوش ناشی از تلاشهای آنها برای مشخص کردن دقیقا ً چه اطلاعاتی است . محققان مختلف بر جنبههای مختلف اطلاعات در تعاریف خود تاکید کردهاند . برای مثال ، در یک سمپوزیوم در سال ۱۹۲۱ ، روان شناسان آمریکایی لویس م . ترمن و ادوارد آل . Thorndike نسبت به تعریف هوش متفاوت است ، ترمن با تاکید بر توانایی تفکر انتزاعی و Thorndike بر یادگیری و توانایی دادن پاسخهای خوب به سوالات تاکید میکند . با این حال ، اخیرا ً، روان شناسان به طور کلی توافق کردهاند که سازگاری با محیط کلید درک هر دوی این است که هوش چیست و چه کاری انجام میدهد . چنین انطباق ممکن است در انواع مختلفی از تنظیمات رخ دهد : یک دانشآموز در مدرسه مطالبی را یاد میگیرد که نیاز دارد بداند تا خوب عمل کند ؛ پزشکی که بیمار را با علایم نا آشنا درمان میکند ، در مورد بیماری اساسی یاد میگیرد ؛ یا یک هنرمند یک نقاشی را به تصویر میکشد تا تاثیر coherent را منتقل کند. برای اکثر موارد ، سازگاری شامل ایجاد تغییر در خود به منظور کنار آمدن موثرتر با محیط است ، اما همچنین میتواند به معنی تغییر محیط یا پیدا کردن یک محیط کاملا ً جدید باشد .
منبع سایت بریتانیایی
سومین مولفه ، حوزه ، توسط آنچه که محققان gatekeepers و رهبران عقاید مینامند نمایش داده میشود . این افراد نه تنها کسانی را که در این حوزه آموزش میبینند و آموزش میبینند را تعیین میکنند ، بلکه این ایدهها به رسمیت شناخته میشوند و پاداش میگیرند . ایدهها و محصولاتی که در این حوزه ارزش قایل میشوند در حوزه ثبت میشوند و تنها پس از آن تولید کننده خلاق محسوب میشود . در برخی موارد زمین میتواند به بزرگی جهان تعریف شود چون محصول فرآیند خلاق را میپذیرد - یک ایده ، یک محصول یا یک راهحل برای یک مشکل است .
مدلهای فاز خلاقیت
بسیاری از روانشناسان به خلاقیت به عنوان فرآیندی از گامهای برداشتهشده برای حل مشکلات و یا اختراع خلاقانه محصولات جدید نگاه میکنند . روانشناس آمریکایی مارک Runco معتقد است که فرآیند خلاق شامل شش مرحله یا مرحله اساسی است . در مرحله اول ، " جهت گیری " ( زمان علاقه شدید و کنجکاوی ) ، فرد خلاق اطلاعات را جمعآوری میکند . مرحله دوم ، " جوجهکشی " شامل تعریف مشکل و یافتن راه حلی است و شامل پردازش مقادیر زیادی اطلاعات است ؛ این میتواند در مرحله آگاهانه یا ناخودآگاه رخ دهد " مرحله سوم ، با تفکر واگرا ، پذیرا بودن و هیجان مشخص میشود . در مرحله چهارم ، " تایید " ، فرد کار خود را ارزیابی کرده و آن را با آنچه در این زمینه شناخته شدهاست مقایسه میکند . پس از آن، در مرحله " ارتباط " ، فرد کار خود را به این حوزه ارائه میدهد و آن را در دسترس متخصصان قرار میدهد که کیفیت و کارآیی آن را ارزیابی میکنند . اعتبار " در مرحله ششم رخ میدهد که در آن کار در دسترس جامعه قرار میگیرد و متعاقبا ً مورد حمایت یا رد قرار میگیرد .
این مدل فازی از دیدگاه سیستمها از فرآیند خلاق با تاکید بر اعتبار سنجی اجتماعی که در صورت پشتیبانی از کار رخ میدهد ، پشتیبانی میکند . به این ترتیب ، فرآیندهای ذهنی فرد خلاق ، نیازمندیهای حوزه ، و به رسمیت شناختن این حوزه ، برای تولید پدیدهای شناختهشده به عنوان خلاقیت به هم ترکیب شدهاند - و نشان میدهد که چگونه این مولفه غیرقابلپیشبینی رفتار انسانی به پیشرفت انسان کمک میکند .
هوش انسانی ، کیفیت ذهنی که شامل توانایی یادگیری از تجربه ، تطبیق با شرایط جدید ، درک و رسیدگی به مفاهیم انتزاعی و استفاده از دانش برای دستکاری محیطزیست فرد است.
بیشتر هیجان بین محققان در زمینه هوش ناشی از تلاشهای آنها برای مشخص کردن دقیقا ً چه اطلاعاتی است . محققان مختلف بر جنبههای مختلف اطلاعات در تعاریف خود تاکید کردهاند . برای مثال ، در یک سمپوزیوم در سال ۱۹۲۱ ، روان شناسان آمریکایی لویس م . ترمن و ادوارد آل . Thorndike نسبت به تعریف هوش متفاوت است ، ترمن با تاکید بر توانایی تفکر انتزاعی و Thorndike بر یادگیری و توانایی دادن پاسخهای خوب به سوالات تاکید میکند . با این حال ، اخیرا ً، روان شناسان به طور کلی توافق کردهاند که سازگاری با محیط کلید درک هر دوی این است که هوش چیست و چه کاری انجام میدهد . چنین انطباق ممکن است در انواع مختلفی از تنظیمات رخ دهد : یک دانشآموز در مدرسه مطالبی را یاد میگیرد که نیاز دارد بداند تا خوب عمل کند ؛ پزشکی که بیمار را با علایم نا آشنا درمان میکند ، در مورد بیماری اساسی یاد میگیرد ؛ یا یک هنرمند یک نقاشی را به تصویر میکشد تا تاثیر coherent را منتقل کند. برای اکثر موارد ، سازگاری شامل ایجاد تغییر در خود به منظور کنار آمدن موثرتر با محیط است ، اما همچنین میتواند به معنی تغییر محیط یا پیدا کردن یک محیط کاملا ً جدید باشد .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر