یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۵:۲۴ ۷۹۹ بازديد
حتی یک سوال وجود دارد که آیا چیزهای پیشپاافتاده روزمره مانند گل و مو و کثیفی اشکال دارند ، هر چند قبول شدهاست که یک فرم از انسان وجود دارد .
س. م . دیکسون / میراث - تصاویر
مشکلات فقط در گفتگوی افلاطون در Parmenides بیان شدند ؛ بحث در آنجا با این جمله خاتمه مییابد که اشکال باید حفظ شوند اگر یک گزارش از گفتمان منطقی ارایه شود ، اما هیچ نشانهای از چگونگی نوسازی این نظریه ارائه نشده است . برخی محققان افلاطونی استنتاج کردهاند که افلاطون عملا ً آن را تسلیم کردهاست، اما چنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد او فقط آن را به نظریه اعداد شکل ، more openly از نسخه قبلی تبدیل کردهاست . منابع زیادی در ارسطو به این نظریه فرم - اعداد وجود دارد ، اما هیچ نوشتهای از خود افلاطون در مورد این موضوع باقی نمانده است، و در این مرحله آخر تقریبا ً غیرممکن است که بگوییم این نظریه واقعا ً از چه چیزی تشکیل شدهاست .
یکی از ویژگیهای دیگر نظریه اشکال باید در اینجا ذکر شود : این دیدگاه که یک فرم بسیار مهم ، فرم نیکی ، و یا of وجود دارد که به نحوی محتوای جهان را مشخص میکند و نظم را به آن وارد میکند . در یک مسیر مشهور ، اما کوتاه و وسوسهانگیز در Politeia ، گفته میشود که در قلمرو قابل فهمی است که خورشید در برابر قلمرو مریی قرار دارد ؛ درست همانطور که خورشید باعث رشد چیزهای زنده میشود و آنها را قابلرویت میسازد ، بنابراین خوب است که آن را پیشبینی میکند . با این حال ، این امکان وجود دارد که افلاطون چنین افکار عرفانی در ذهن داشته باشد ، اما فقط میخواست بگوید که جهان از طریق و از طریق آن ، همه چیز آن موجود است . در حقیقت ، در حقیقت ، همتای the افلاطون ، یکی دیگر از پیشینیان افلاطون که قرار بود همه چیز را برای بهترین ترتیب دهد .
دستهها و universals
مشهورترین منتقد نظریه اشکال افلاطون ارسطو بود که اصول اخلاقی خود را تا حد زیادی برای مقابله با آن ابداع کرد . با توجه به این دکترین ، " از بسیاری جهات سخن گفته میشود " : میتوان گفت که چنین چیزهایی به عنوان اسب انفرادی وجود دارد ، اما میتوان گفت که چیزی مثل یک اسب وجود دارد ، یا وارونه است . عبارات میتوانند زیر سرهای مختلف طبقهبندی شوند : predicates دلالت بر مواد ( به عنوان مثال ، " مرد " یا " اسب " ) ، کمیت ( به عنوان مثال " بزرگتر " ) ، و غیره ( مثلا " سال گذشته " ) ، و غیره . با این حال ، این نوع از بودن ، مشتق در مقایسه با بودن یک ماده منفرد ، یک مرد خاص یا یک اسب خاص است . این چیزی است که در حس اولیه وجود دارد و بر وجودشان تاکید دارد که وجود انواع دیگر بودن بستگی به وجود آنها دارد. یا به عبارت دیگر ، مواد اولیه تنها existents بتنی هستند ؛ سقراط ، حامل نام صحیح ، به گونهای وجود دارد که در آن انسانیت یا سفیدی یا بیشتر باشد . دومی چیزی جز انتزاعی نیست ، و فقط سردرگمی میتواند ناشی از نادیده گرفتن این واقعیت باشد .
ارسطو با یک Bust از هومر ، رنگروغن بر روی بوم به وسیله رامبران ون Rijn ، ۱۶۵۳ ، و در مجموعه موزه متروپولیتن نیویورک ، نیویورک . ۱۴۳.۵ * ۱۳۶.۵ سانتیمتر ارتفاع
ارسطو با یک Bust از هومر ، رنگروغن بر روی بوم به وسیله رامبران ون Rijn ، ۱۶۵۳ ، و در مجموعه موزه متروپولیتن نیویورک ، نیویورک . ۱۴۳.۵ * ۱۳۶.۵ سانتیمتر ارتفاع
منبع سایت بریتانیایی
س. م . دیکسون / میراث - تصاویر
مشکلات فقط در گفتگوی افلاطون در Parmenides بیان شدند ؛ بحث در آنجا با این جمله خاتمه مییابد که اشکال باید حفظ شوند اگر یک گزارش از گفتمان منطقی ارایه شود ، اما هیچ نشانهای از چگونگی نوسازی این نظریه ارائه نشده است . برخی محققان افلاطونی استنتاج کردهاند که افلاطون عملا ً آن را تسلیم کردهاست، اما چنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد او فقط آن را به نظریه اعداد شکل ، more openly از نسخه قبلی تبدیل کردهاست . منابع زیادی در ارسطو به این نظریه فرم - اعداد وجود دارد ، اما هیچ نوشتهای از خود افلاطون در مورد این موضوع باقی نمانده است، و در این مرحله آخر تقریبا ً غیرممکن است که بگوییم این نظریه واقعا ً از چه چیزی تشکیل شدهاست .
یکی از ویژگیهای دیگر نظریه اشکال باید در اینجا ذکر شود : این دیدگاه که یک فرم بسیار مهم ، فرم نیکی ، و یا of وجود دارد که به نحوی محتوای جهان را مشخص میکند و نظم را به آن وارد میکند . در یک مسیر مشهور ، اما کوتاه و وسوسهانگیز در Politeia ، گفته میشود که در قلمرو قابل فهمی است که خورشید در برابر قلمرو مریی قرار دارد ؛ درست همانطور که خورشید باعث رشد چیزهای زنده میشود و آنها را قابلرویت میسازد ، بنابراین خوب است که آن را پیشبینی میکند . با این حال ، این امکان وجود دارد که افلاطون چنین افکار عرفانی در ذهن داشته باشد ، اما فقط میخواست بگوید که جهان از طریق و از طریق آن ، همه چیز آن موجود است . در حقیقت ، در حقیقت ، همتای the افلاطون ، یکی دیگر از پیشینیان افلاطون که قرار بود همه چیز را برای بهترین ترتیب دهد .
دستهها و universals
مشهورترین منتقد نظریه اشکال افلاطون ارسطو بود که اصول اخلاقی خود را تا حد زیادی برای مقابله با آن ابداع کرد . با توجه به این دکترین ، " از بسیاری جهات سخن گفته میشود " : میتوان گفت که چنین چیزهایی به عنوان اسب انفرادی وجود دارد ، اما میتوان گفت که چیزی مثل یک اسب وجود دارد ، یا وارونه است . عبارات میتوانند زیر سرهای مختلف طبقهبندی شوند : predicates دلالت بر مواد ( به عنوان مثال ، " مرد " یا " اسب " ) ، کمیت ( به عنوان مثال " بزرگتر " ) ، و غیره ( مثلا " سال گذشته " ) ، و غیره . با این حال ، این نوع از بودن ، مشتق در مقایسه با بودن یک ماده منفرد ، یک مرد خاص یا یک اسب خاص است . این چیزی است که در حس اولیه وجود دارد و بر وجودشان تاکید دارد که وجود انواع دیگر بودن بستگی به وجود آنها دارد. یا به عبارت دیگر ، مواد اولیه تنها existents بتنی هستند ؛ سقراط ، حامل نام صحیح ، به گونهای وجود دارد که در آن انسانیت یا سفیدی یا بیشتر باشد . دومی چیزی جز انتزاعی نیست ، و فقط سردرگمی میتواند ناشی از نادیده گرفتن این واقعیت باشد .
ارسطو با یک Bust از هومر ، رنگروغن بر روی بوم به وسیله رامبران ون Rijn ، ۱۶۵۳ ، و در مجموعه موزه متروپولیتن نیویورک ، نیویورک . ۱۴۳.۵ * ۱۳۶.۵ سانتیمتر ارتفاع
ارسطو با یک Bust از هومر ، رنگروغن بر روی بوم به وسیله رامبران ون Rijn ، ۱۶۵۳ ، و در مجموعه موزه متروپولیتن نیویورک ، نیویورک . ۱۴۳.۵ * ۱۳۶.۵ سانتیمتر ارتفاع
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر