یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۴:۵۳ ۸۵۶ بازديد
نظریههای اجتماعی
در حالی که توضیحات روانشناختی از جنگ حاوی مطالب بسیاری است که به نظر میرسد معتبر باشد ، آنها ناکافی هستند زیرا انسان در زمینههای مختلف اجتماعی متفاوت رفتار میکند . از این رو ، بسیاری از اندیشمندان به دنبال توضیحات خود در این زمینهها هستند و یا بر روی سازمان داخلی کشورها و یا در نظام بینالمللی که در آن عمل میکنند تمرکز کردهاند . The تئوریهای تاثیرگذار جنگ را به ماهیت دولت نسبت میدهند که به دو جریان گسترده تبدیل میشوند که به طور آزاد لیبرال و سوسیالیستی نامیده میشوند .
تحلیلهای لیبرال
لیبرالها اوایل قرن ۱۸ و ۱۹ ، سه عنصر اساسی را در تجزیه و تحلیل خود - افراد ، جامعه و دولت متمایز کردند - و این حالت را نتیجه تعامل دو نفر اول دانستند . آنها فرض کردند که جامعه خود تنظیمی است و سیستم اقتصادی - اقتصادی میتواند به نرمی با دخالت کمی از سوی دولت اداره شود . اقتصاد ، تمرکززدایی ، و آزادی از کنترل دولتی نگرانیهای اصلی لیبرال بودند ، همانطور که به وضوح در نوشتههای جان استوارت میل نشانداده شدهاست . آنها لزوم حفظ دفاع را پذیرفتند ، اما به وجود یک هماهنگی اساسی برای منافع در میان کشورها اشاره کردند که وقوع جنگ را به حداقل میرساند . همکاری اقتصادی مبتنی بر تقسیم بینالمللی کار و تجارت آزاد به نفع هر کسی خواهد بود - هر نوع تجارت میتواند یک نوش داروی بزرگ باشد ، جایگزین منطقی برای جنگ .
با این حال ، در توضیح جنگهایی که رخ داد ، لیبرالها به عوامل گوناگونی تاکید کردند . اول ، آنها بر حکومتهای استبدادی تمرکز کردند ، که فرض بر این بود که جنگ علیه خواستههای مردم متمایل به صلح است . از این رو یکی از اصول عمده فلسفه سیاسی لیبرال بود که جنگ را میتوان با معرفی رای همگانی عمومی حذف کرد ، زیرا مردم مطمئنا ً از اداره هر حکومتی مایل به انتخابات رای خواهند داد . از اوایل American توماس پین به بعد ، یک مدرسه بزرگ لیبرالها از جمهوریخواهی حمایت کردند و بر تاثیر صلحآمیز افکار عمومی تاکید کردند . اگرچه آنها نمیتوانستند در مورد سیاستهای واقعی اتفاقنظر داشته باشند، آنها بر ایدههای عمومی خاص در رابطه با روابط بین دولتها ، با ایدههای laissez از سازمان داخلی دولت با ایدههایی از حداقل میزان سازمان بینالمللی ، استفاده از زور به شدت محدود به دفع تجاوز ، اهمیت افکار عمومی و دولتهای منتخب دموکراتیک و حل منطقی درگیریها و مناقشات ، تاکید کردند . اما بعد از اواخر قرن نوزدهم ، و به خصوص بعد از جنگ جهانی اول ، لیبرالها شروع به پذیرفتن این نتیجه کردند که یک جامعه بینالمللی فاقد کنترل به طور خودکار گرایش به صلح ندارد و از سازمان بینالمللی به عنوان اصلاحی حمایت میکند .
آنالیز سوسیالیستی
در حالی که لیبرالها در ساختارهای سیاسی تمرکز داشتند ، در مورد آنها به عنوان اهمیت اولیه در تعیین میل کشورها برای درگیر شدن در جنگ ، سوسیالیستها به سیستم اقتصادی - اقتصادی کشورها به عنوان عامل اولیه تبدیل شدند . در اوایل قرن بیستم ، این دو جریان تا حدودی به هم نزدیک شدند ، همانطور که این واقعیت را اثبات کرد که رهبر رادیکال آزاد انگلیسی جان Hobson ، جنگهایی را که بعدها توسط ولادیمیر لنین اتخاذ شد ، توضیح داد .
کارل مارکس جنگ را نه به رفتار کشورها بلکه به ساختار طبقاتی جامعه نسبت داد . جنگهای او نه به عنوان یک ابزار داوطلبانه در سیاست دولت بلکه به عنوان نتیجه برخورد نیروهای اجتماعی به وقوع پیوست . برای مارکس ، دولت صرفا ً a سیاسی بود ؛ عامل تعیینکننده و تعیینکننده در شیوه سرمایهداری است که منجر به توسعه دو طبقه مخالف میشود: بورژوازی و پرولتاریا .
منبع سایت بریتانیایی
در حالی که توضیحات روانشناختی از جنگ حاوی مطالب بسیاری است که به نظر میرسد معتبر باشد ، آنها ناکافی هستند زیرا انسان در زمینههای مختلف اجتماعی متفاوت رفتار میکند . از این رو ، بسیاری از اندیشمندان به دنبال توضیحات خود در این زمینهها هستند و یا بر روی سازمان داخلی کشورها و یا در نظام بینالمللی که در آن عمل میکنند تمرکز کردهاند . The تئوریهای تاثیرگذار جنگ را به ماهیت دولت نسبت میدهند که به دو جریان گسترده تبدیل میشوند که به طور آزاد لیبرال و سوسیالیستی نامیده میشوند .
تحلیلهای لیبرال
لیبرالها اوایل قرن ۱۸ و ۱۹ ، سه عنصر اساسی را در تجزیه و تحلیل خود - افراد ، جامعه و دولت متمایز کردند - و این حالت را نتیجه تعامل دو نفر اول دانستند . آنها فرض کردند که جامعه خود تنظیمی است و سیستم اقتصادی - اقتصادی میتواند به نرمی با دخالت کمی از سوی دولت اداره شود . اقتصاد ، تمرکززدایی ، و آزادی از کنترل دولتی نگرانیهای اصلی لیبرال بودند ، همانطور که به وضوح در نوشتههای جان استوارت میل نشانداده شدهاست . آنها لزوم حفظ دفاع را پذیرفتند ، اما به وجود یک هماهنگی اساسی برای منافع در میان کشورها اشاره کردند که وقوع جنگ را به حداقل میرساند . همکاری اقتصادی مبتنی بر تقسیم بینالمللی کار و تجارت آزاد به نفع هر کسی خواهد بود - هر نوع تجارت میتواند یک نوش داروی بزرگ باشد ، جایگزین منطقی برای جنگ .
با این حال ، در توضیح جنگهایی که رخ داد ، لیبرالها به عوامل گوناگونی تاکید کردند . اول ، آنها بر حکومتهای استبدادی تمرکز کردند ، که فرض بر این بود که جنگ علیه خواستههای مردم متمایل به صلح است . از این رو یکی از اصول عمده فلسفه سیاسی لیبرال بود که جنگ را میتوان با معرفی رای همگانی عمومی حذف کرد ، زیرا مردم مطمئنا ً از اداره هر حکومتی مایل به انتخابات رای خواهند داد . از اوایل American توماس پین به بعد ، یک مدرسه بزرگ لیبرالها از جمهوریخواهی حمایت کردند و بر تاثیر صلحآمیز افکار عمومی تاکید کردند . اگرچه آنها نمیتوانستند در مورد سیاستهای واقعی اتفاقنظر داشته باشند، آنها بر ایدههای عمومی خاص در رابطه با روابط بین دولتها ، با ایدههای laissez از سازمان داخلی دولت با ایدههایی از حداقل میزان سازمان بینالمللی ، استفاده از زور به شدت محدود به دفع تجاوز ، اهمیت افکار عمومی و دولتهای منتخب دموکراتیک و حل منطقی درگیریها و مناقشات ، تاکید کردند . اما بعد از اواخر قرن نوزدهم ، و به خصوص بعد از جنگ جهانی اول ، لیبرالها شروع به پذیرفتن این نتیجه کردند که یک جامعه بینالمللی فاقد کنترل به طور خودکار گرایش به صلح ندارد و از سازمان بینالمللی به عنوان اصلاحی حمایت میکند .
آنالیز سوسیالیستی
در حالی که لیبرالها در ساختارهای سیاسی تمرکز داشتند ، در مورد آنها به عنوان اهمیت اولیه در تعیین میل کشورها برای درگیر شدن در جنگ ، سوسیالیستها به سیستم اقتصادی - اقتصادی کشورها به عنوان عامل اولیه تبدیل شدند . در اوایل قرن بیستم ، این دو جریان تا حدودی به هم نزدیک شدند ، همانطور که این واقعیت را اثبات کرد که رهبر رادیکال آزاد انگلیسی جان Hobson ، جنگهایی را که بعدها توسط ولادیمیر لنین اتخاذ شد ، توضیح داد .
کارل مارکس جنگ را نه به رفتار کشورها بلکه به ساختار طبقاتی جامعه نسبت داد . جنگهای او نه به عنوان یک ابزار داوطلبانه در سیاست دولت بلکه به عنوان نتیجه برخورد نیروهای اجتماعی به وقوع پیوست . برای مارکس ، دولت صرفا ً a سیاسی بود ؛ عامل تعیینکننده و تعیینکننده در شیوه سرمایهداری است که منجر به توسعه دو طبقه مخالف میشود: بورژوازی و پرولتاریا .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر