یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۵:۲۴ ۸۴۹ بازديد
با این حال ، این تفاوتها نه در قرونوسطی و چه در طول قرن هفدهم ، هنگامی که کل این سوال در طول قرن هفدهم توسط فلاسفه مانند توماس هابز و جان لاک مورد بحث و بررسی قرار گرفت .
مشخصات اساسی
در بحثهای مربوط به مساله universals ، بارها ادعا میشود ، به خصوص توسط nominalists ، که تنها جزئیات وجود دارد . مفهوم خاصی در بسیاری از جنبهها مشخص نیست . به طور دقیق ، عبارات خاص و عمومی correlatives هستند ؛ به طور خاص ، یک نمونه از جهانی ( برای مثال ، این درد ، آن صدا ) است . از این لحاظ به نظر میرسد که مشخصات و افراد باید یکسان باشند ، اما نویسندگانی هم وجود دارند که آنها را متمایز میکنند . بردلی در اصول منطق خود ( ۱۸۸۳ ) ، جزئیات را به عنوان instantiations گذرا از universals تلقی کرد و آنها را با افرادی که دارای تنوع درونی بودند مقایسه کرد . یک فرد تنها میتواند شناساییشده اما دوباره شناسایی شود ؛ چون طول زمان طول میکشد ، ممکن است دارای ویژگیهای متناقض در دورههای مختلف تاریخ باشد . به عبارت دیگر ، از طرف دیگر ، چیزی جز یک نمونه از یک مشخصه نیست و باید این ویژگی را داشته باشد اگر چیزی باشد . به طور مشابه ، یک مورد خاص را میتوان با یک زمان ملاقات کرد ، اما نه دوباره ؛ با حرکت زمان ، آن از وجود خارج میشود و به وسیله دیگری جایگزین میشود که ممکن است شبیه آن باشد ، اما دقیقا ً مشابه آن نیست .
اگر جزئیات و افراد برجسته باشند ، به هیچ وجه روشن نیست که تنها جزئیات وجود دارند ، یا در واقع اصلا ً وجود دارند ؛ این میتواند این باشد که آنها بیش از جنبههای انتزاعی موجودیتهای واقعی حقیقی مثل اشخاص یا چیزهای مادی نیستند . اما بحثهایی در طرف دیگر وجود دارد که در انواع مختلفی از دیوید هیوم و برتراند راسل پیشرفت کردهاست . هیوم به این باور بود که اجزای نهایی جهان یا اثر برتر یا نسخههای ضعیف آنها ، عقاید ؛ هر دو نوع تصورات بودند . Impressions او به عنوان " existences درونی و فنا ناپذیر " تعریف میکرد ؛ آنها از انواع مختلفی بودند ، احساسات را در آغوش میگرفتند و هم چنین چیزهایی را به عنوان رنگها و بوهای گوناگون تجربه میکردند ، اما همه آنها در بهترین حالت عمر کوتاهی بودند . Impressions در آگاهی انسان از علل ناشناخته پدید آمد ؛ با این حال ، وجود آنها را نمیتوان انکار کرد . در مقابل ، وجود ادامه و مستقل بودن اشیا مادی و ادامه افکار بسیار متزلزل بود ؛ تحلیل نشان داد که هر دو نه بیش از مجموعهای از ادراکات ، با یکدیگر متحد شدهاند ، و هیوم بیش از یکبار به آنها به عنوان " تخیلها " ارجاع داده شد ، هر چند که در امتحان رد شد که آنها در مسیر ارواح سرگردان نبودند . دلایل هیوم برای پیشبرد این نظریات در درجه اول معرفتشناختی بود ؛ او فکر میکرد که اظهارات درباره continuants همگی برای شک باز هستند ، اگرچه اظهارات درباره محتوای تجربیات فوری نمیتواند به چالش کشیده شود . هنگامی که این سوال از چیزی بود که واقعا ً وجود داشت ، تنها راهحل مطمئن ، مواردی بود که در آگاهی وجود داشت - یعنی ، احساسات و ایدهها .
راسل که معمولا ً با این پاسخ موافق بود ، دلیل دیگری را که از منطق سرچشمه میگرفت اضافه کرد و گفت : اسامی درست اسامی جزییاتی هستند که باید بر طبق آن وجود داشته باشد. اسامی معمولی ( مانند " سقراط " ) وظایف دیگری داشت تا نشان دادن ، اما به طور منطقی نام ( " این " راسل " ) به سادگی میتوانست اشیای آشنایی فوری را انتخاب کند . راسل به این نتیجه بسنده کرد که این اشیا هم خصوصی و هم مدت بسیار کوتاهی است ؛ او عقیده خود را از " ساختهای منطقی " که برای " نهادهای استنباط " براساس آنچه که بلافاصله مشخص است ، ارایه میدهد و برای انجام عدالت در برابر تجربه واقعی ضروری است .
منبع سایت بریتانیایی
مشخصات اساسی
در بحثهای مربوط به مساله universals ، بارها ادعا میشود ، به خصوص توسط nominalists ، که تنها جزئیات وجود دارد . مفهوم خاصی در بسیاری از جنبهها مشخص نیست . به طور دقیق ، عبارات خاص و عمومی correlatives هستند ؛ به طور خاص ، یک نمونه از جهانی ( برای مثال ، این درد ، آن صدا ) است . از این لحاظ به نظر میرسد که مشخصات و افراد باید یکسان باشند ، اما نویسندگانی هم وجود دارند که آنها را متمایز میکنند . بردلی در اصول منطق خود ( ۱۸۸۳ ) ، جزئیات را به عنوان instantiations گذرا از universals تلقی کرد و آنها را با افرادی که دارای تنوع درونی بودند مقایسه کرد . یک فرد تنها میتواند شناساییشده اما دوباره شناسایی شود ؛ چون طول زمان طول میکشد ، ممکن است دارای ویژگیهای متناقض در دورههای مختلف تاریخ باشد . به عبارت دیگر ، از طرف دیگر ، چیزی جز یک نمونه از یک مشخصه نیست و باید این ویژگی را داشته باشد اگر چیزی باشد . به طور مشابه ، یک مورد خاص را میتوان با یک زمان ملاقات کرد ، اما نه دوباره ؛ با حرکت زمان ، آن از وجود خارج میشود و به وسیله دیگری جایگزین میشود که ممکن است شبیه آن باشد ، اما دقیقا ً مشابه آن نیست .
اگر جزئیات و افراد برجسته باشند ، به هیچ وجه روشن نیست که تنها جزئیات وجود دارند ، یا در واقع اصلا ً وجود دارند ؛ این میتواند این باشد که آنها بیش از جنبههای انتزاعی موجودیتهای واقعی حقیقی مثل اشخاص یا چیزهای مادی نیستند . اما بحثهایی در طرف دیگر وجود دارد که در انواع مختلفی از دیوید هیوم و برتراند راسل پیشرفت کردهاست . هیوم به این باور بود که اجزای نهایی جهان یا اثر برتر یا نسخههای ضعیف آنها ، عقاید ؛ هر دو نوع تصورات بودند . Impressions او به عنوان " existences درونی و فنا ناپذیر " تعریف میکرد ؛ آنها از انواع مختلفی بودند ، احساسات را در آغوش میگرفتند و هم چنین چیزهایی را به عنوان رنگها و بوهای گوناگون تجربه میکردند ، اما همه آنها در بهترین حالت عمر کوتاهی بودند . Impressions در آگاهی انسان از علل ناشناخته پدید آمد ؛ با این حال ، وجود آنها را نمیتوان انکار کرد . در مقابل ، وجود ادامه و مستقل بودن اشیا مادی و ادامه افکار بسیار متزلزل بود ؛ تحلیل نشان داد که هر دو نه بیش از مجموعهای از ادراکات ، با یکدیگر متحد شدهاند ، و هیوم بیش از یکبار به آنها به عنوان " تخیلها " ارجاع داده شد ، هر چند که در امتحان رد شد که آنها در مسیر ارواح سرگردان نبودند . دلایل هیوم برای پیشبرد این نظریات در درجه اول معرفتشناختی بود ؛ او فکر میکرد که اظهارات درباره continuants همگی برای شک باز هستند ، اگرچه اظهارات درباره محتوای تجربیات فوری نمیتواند به چالش کشیده شود . هنگامی که این سوال از چیزی بود که واقعا ً وجود داشت ، تنها راهحل مطمئن ، مواردی بود که در آگاهی وجود داشت - یعنی ، احساسات و ایدهها .
راسل که معمولا ً با این پاسخ موافق بود ، دلیل دیگری را که از منطق سرچشمه میگرفت اضافه کرد و گفت : اسامی درست اسامی جزییاتی هستند که باید بر طبق آن وجود داشته باشد. اسامی معمولی ( مانند " سقراط " ) وظایف دیگری داشت تا نشان دادن ، اما به طور منطقی نام ( " این " راسل " ) به سادگی میتوانست اشیای آشنایی فوری را انتخاب کند . راسل به این نتیجه بسنده کرد که این اشیا هم خصوصی و هم مدت بسیار کوتاهی است ؛ او عقیده خود را از " ساختهای منطقی " که برای " نهادهای استنباط " براساس آنچه که بلافاصله مشخص است ، ارایه میدهد و برای انجام عدالت در برابر تجربه واقعی ضروری است .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر