یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۳:۵۹ ۸۵۹ بازديد
کودکان در سالهای دوم و سوم گاهی اوقات از کلمات به عنوان "overextensions " استفاده میکنند ؛ مثلا ً " doggie " ممکن است به انواعی از حیوانات چهار پا و همچنین سگها اشاره کند و واژه " پدر " میتواند در مراجعه به همه انسانها مورد استفاده قرار گیرد . این اتفاق تنها به این دلیل رخ میدهد که با وجود اینکه نوزاد تفاوت بین انواع مختلف حیوانات را تشخیص میدهد ، تنها یک کلمه ( " سگ " ) در واژگان خود دارد تا به آنها اعمال شود . با این حال Overextensions در سخنرانی رایجتر از درک مطلب هستند ؛ با این حال ، کودک که کلمه " سیب " را برای تمام اشیا دور از خود استفاده میکند ، به سختی به یک سیب در تصویری که چندین شی گرد را نشان میدهد اشاره میکند . کلمات دیگر underextended هستند ؛ یعنی ، آنها به دقت تعریف شدهاند . برخی از کودکان از کلمه " خودرو " استفاده میکنند تا فقط به ماشینهایی که در خیابان حرکت میکنند اشاره کند ، اما نه به ماشینهایی که بیحرکت میایستند و یا به عکس یک ماشین نگاه میکنند .
کودکان قواعد گرامری را میآموزند ( به عنوان مثال ، قواعد دستوری که مشخص میکنند چگونه کلمات در یک جمله ترکیب میشوند ) با آموزش صریح و یا آموزش صریح از بزرگسالان . آنها جملات فعل و انفعال خود را با کلمات انتقادی کمتر مانند prepositions ، conjunctions ، مقالهها و افعال کمکی شروع میکنند . کودکان ، بسته به زبانی که یاد میگیرند از آنها استفاده کنند ، یک رشته معمول را در اکتساب خود از قوانین دستوری دنبال میکنند . در زبان انگلیسی ، یک کودک ابتدا قوانین دستوری را برای زمان حال تعریف میکند ( به عنوان مثال " من میخواهم " ) و شروع به استفاده از پایان پیشروی فعلی ( " ing " ) و جمع کردن جمع میکند . این به دنبال تسلط ( " من " ) ، " ( من ، من ، من ، او ) ، مقالات ( a ، a ، a ) ، و زمان عادی گذشته ( " من راه رفتم " ) را دنبال کردم . این موفقیتها با تسلط بر شخص ثالث ( " او میرود ) و افعال کمکی " دنبال میشوند .
کودکان ناشنوایان ، زبان ایما و اشاره را از والدین ناشنوا و لال نشان میدهند که در علایم خود همان مسیر رشد را نشان میدهند که در گفتار کودکان با شنوایی عادی آشکار است . ناشنوایان ، مانند شنوایی ، اولین نشانههای خود را برای اشیا میسازند و بعدا ً نشانههایی برای ایدههای پیچیده تری مانند " مادر خوردن " یا " کت بابا " به نمایش میگذارند .
کودکان در اواسط سال سوم گرایش به استفاده از محکومیتهای بیشتری دارند که شامل چهار ، پنج یا شش کلمه میشود و تا سال چهارم آنها میتوانند با جملات adultlike صحبت کنند . در نهایت ، پنج و شش نفر - آگاهی را نشان میدهند - به عبارت دیگر ، تسلط بر قواعد پیچیده دستور زبان و معنی . آنها میتوانند بین صداهایی که کلمات واقعی هستند و آنهایی که نیستند تمایز قائل شوند - به عنوان مثال ، آنها " سیب " را به عنوان یک کلمه تلقی میکنند، اما کلمه "oope " را به عنوان یک کلمه رد میکنند . آنها میتوانند تفاوت بین جملات غلط و غلط گرامری را تشخیص دهند و اصلاحات خود به خودی را در سخنرانی خود بیان کنند ؛ یعنی اگر یک کودک یک اشتباه کلامی انجام دهد، آن را تشخیص میدهد و عبارت یا جمله را به درستی تکرار خواهد کرد .
اختلافنظر بزرگ در میان نظریههای کسب زبان ، تاکید نسبی آنها بر نقش بلوغ مغز ، از یک سو و تعامل اجتماعی است . رایجترین دیدگاه فرض میکند که عوامل زیستی یک پایه قوی برای اکتساب زبان فراهم میکنند اما تعامل اجتماعی نوزادان با دیگران کاملا ً ضروری است اگر زبان توسعه یابد . پایه زیستی ویژه زبان توسط این حقیقت حمایت میشود که کودکان ناشنوا که در معرض یک زبان اشاره قرار ندارند یک سیستم نماد اختراع میکنند که مشابه ساختاری است که با شنیدن کودکان رشد میکند . اما تعامل با افراد دیگر نیز حیاتی است . حتی در طول سال اول ، تولید و ادراک کودکان از صداهای گفتار به طور فزایندهای توسط محیط زبانی در اطراف آنها شکل میگیرد و حساسیت و حساسیت عالی آنها نسبت به گفتار انسان را منعکس میکند . در واقع ، میزان و انواع تحریک شفاهی عاملی مهم در توسعه زبان است ، همان طور که مراقبت کنندگان بزرگسال نسبت به والدین خود حساسیت دارند ؛ مادرانی که سوالات خود را میپرسند و پاسخهای آوایی خود را تشویق میکنند ، کودکانی دارند که توسعه زبانی پیشرفتهتر را نشان میدهند .
منبع سایت بریتانیایی
کودکان قواعد گرامری را میآموزند ( به عنوان مثال ، قواعد دستوری که مشخص میکنند چگونه کلمات در یک جمله ترکیب میشوند ) با آموزش صریح و یا آموزش صریح از بزرگسالان . آنها جملات فعل و انفعال خود را با کلمات انتقادی کمتر مانند prepositions ، conjunctions ، مقالهها و افعال کمکی شروع میکنند . کودکان ، بسته به زبانی که یاد میگیرند از آنها استفاده کنند ، یک رشته معمول را در اکتساب خود از قوانین دستوری دنبال میکنند . در زبان انگلیسی ، یک کودک ابتدا قوانین دستوری را برای زمان حال تعریف میکند ( به عنوان مثال " من میخواهم " ) و شروع به استفاده از پایان پیشروی فعلی ( " ing " ) و جمع کردن جمع میکند . این به دنبال تسلط ( " من " ) ، " ( من ، من ، من ، او ) ، مقالات ( a ، a ، a ) ، و زمان عادی گذشته ( " من راه رفتم " ) را دنبال کردم . این موفقیتها با تسلط بر شخص ثالث ( " او میرود ) و افعال کمکی " دنبال میشوند .
کودکان ناشنوایان ، زبان ایما و اشاره را از والدین ناشنوا و لال نشان میدهند که در علایم خود همان مسیر رشد را نشان میدهند که در گفتار کودکان با شنوایی عادی آشکار است . ناشنوایان ، مانند شنوایی ، اولین نشانههای خود را برای اشیا میسازند و بعدا ً نشانههایی برای ایدههای پیچیده تری مانند " مادر خوردن " یا " کت بابا " به نمایش میگذارند .
کودکان در اواسط سال سوم گرایش به استفاده از محکومیتهای بیشتری دارند که شامل چهار ، پنج یا شش کلمه میشود و تا سال چهارم آنها میتوانند با جملات adultlike صحبت کنند . در نهایت ، پنج و شش نفر - آگاهی را نشان میدهند - به عبارت دیگر ، تسلط بر قواعد پیچیده دستور زبان و معنی . آنها میتوانند بین صداهایی که کلمات واقعی هستند و آنهایی که نیستند تمایز قائل شوند - به عنوان مثال ، آنها " سیب " را به عنوان یک کلمه تلقی میکنند، اما کلمه "oope " را به عنوان یک کلمه رد میکنند . آنها میتوانند تفاوت بین جملات غلط و غلط گرامری را تشخیص دهند و اصلاحات خود به خودی را در سخنرانی خود بیان کنند ؛ یعنی اگر یک کودک یک اشتباه کلامی انجام دهد، آن را تشخیص میدهد و عبارت یا جمله را به درستی تکرار خواهد کرد .
اختلافنظر بزرگ در میان نظریههای کسب زبان ، تاکید نسبی آنها بر نقش بلوغ مغز ، از یک سو و تعامل اجتماعی است . رایجترین دیدگاه فرض میکند که عوامل زیستی یک پایه قوی برای اکتساب زبان فراهم میکنند اما تعامل اجتماعی نوزادان با دیگران کاملا ً ضروری است اگر زبان توسعه یابد . پایه زیستی ویژه زبان توسط این حقیقت حمایت میشود که کودکان ناشنوا که در معرض یک زبان اشاره قرار ندارند یک سیستم نماد اختراع میکنند که مشابه ساختاری است که با شنیدن کودکان رشد میکند . اما تعامل با افراد دیگر نیز حیاتی است . حتی در طول سال اول ، تولید و ادراک کودکان از صداهای گفتار به طور فزایندهای توسط محیط زبانی در اطراف آنها شکل میگیرد و حساسیت و حساسیت عالی آنها نسبت به گفتار انسان را منعکس میکند . در واقع ، میزان و انواع تحریک شفاهی عاملی مهم در توسعه زبان است ، همان طور که مراقبت کنندگان بزرگسال نسبت به والدین خود حساسیت دارند ؛ مادرانی که سوالات خود را میپرسند و پاسخهای آوایی خود را تشویق میکنند ، کودکانی دارند که توسعه زبانی پیشرفتهتر را نشان میدهند .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر