پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۰۳

آزاد

جامع ترین سایت روانشناسی

آزاد

۸۶۴ بازديد
اراده آزاد
مشکلی که به حداقل قرون‌وسطی باز می‌گردد این است که آیا مسئولیت اخلاقی فرد برای یک عمل ، با آگاهی از آگاه بودن خداوند از عملکرد آن عمل تضعیف می‌شود . اگر خداوند از قبل بداند که یک نفر مرتکب گناه می‌شود ، چگونه ممکن است فرد برای مقاومت آزاد باشد ؟ با ظهور علم مدرن ، مشکل از نظر جبرگرایی بیان شد ، یا این دیدگاه که هر حالت آینده جهان به طور منطقی با حالت اولیه آن تعیین می‌شود ( یعنی ، صدای انفجار بزرگ ) و قوانین فیزیک . اگر چنین جبرگرایی وجود داشته باشد، چطور ممکن است کسی آزاد باشد که غیر از چیزی که فیزیک و حالت اولیه تعیین می‌کند ، کار دیگری انجام دهد ؟
اگرچه این مساله به طور بدیهی به فلسفه ذهن ربط دارد ، کم‌تر از آن چیزی که قبلا ً بود اهمیت دارد زیرا بسیاری از پدیده‌های ذهنی مشکل‌ساز نیز وجود دارند که نیاز به اراده آزاد ندارند ؛ به عنوان مثال ، اغلب به طور مستقل از مسایل انتخاب اتفاق می‌افتد . علاوه بر این ، بسیاری از جنبه‌های این مساله را می‌توان به عنوان مثال برخی مسایل کلی‌تر در متافیزیک ، به خصوص مسایل مربوط به منطق اظهارات ضد واقعی ( اظهارات در مورد آنچه که ممکن است رخ داده باشد ) و ماهیت علیت و جبرگرایی .
روح و هویت شخصی
شاید مشکلی که اغلب مردم وقتی در مورد ماهیت ذهن فکر می‌کنند , این است که ذهن می‌تواند از مرگ جسم جان سالم به در ببرد . البته این امکان وجود دارد که این موضوع می‌تواند مرکز بسیاری از اصول مذهبی باشد, و نقش آشکاری در فرمول دکارت در دوگانگی ذهن - جسم ایفا کرد , این دیدگاه که ذهن و جسم اساسا مواد مختلف را تشکیل می‌دهند ( زیر دوگانگی مواد و دوگانگی دارایی را ببینید ) . با این حال , این یک اشتباه جدی برای فکر کردن است که مباحثات معاصر درباره ماهیت ذهن واقعا به این امکان از راه دور تبدیل می‌شوند . اگرچه اغلب به نظر می‌رسد که بحث بین دوگانگی و تقلیل گرایی وجود دارد - این دیدگاه که در برخی موارد , همه پدیده‌های ذهنی - در مورد وجود ارواح مجرد هستند - و به دلایل خوب : هیچ مدرکی جدی وجود ندارد که ذهن هر کس تا به حال از انحلال کامل بدن خود جان سالم به در برده‌است . تجربیات خارج از بدن , و نیز خاطرات گفته‌شده از حوادث که چند دقیقه پس از مرگ آن‌ها رخ می‌دهند , شاهدی بر disembodiment نیستند تا رویاهایی که بسیاری از مردم شاهد آن هستند که کاره‌ای مختلفی انجام می‌دهند .
با این حال , یک مساله جالب مرتبط با مساله ارواح مجرد وجود دارد , فردی که می‌تواند حتی برای کسی که به این احتمال اعتقاد ندارد , مطرح شود : مشکل هویت فردی . چه چیزی فرد را در طول زمان به یک نفر تبدیل می‌کند ? آیا این همان استقامت یک جسم است ? فرض کنید که سلول‌های بدن فرد بیمار شده‌اند و امکان جایگزینی آن‌ها با سلول‌های جدید از لحاظ پزشکی امکان پذیر است . مسلما , اگر جایگزینی به اندازه کافی گسترده بود , شخص دیگری با یک جسم جدید خواهد بود . و احتمالا چیزی شبیه این امکان وجود دارد که مردم تصور می‌کنند که تناسخ را تصور می‌کنند .
اما اگر آن بدن نیست که برای فرد بودن ضروری است , پس باید چیزی کاملا روانی باشد - شاید هم خاطرات و ویژگی‌های شخصیتی . اما این ها می‌آیند و بیش از یک عمر طول می‌کشد ; اغلب مردم کمی از دوران کودکی خود را به یاد دارند , و برخی از مردم به خاطر به خاطر آوردن آنچه که فقط یک هفته پیش انجام دادند , دچار مشکل شده‌اند . مطمئنا , بسیاری از علایق و ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها به شکل یک بلوغ از کودکی تا نوجوانی و سپس تا اوایل بزرگسالی تغییر می‌کند . پس چه چیزی باقی می‌ماند ? به طور خاص , چه چیزی است که زیربنای نگرانی خاص و وابستگی فرد در مورد آینده و بخش‌های گذشته زندگی یک فرد است ? گفتنش آسان نیست .
منبع سایت بریتانیایی
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.