یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۳:۴۹ ۸۷۵ بازديد
در نهایت , به نظر میرسد که نوزادان ظرفیت ادراک سهبعدی را نشان میدهند . ~~~ آنها میتوانند یک شی را در یک روش حسی تشخیص دهند که قبلا ً فقط در دیگری ادراک شدهاند . به عنوان مثال , در صورتی که کودک یک پستانک ادراری داشته باشد بدون آن که بتواند آن را ببیند و سپس نشان داده میشود که کودک در کنار یک پستانک صاف , آن را تشخیص میدهد .
حافظه
نوزادان پیشرفتهای زیادی در حافظه بازشناسی و یادآوری حافظه در طول سال اول دارند . در بازشناسی حافظه , کودک قادر است یک شی خاص را تشخیص دهد که یک زمان کوتاه را پیش از آن دیدهاست ( و در نتیجه به یک شی جدید نگاه میکند به جای آنکه بزرگتر باشد ) . اگرچه نوزادان نمیتوانند اشیا را بیش از یک یا دو دقیقه به یاد بیاورند , حافظه آنها به سرعت در چهار یا پنج ماه اول زندگی بهبود مییابد . آنها تا یک ماه قادر به به یاد آوردن هدفی هستند که چند ساعت قبل دیده بودند , و تا یک سال میتوانند چیزی را تشخیص دهند که چند روز پیش دیده بودند . نوزادان سهماهه میتوانند پاسخ ابزاری را به یاد داشته باشند, مانند لگد زدن پا به تولید یک حرکت نوسانی در یک اسباببازی که آنها دو هفته قبل آموختهاند , اما اگر حافظه آنها با اجرای مکرر عمل تقویت شود , سریعتر پاسخ میدهند .
در مقابل , حافظه یادآوری شامل یادآوری ( بازیابی نمایش یا تصویر ذهنی ) یک رویداد یا شی است که در حال حاضر وجود ندارد . پیشرفت عمده در حافظه به یاد آوری بین دو ماه بعد و بعد از آن رخ میدهد و زیربنای دستیابی کودک به آنچه پیاژه " ایده شی دائمی " مینامد , میباشد . " این پیشرفت زمانی آشکار میشود که یک نوزاد یک بزرگسال را زیر پارچهای پنهان کند و باید مدت کوتاهی صبر کند تا به آن برسد . یک کودک ۶ ماهه , احتمالا ً به این خاطر که فراموش کرده بود که شی در آنجا قرار دارد , زیر روپوش آن شی پنهان نمیماند . با این حال , یک کودک یک ساله حتی پس از دومین دوره تاخیر , به این هدف خواهد رسید , احتمالا ً به این دلیل که او قادر است به یاد داشته باشد که در وهله اول پنهان است . این پیشرفتها در حافظه یادآوری ناشی از بلوغ مدارهای متصل به قسمتهای مختلف مغز است . این بهبودها نوزاد را قادر میسازد تا حادثهای را در محیط خود به رویدادی مشابه در گذشته ربط دهد . در نتیجه , او شروع به پیشبینی واکنش مثبت مادرش زمانی میکند که این دو در تعامل رو به رو هستند و او طوری رفتار میکند که گویی او را دعوت به واکنش میکند . کودک همچنین ممکن است ترسهای جدیدی مانند اشیا , افراد یا موقعیتهایی که با آنها آشنا نیست را توسعه دهد , که نمیتواند با تجربیات گذشته با استفاده از حافظه یادآوری ارتباط برقرار کند.
مشاهدات " پیاژه "
همانطور که قبلا ً گفته شد , پیاژه نخستین مرحله رشد ذهنی را به عنوان مرحله حسی - حرکتی ( تولد تا دو سال ) شناسایی کرد . این مرحله با کسب طرحهای مختلف حسی - حرکتی کودک مشخص میشود که ممکن است به عنوان بازنماییهای ذهنی از اقدامات حرکتی تعریف شود که برای به دست آوردن هدف مورد استفاده قرار میگیرند ; چنین اقداماتی شامل مکیدن , جذب , کوبیدن , لگد و پرتاب است. مرحله حسی - حرکتی به نوبه خود با پیاژه به شش فرزند, که ۴ تای آنها در طول سال اولیه به دست آمدهاند , متفاوت بود . در مرحله اول , که یک ماه طول میکشد , واکنشهای اتوماتیک نوزاد کارآمدتر میشوند . در مرحله دوم , حرکات رفلکس نوزاد هماهنگ میشوند , گرچه هنوز هم عمدتا ً شامل اعمال ساده ( به نام اقدامات دایرهای اولیه ) هستند که به خاطر خود تکرار میشوند . در طول فاز سوم , نوزاد شروع به تکرار اعمالی میکند که اثرات جالبی ایجاد میکنند ; برای مثال , او ممکن است پاهایش را برای تولید یک حرکت نوسانی در یک اسباببازی لگد بزند .
منبع سایت بریتانیایی
حافظه
نوزادان پیشرفتهای زیادی در حافظه بازشناسی و یادآوری حافظه در طول سال اول دارند . در بازشناسی حافظه , کودک قادر است یک شی خاص را تشخیص دهد که یک زمان کوتاه را پیش از آن دیدهاست ( و در نتیجه به یک شی جدید نگاه میکند به جای آنکه بزرگتر باشد ) . اگرچه نوزادان نمیتوانند اشیا را بیش از یک یا دو دقیقه به یاد بیاورند , حافظه آنها به سرعت در چهار یا پنج ماه اول زندگی بهبود مییابد . آنها تا یک ماه قادر به به یاد آوردن هدفی هستند که چند ساعت قبل دیده بودند , و تا یک سال میتوانند چیزی را تشخیص دهند که چند روز پیش دیده بودند . نوزادان سهماهه میتوانند پاسخ ابزاری را به یاد داشته باشند, مانند لگد زدن پا به تولید یک حرکت نوسانی در یک اسباببازی که آنها دو هفته قبل آموختهاند , اما اگر حافظه آنها با اجرای مکرر عمل تقویت شود , سریعتر پاسخ میدهند .
در مقابل , حافظه یادآوری شامل یادآوری ( بازیابی نمایش یا تصویر ذهنی ) یک رویداد یا شی است که در حال حاضر وجود ندارد . پیشرفت عمده در حافظه به یاد آوری بین دو ماه بعد و بعد از آن رخ میدهد و زیربنای دستیابی کودک به آنچه پیاژه " ایده شی دائمی " مینامد , میباشد . " این پیشرفت زمانی آشکار میشود که یک نوزاد یک بزرگسال را زیر پارچهای پنهان کند و باید مدت کوتاهی صبر کند تا به آن برسد . یک کودک ۶ ماهه , احتمالا ً به این خاطر که فراموش کرده بود که شی در آنجا قرار دارد , زیر روپوش آن شی پنهان نمیماند . با این حال , یک کودک یک ساله حتی پس از دومین دوره تاخیر , به این هدف خواهد رسید , احتمالا ً به این دلیل که او قادر است به یاد داشته باشد که در وهله اول پنهان است . این پیشرفتها در حافظه یادآوری ناشی از بلوغ مدارهای متصل به قسمتهای مختلف مغز است . این بهبودها نوزاد را قادر میسازد تا حادثهای را در محیط خود به رویدادی مشابه در گذشته ربط دهد . در نتیجه , او شروع به پیشبینی واکنش مثبت مادرش زمانی میکند که این دو در تعامل رو به رو هستند و او طوری رفتار میکند که گویی او را دعوت به واکنش میکند . کودک همچنین ممکن است ترسهای جدیدی مانند اشیا , افراد یا موقعیتهایی که با آنها آشنا نیست را توسعه دهد , که نمیتواند با تجربیات گذشته با استفاده از حافظه یادآوری ارتباط برقرار کند.
مشاهدات " پیاژه "
همانطور که قبلا ً گفته شد , پیاژه نخستین مرحله رشد ذهنی را به عنوان مرحله حسی - حرکتی ( تولد تا دو سال ) شناسایی کرد . این مرحله با کسب طرحهای مختلف حسی - حرکتی کودک مشخص میشود که ممکن است به عنوان بازنماییهای ذهنی از اقدامات حرکتی تعریف شود که برای به دست آوردن هدف مورد استفاده قرار میگیرند ; چنین اقداماتی شامل مکیدن , جذب , کوبیدن , لگد و پرتاب است. مرحله حسی - حرکتی به نوبه خود با پیاژه به شش فرزند, که ۴ تای آنها در طول سال اولیه به دست آمدهاند , متفاوت بود . در مرحله اول , که یک ماه طول میکشد , واکنشهای اتوماتیک نوزاد کارآمدتر میشوند . در مرحله دوم , حرکات رفلکس نوزاد هماهنگ میشوند , گرچه هنوز هم عمدتا ً شامل اعمال ساده ( به نام اقدامات دایرهای اولیه ) هستند که به خاطر خود تکرار میشوند . در طول فاز سوم , نوزاد شروع به تکرار اعمالی میکند که اثرات جالبی ایجاد میکنند ; برای مثال , او ممکن است پاهایش را برای تولید یک حرکت نوسانی در یک اسباببازی لگد بزند .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر