یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۴:۳۲ ۸۴۹ بازديد
محدوده سنی زیر ۱۷ تا ۲۰ سال نشاندهنده انتقال بین دوره ورود به دنیای بزرگسالان و دوره بعدی اسکان است . این انتقال , جوان را با فرصتی برای تعدیل و غنی کردن ساختار جدید زندگی بزرگسالی فراهم میکند . با این حال برای اکثر مردان یک بحران متوسط تا شدید مشترک است ; طلاق و تغییرات شغلی در طول این مدت تکرار میشوند . دوره بازگشت به پایین به شرح زیر است : شروع در اوایل دهه ۱۹۹۰ و گسترش تا حدود سن . این دوره که وظیفه انسان تبدیل به یک بزرگسال تمامعیار است بر ثبات و امنیت تاکید دارد . فرد تعهدات عمیقتری نسبت به شغل , خانواده , یا هر شرکتی که برای او مهم است , انجام میدهد . افزون بر آن , او اغلب بر " ساخت آن تمرکز میکند . این شامل برنامهریزی بلند مدت به سمت اهداف خاص با جدول زمانی برای دستیابی آنها است . بیشتر مردان یک رویداد کلیدی زندگی , مانند یک ترفیع را ثابت میکنند , به عنوان نماینده تایید نهایی توسط جامعه . در طول سالهای پایانی دوره نشست , فاز مشخصی وجود دارد که به عنوان " فرد خود " نامگذاری شدهاست . وظیفه اصلی این مرد رسیدن به استقلال و اقتدار بیشتر با تلاش برای نیل به اهداف شرکتهای مختلف است .
گذر دوره میانسالی چهار تا شش سال است که در اوایل دهه ۱۹۷۰ به اوج خود رسید . این برنامه ارتباط توسعهای بین اوایل بزرگسالی و بزرگسالی را شکل میدهد و بخشی از هر دو دوره , نمایانگر آغاز و پایان دادن به یک جلسه از گذشته و آینده است . وظیفه انتقال میانسالی این است که روی آن کار کنیم و تا حدی این تفاوت را بین آنچه هست , حل کنیم . این انتقال ممکن است نسبتا ً هموار باشد , اما احتمال وقوع آشفتگی قابلتوجهی بیشتر است . دوره ورود به بزرگسالی در حدود ۲۰ سالگی شروع میشود و تا حدود ۲۰ سالگی ادامه مییابد . گاهی اوقات شروع این ساختار جدید زندگی با یک رویداد مهم زندگی مانند تغییر در شغل یا شغل یا طلاق یا رابطه عاشقانه مشخص میشود . در موارد دیگر , تغییرات جزئی هستند .
شواهد پژوهشی صراحتا ً از تغییرات ناپیوسته و ناپیوسته شخصیت بزرگسالان که توسط نظریهپردازان مانند اریکسون و لوینسون پیشنهاد شدهاند , حمایت نمیکند . در واقع , چندین مطالعه عمده در رابطه با توسعه شخصیت در طی سالهای بالغ و پیر نشان میدهد که ثابت و ثابت است . به عنوان مثال , مطالعه بزرگسالان سالم بین سنین پایین و پایین در منطقه کانزاس سیتی , mo . در طی دهه ۱۹۹۰ شواهدی برای تداوم و تغییر شخصیت بزرگسال یافت شد . از یک سو , ساختار شخصیت پایدار بود ; چهار تیپ شخصیتی - یکپارچه , دفاع , وابسته منفعل , و غیر فعال - در میان پاسخگویان بدون توجه به سن ظاهر شد . به همین ترتیب , ویژگیهای مربوط به جنبههای مختلف شخصیت ( یعنی رفتار هدف محور , سبکهای مقابلهای و رضایت از زندگی ) مربوط به سن نبود . بنابراین به نظر میرسد که روشهایی که بزرگسالان سالم با محیط ارتباط برقرار میکنند ممکن است حتی با وجود نقشهایی که آنها با سن تغییر میکنند , پایدار باشند . از سوی دیگر , سبکهای فردی مقابله با دنیای درونی تجربه تفاوتهای سنی مشخصی را نشان داد . به عنوان مثال , کودکان زیر سالی که مسئولیت محیط خود را احساس میکردند, خود را منبع انرژی میدانستند , و در مورد ریسکپذیری نیز مثبت بودند , در حالی که سالهها محیطزیست را تهدید و حتی خطرناک میدانستند و خود را منفعل و سازگار میدانستند .
مطالعات دیگر توسعه شخصیت از تولد تا اوایل بزرگسالی هم شواهدی برای ثبات و تغییر یافتهاند . برای مثال , تمایلات رفتاری سالهای ابتدایی مدرسه , شامل عقبنشینی منفعل از موقعیتهای پر استرس , وابستگی به خانواده , برانگیختگی خشم , درگیری در تسلط عقلانی , رفتار جنسی و شناسایی نقش جنسیت , و اضطراب بر تعاملات اجتماعی , در بزرگسالی یافت شدهاست .
منبع سایت بریتانیایی
گذر دوره میانسالی چهار تا شش سال است که در اوایل دهه ۱۹۷۰ به اوج خود رسید . این برنامه ارتباط توسعهای بین اوایل بزرگسالی و بزرگسالی را شکل میدهد و بخشی از هر دو دوره , نمایانگر آغاز و پایان دادن به یک جلسه از گذشته و آینده است . وظیفه انتقال میانسالی این است که روی آن کار کنیم و تا حدی این تفاوت را بین آنچه هست , حل کنیم . این انتقال ممکن است نسبتا ً هموار باشد , اما احتمال وقوع آشفتگی قابلتوجهی بیشتر است . دوره ورود به بزرگسالی در حدود ۲۰ سالگی شروع میشود و تا حدود ۲۰ سالگی ادامه مییابد . گاهی اوقات شروع این ساختار جدید زندگی با یک رویداد مهم زندگی مانند تغییر در شغل یا شغل یا طلاق یا رابطه عاشقانه مشخص میشود . در موارد دیگر , تغییرات جزئی هستند .
شواهد پژوهشی صراحتا ً از تغییرات ناپیوسته و ناپیوسته شخصیت بزرگسالان که توسط نظریهپردازان مانند اریکسون و لوینسون پیشنهاد شدهاند , حمایت نمیکند . در واقع , چندین مطالعه عمده در رابطه با توسعه شخصیت در طی سالهای بالغ و پیر نشان میدهد که ثابت و ثابت است . به عنوان مثال , مطالعه بزرگسالان سالم بین سنین پایین و پایین در منطقه کانزاس سیتی , mo . در طی دهه ۱۹۹۰ شواهدی برای تداوم و تغییر شخصیت بزرگسال یافت شد . از یک سو , ساختار شخصیت پایدار بود ; چهار تیپ شخصیتی - یکپارچه , دفاع , وابسته منفعل , و غیر فعال - در میان پاسخگویان بدون توجه به سن ظاهر شد . به همین ترتیب , ویژگیهای مربوط به جنبههای مختلف شخصیت ( یعنی رفتار هدف محور , سبکهای مقابلهای و رضایت از زندگی ) مربوط به سن نبود . بنابراین به نظر میرسد که روشهایی که بزرگسالان سالم با محیط ارتباط برقرار میکنند ممکن است حتی با وجود نقشهایی که آنها با سن تغییر میکنند , پایدار باشند . از سوی دیگر , سبکهای فردی مقابله با دنیای درونی تجربه تفاوتهای سنی مشخصی را نشان داد . به عنوان مثال , کودکان زیر سالی که مسئولیت محیط خود را احساس میکردند, خود را منبع انرژی میدانستند , و در مورد ریسکپذیری نیز مثبت بودند , در حالی که سالهها محیطزیست را تهدید و حتی خطرناک میدانستند و خود را منفعل و سازگار میدانستند .
مطالعات دیگر توسعه شخصیت از تولد تا اوایل بزرگسالی هم شواهدی برای ثبات و تغییر یافتهاند . برای مثال , تمایلات رفتاری سالهای ابتدایی مدرسه , شامل عقبنشینی منفعل از موقعیتهای پر استرس , وابستگی به خانواده , برانگیختگی خشم , درگیری در تسلط عقلانی , رفتار جنسی و شناسایی نقش جنسیت , و اضطراب بر تعاملات اجتماعی , در بزرگسالی یافت شدهاست .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر