چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۰۳

زندگی

جامع ترین سایت روانشناسی

زندگی

۸۸۴ بازديد
در طول دو سال اول زندگی , حضور اهداف وابستگی به احساسات ساکت نوزادان در وضعیت‌های نا آشنا تمایل دارد . یک کودک یک ساله در یک اتاق ناآشنا به احتمال زیاد گریه می‌کند اگر مادرش حاضر باشد . به احتمال زیاد یک کودک یک ساله به احتمال زیاد با شنیدن صدای غیر منتظره یا یک شی نا آشنا که اگر مادرش در آن نزدیکی است گریه کند . میمون‌ها نیز ترس کمتری از افراد ناآشنا وقتی که با مادرشان هستند نشان می‌دهند . این واقعیت رفتاری برای توسعه مجموعه‌ای از موقعیت‌های تجربی مورد استفاده قرار گرفته‌است که در تشخیص ایمن از نوزادان وابسته به insecurely مفید است . این روش‌ها شامل نوردهی یک کودک یک ساله به چیزی است که به عنوان " وضعیت عجیب " شناخته می‌شود , دو قسمت که بخشی از یک سری طولانی در این روش هستند شامل رها کردن نوزاد با یک غریبه و رها کردن نوزاد به تنهایی در اتاق ناآشنا . کودکانی که تنها زمانی که مادر برگ‌ها را ترک می‌کند , تنها ناراحتی متوسط را نشان می‌دهند , پس از بازگشت او به دنبال او می‌گردند , و به راحتی توسط او آرام می‌شوند و فرض می‌شود که او به طور ایمن به او وابسته است . کودکانی که وقتی مادر برگ‌ها را ترک می‌کند , ناراحت نمی‌شوند , با رضایت بازی می‌کنند , در حالی که او رفته‌است و به نظر می‌رسد که او را نادیده می‌گیرند زمانی که بازگشت‌ها به عنوان اجتنابی متصل شونده شناخته می‌شوند . در نهایت , کودکانی که به شدت ناراحت می‌شوند وقتی که مادر برگ‌ها را ترک می‌کند, در مقابل آرامش‌بخش او در هنگام بازگشت مقاومت می‌کند و آرام کردن آن‌ها به عنوان insecurely مقاوم در برابر مقاومت دشوار است . حدود 65 درصد از تمام کودکان آمریکایی مورد آزمایش قرار می‌گیرند , 21 درصد به عنوان insecurely attached - اجتنابی , و 14 درصد به عنوان insecurely متصل به attached . همه چیزهای دیگر برابر هستند , اعتقاد بر این است که آن کودکانی که دلبستگی ایمن را در طول دو سال اول زندگی نشان می‌دهند به احتمال زیاد از نظر احساسی امنیت بیشتری دارند و بعدا در دوران کودکی بیشتر از کسانی که به آن‌ها پیوسته‌اند , اجتماعی ترند . اما کودکان مقاوم در برابر insecurely به احتمال بیشتری مشکلات اجتماعی و یا عاطفی را بعدا در دوران کودکی به نمایش می‌گذارند . توسعه یک وابستگی امن یا نامطمئن تا حدودی تابعی از حساسیت و حساسیت عاطفی یک پرستار بچه و تا حدی محصول خلق و خوی ذاتی نوزاد است .
Temperament
نوزادان فردی تمایل دارند در حالت اولیه خود متفاوت باشند و در واکنش‌های معمول خود نسبت به شرایط و رویدادهایی که درگیر چالش , خودداری و آشنا بودن هستند , متفاوت باشند . اطفال ممکن است در این قبیل کیفیات مثل ترس , زود رنجی , حساسیت , حساسیت , حساسیت به محرک‌ها , قدرت واکنش , سطح فعالیت و آمادگی برای انطباق با وقایع جدید با هم تفاوت داشته باشند. این تفاوت‌های اساسی به خلق و خوی کودک کمک می‌کند . باور بر این است که بسیاری از ویژگی‌های خلق و خوی با تفاوت‌های ارثی در the مغز میانجی می‌شوند .
اکثر تفاوت‌های فردی در طبیعت مشاهده‌شده در نوزادان تا 12 ماهگی در طول زمان تحمل نمی‌کنند و در رفتار بعدی پیش‌بینی نمی‌شوند . یک ویژگی مزاجی که دوام بیشتری دارد , با این حال , مهار the است . کودکانی که 10 تا 20 درصد از کودکان یک ساله را تشکیل می‌دهند , در مواجهه با افراد , اشیا , یا موقعیت‌های ناآشنا , خجالتی و کم‌رو هستند . به عنوان نوزادان جوان , آن‌ها سطوح بالایی از فعالیت موتور و fretfulness را در واکنش به تحریک نشان می‌دهند . ( آن‌ها همچنین احتمالا به عنوان insecurely attached که در هنگام مشاهده در " وضعیت عجیب " مشاهده می‌شوند طبقه‌بندی می‌شوند .) در مقابل , کودکان بی‌پروا , که حدود 30 درصد از همه کودکان را تشکیل می‌دهند, تمایل دارند که بسیار اجتماعی , نترس و از لحاظ احساسی در وضعیت‌های نا آشنا باشند . به عنوان نوزاد , آن‌ها سطوح پایین فعالیت حرکتی و زودرنجی را در واکنش به محرکه‌ای ناآشنا به نمایش می‌گذارند . کودکان inhibited نسبت به کودکان بی‌پروا سیستم عصبی تری دارند . کودکان inhibited در واکنش به چالش‌ها و افزایش بیشتر در فشار خون انبساطی در زمانی که از نشستن به حالت ایستاده تغییر می‌کنند , افزایش بیشتری در نرخ قلب نشان می‌دهند .
منبع سایت بریتانیایی
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.