یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۴:۰۱ ۸۷۶ بازديد
در نهایت ، نوجوانان معمولا ً تفکر خود را مورد بررسی قرار میدهند و آن را ارزیابی میکنند در حالی که به دنبال ناهماهنگی و fallacies در عقاید خود ، جامعه و طبیعت خود هستند .
توانایی نمادی و تقلید
توانایی نمادی که در حدود یک سال از سن به نظر میرسد را میتوان مشاهده کرد زمانی که یک کودک با یک شی به عنوان چیزی غیر از آن برخورد میکند - وانمود کردن یک بلوک چوبی یک اتومبیل یا استفاده از یک فنجان به عنوان یک کلاه است. در اواسط سال دوم ، کودکان نقشهای جدید را به اشیا منتقل میکنند ؛ ممکن است عروسک را وارونه کنند و وانمود کنند که یک shaker نمک است یا سعی میکند از یک بلوک چوبی به عنوان یک صندلی استفاده کند . بسیاری از کودکان سهساله توانایی یک استعاره ساده را دارند و با دو توپ چوبی با اندازههای مختلف بازی میکنند ، طوری که انگار سمبل پدر و مادر و یک کودک هستند . نقاشیهای کودکان نیز در طول سالهای دوم و سوم نمادین میشوند و شامل شکلهایی هستند که به نظر میرسد ( یا حداقل برای نشان دادن) حیوانات ، مردم و اشیا مختلف در نظر گرفته میشوند .
تقلید را میتوان به صورت رفتاری تعریف کرد که به طور انتخابی آن فرد را به طور انتخابی تکرار میکند . این یک ظرفیت اساسی است که در طبیعت انسان وجود دارد . کودکان در طول دو یا هشت ماه آینده با تقلید انتخابی خود را به دست میگیرند و تقلید آنها در طول دو یا سه سال بعدی بیشتر و پیچیدهتر میشود . افراد یک ساله از حال حاضر از حرکات ، صداهای گفتاری و اقدامات ابزاری که توسط افراد اطراف آنها انجام میشود ، تقلید میکنند . آنها همچنین قادر به تقلید از عمل زمانی بعد از این که واقعا ً آن را مشاهده کردهاند ، شدهاند ؛ برای مثال ، یک فرد یک ساله ممکن است از اقدامی که یک روز قبل شاهد آن بود تقلید کند . کودکان اغلب رفتارهای ابزاری والدین را تقلید میکنند ، مثل تمیز کردن و یا تغذیه کردن، اما به احتمال کمتری از حالتهای هیجانی یا رفتارهای والدین تقلید میکنند که هیچ هدف ابزاری ندارند . کودکان همچنین به احتمال بیشتری از والدین خود تقلید میکنند تا خواهر و برادر یا شخصیتهایی که در تلویزیون میبینند .
کودکان به دلایل مختلف از دیگران تقلید میکنند . آنها به احتمال زیاد این اعمال را تقلید میکنند که در آنها احساس عدم اطمینان در مورد توانایی انجام آنها را دارند . اگر آنها بیش از حد نامطمئن باشند ، فریاد خواهند کشید ؛ اگر کاملا ً مطمئن باشند که میتوانند یک عمل انجام دهند، کمتر احتمال دارد که از آن تقلید کنند . کودکان همچنین فعالیتهایی را تقلید میکنند که تایید یا توجه والدین را جلب میکنند و یا شباهت شان به افراد دیگر را افزایش میدهند که میخواهند مانند ( به عنوان مثال ، پسری که از پدرش تقلید میکند ) .
حافظه
حافظه ، که مرکز همه فرایندهای شناختی است ، شامل نگهداری آثار تجربه گذشته و بازیابی اطلاعات ذخیرهشده در زمان بعدی است . تمایز بین فرآیندهای حافظه کوتاهمدت و بلند مدت مفید است . کوتاهمدت ، یا کار ، حافظه ممکن است به صورت نشانههایی در دسترس برای حداکثر ۳۰ ثانیه بعد از تحریک ، اما به طور معمول برای دوره کوتاهتر تعریف شود . توانایی یادآوری شماره یک شمارهتلفن در حالی که redialing یک مثال خوب از حافظه کوتاهمدت است . حافظه بلند مدت ، یا حافظه دائم ، به اطلاعات ذخیرهشده اشاره دارد که به طور بالقوه برای مدتزمان نسبتا ً طولانی در دسترس است و تا یک عمر طول میکشد .
کودکان دو ساله معمولا ً فقط یک یا دو واحد مستقل از اطلاعات را در حافظه کوتاهمدت نگه میدارند در حالی که کودکان ۱۵ ساله میتوانند هفت یا هشت واحد ( عدد یا عبارت را به خاطر بسپارند ) . هم کودکان و هم بزرگسالان وقتی که باید تشخیص دهند بهتر عمل میکنند ، اما این تفاوت در کودکان خردسال بسیار چشمگیر است . بنابراین یک کودک چهار ساله میتواند تقریبا ً تمام ۱۲ عکسی را که دیده بود را به خوبی تشخیص دهد اما میتواند تنها ۲ یا ۳ عدد از آنها را به یاد آورد . در مقابل ، فرد ۱۰ ساله که ۱۲ عکس را تشخیص میدهد نیز میتواند ۸ تا از آنها را به یاد آورد .
منبع سایت بریتانیایی
توانایی نمادی و تقلید
توانایی نمادی که در حدود یک سال از سن به نظر میرسد را میتوان مشاهده کرد زمانی که یک کودک با یک شی به عنوان چیزی غیر از آن برخورد میکند - وانمود کردن یک بلوک چوبی یک اتومبیل یا استفاده از یک فنجان به عنوان یک کلاه است. در اواسط سال دوم ، کودکان نقشهای جدید را به اشیا منتقل میکنند ؛ ممکن است عروسک را وارونه کنند و وانمود کنند که یک shaker نمک است یا سعی میکند از یک بلوک چوبی به عنوان یک صندلی استفاده کند . بسیاری از کودکان سهساله توانایی یک استعاره ساده را دارند و با دو توپ چوبی با اندازههای مختلف بازی میکنند ، طوری که انگار سمبل پدر و مادر و یک کودک هستند . نقاشیهای کودکان نیز در طول سالهای دوم و سوم نمادین میشوند و شامل شکلهایی هستند که به نظر میرسد ( یا حداقل برای نشان دادن) حیوانات ، مردم و اشیا مختلف در نظر گرفته میشوند .
تقلید را میتوان به صورت رفتاری تعریف کرد که به طور انتخابی آن فرد را به طور انتخابی تکرار میکند . این یک ظرفیت اساسی است که در طبیعت انسان وجود دارد . کودکان در طول دو یا هشت ماه آینده با تقلید انتخابی خود را به دست میگیرند و تقلید آنها در طول دو یا سه سال بعدی بیشتر و پیچیدهتر میشود . افراد یک ساله از حال حاضر از حرکات ، صداهای گفتاری و اقدامات ابزاری که توسط افراد اطراف آنها انجام میشود ، تقلید میکنند . آنها همچنین قادر به تقلید از عمل زمانی بعد از این که واقعا ً آن را مشاهده کردهاند ، شدهاند ؛ برای مثال ، یک فرد یک ساله ممکن است از اقدامی که یک روز قبل شاهد آن بود تقلید کند . کودکان اغلب رفتارهای ابزاری والدین را تقلید میکنند ، مثل تمیز کردن و یا تغذیه کردن، اما به احتمال کمتری از حالتهای هیجانی یا رفتارهای والدین تقلید میکنند که هیچ هدف ابزاری ندارند . کودکان همچنین به احتمال بیشتری از والدین خود تقلید میکنند تا خواهر و برادر یا شخصیتهایی که در تلویزیون میبینند .
کودکان به دلایل مختلف از دیگران تقلید میکنند . آنها به احتمال زیاد این اعمال را تقلید میکنند که در آنها احساس عدم اطمینان در مورد توانایی انجام آنها را دارند . اگر آنها بیش از حد نامطمئن باشند ، فریاد خواهند کشید ؛ اگر کاملا ً مطمئن باشند که میتوانند یک عمل انجام دهند، کمتر احتمال دارد که از آن تقلید کنند . کودکان همچنین فعالیتهایی را تقلید میکنند که تایید یا توجه والدین را جلب میکنند و یا شباهت شان به افراد دیگر را افزایش میدهند که میخواهند مانند ( به عنوان مثال ، پسری که از پدرش تقلید میکند ) .
حافظه
حافظه ، که مرکز همه فرایندهای شناختی است ، شامل نگهداری آثار تجربه گذشته و بازیابی اطلاعات ذخیرهشده در زمان بعدی است . تمایز بین فرآیندهای حافظه کوتاهمدت و بلند مدت مفید است . کوتاهمدت ، یا کار ، حافظه ممکن است به صورت نشانههایی در دسترس برای حداکثر ۳۰ ثانیه بعد از تحریک ، اما به طور معمول برای دوره کوتاهتر تعریف شود . توانایی یادآوری شماره یک شمارهتلفن در حالی که redialing یک مثال خوب از حافظه کوتاهمدت است . حافظه بلند مدت ، یا حافظه دائم ، به اطلاعات ذخیرهشده اشاره دارد که به طور بالقوه برای مدتزمان نسبتا ً طولانی در دسترس است و تا یک عمر طول میکشد .
کودکان دو ساله معمولا ً فقط یک یا دو واحد مستقل از اطلاعات را در حافظه کوتاهمدت نگه میدارند در حالی که کودکان ۱۵ ساله میتوانند هفت یا هشت واحد ( عدد یا عبارت را به خاطر بسپارند ) . هم کودکان و هم بزرگسالان وقتی که باید تشخیص دهند بهتر عمل میکنند ، اما این تفاوت در کودکان خردسال بسیار چشمگیر است . بنابراین یک کودک چهار ساله میتواند تقریبا ً تمام ۱۲ عکسی را که دیده بود را به خوبی تشخیص دهد اما میتواند تنها ۲ یا ۳ عدد از آنها را به یاد آورد . در مقابل ، فرد ۱۰ ساله که ۱۲ عکس را تشخیص میدهد نیز میتواند ۸ تا از آنها را به یاد آورد .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر