سه شنبه ۰۷ فروردین ۰۳

عصبانی

جامع ترین سایت روانشناسی

عصبانی

۸۲۱ بازديد
احساس ، تجربه پیچیده از آگاهی ، احساسات جسمانی ، و رفتاری که اهمیت شخصی یک چیز ، یک رویداد ، یا وضعیت امور را منعکس می‌کند .
تنوع و پیچیدگی احساسات
ارسطو ( ۳۸۴ - ۳۲۲ پیش از میلاد ) نوشت : " احساسات ، همه احساساتی هستند که مردان را به این ترتیب تغییر می‌دهند که بر judgements تاثیر بگذارند و همچنین با رنج و لذت مورد توجه قرار می‌گیرند . این گونه عصبانیت ، ترحم ، ترس و امثال آن‌ها ، در واقع یک گروه ناهمگون است که طیف وسیعی از پدیده‌های روان‌شناسی مهم را در بر می‌گیرد . برخی از احساسات خیلی خاص هستند ، تا جایی که آن‌ها به یک فرد خاص ، جسم ، یا موقعیت توجه می‌کنند . برخی دیگر ، مانند پریشانی ، شادی ، یا افسردگی ، بسیار عمومی هستند . برخی از احساسات بسیار کوتاه و به سختی آگاه هستند ، مانند یک سرخی ناگهانی از خجالت و یا عصبانیت ناگهانی . برخی دیگر ، مانند عشق پایدار و یا خشم آرام ، طولانی و ماندگار ، ماه‌ها و یا حتی سال‌ها ( که در آن آن‌ها می‌توانند یک ویژگی بادوام شخصیت یک فرد شوند ) هستند . یک احساس ممکن است accompaniments فیزیکی مانند چهره صورت را تلفظ کند ، یا ممکن است برای ناظران نامریی باشد . یک احساس ممکن است شامل تجربه و بازتاب آگاهانه باشد، مانند زمانی که یک " wallows " در آن باشد، یا ممکن است بدون جلب توجه و تصدیق توسط سوژه از بین برود . یک احساس ممکن است عمیق باشد ، به این معنا که برای بقای فیزیکی یا سلامت روانی فرد ضروری است ، یا ممکن است ناچیز یا ناکارآمد باشد . یک احساس ممکن است از نظر اجتماعی مناسب و یا نامناسب باشد . حتی ممکن است از نظر اجتماعی اجباری باشد - به عنوان مثال ، احساس پشیمانی از ارتکاب جرم یا احساس اندوه در مراسم تدفین .
بر این اساس دامنه وسیعی از احساسات وجود دارد و حتی در همان " خانواده‌های احساساتی " تنوع قابل‌توجهی وجود دارد . ترس و ترس ، برای مثال ، اغلب تصور می‌شود که احساسات مشابهی دارند ، اما تفاوت قابل‌توجهی بین وحشتی که در ترس غیرمنطقی یا ترس و ترس وجود دارد - مانند ترس از جنگ هسته‌ای - که نیاز به مقدار زیادی اطلاعات و تحلیل دارد . وحشت و وحشت ، دو احساس مشابه دیگر ، با این حال از ترس متمایز هستند . یا خانواده بزرگ احساسات خصمانه را شبیه به خشم در نظر بگیرید : خشم ، خشم ، نفرت ، تنفر ، تحقیر ، تحقیر ، تحقیر ، و تحقیر . همه این احساسات در ساختار خود و در زمینه‌های مناسب خود متفاوت هستند ، چرا که اعضای خانواده " خود انتقادی " هستند که شامل شرم ، شرمندگی ، احساس گناه ، پشیمانی و پشیمانی است . تنوع زیاد و فراوانی احساسات نشان می‌دهد که این دسته از احساسات ممکن است یک طبقه از پدیده‌های روانشناسی نباشد بلکه یک خانواده بزرگ از حالت‌های روانی و فرایندهای ذهنی آزاد است .
به خاطر سادگی ، محققان و laypeople اغلب احساسات را به آن‌هایی تقسیم می‌کنند که " مثبت " هستند و آن‌هایی که " منفی " هستند ( پژوهشگران علمی آن کیفیت‌های یک احساس را " ظرفیت عاطفی " می‌نامند ) اما پیچیدگی احساسات ، چنین مظنون مخالف را ایجاد می‌کند . اگرچه عشق و تنفر ، به عنوان مثال ، اغلب به عنوان قطب‌های مخالف قطبی تلقی می‌شوند ، اما ارزش آن را دارد که ( به عنوان قسمتی از رمان و نمایشنامه‌های بسیاری ) که اغلب باهم هم‌زیستی ندارند ، نه به صورت متضاد بلکه به عنوان مکمل . علاوه بر این، عشق گاهی دردناک و مخرب است و گاهی اوقات ، می‌تواند مثبت باشد . ( همانطور که روانشناس آمریکایی Shula Sommers پرسید : " آیا نفرت از شر یک احساس منفی است ؟ اما احساسی مانند عصبانیت ، یک احساس منفی دیگر ، بیهودگی چنین طبقه‌بندی را نشان می‌دهد . خشم در حقیقت یک احساس منفی است ( اگر نه یک فرد مخالف ) به طرف شخص دیگری هدایت شود ، اما می‌تواند برای فردی که عصبانی است و در شرایط مناسب - که در آن فرد باید عصبانی باشد - می‌تواند اثرات سودمند بر یک موقعیت یا یک رابطه داشته باشد . از این رو ، هنگامی که زنان دریافتند که حق دارند عصبانی شوند و از آن عصبانی شوند ، جنبش فمینیستی یک گام بزرگ به جلو برداشت .
منبع سایت بریتانیایی
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.