یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۴:۳۱ ۸۱۹ بازديد
اعلان
همه جوامع به طور سنتی نقشهای یکسانی را برای هر جنس تعیین میکنند . این نقشها دارای اهمیت تطبیقی هستند ; یعنی , آنها به جامعه اجازه حفظ و تداوم خود را میدهند . از این استدلال , پس از آن تفاوتهای موجود در رفتار جنسیت - نقش , حداقل در ابتدا , از وظایف مختلف مردان و زنان برای بقا - به ویژه این وظایف بر روی تولید مثل - بوجود آمد . Differing biologies فشارهای متفاوتی بر توسعه روانی را اعمال میکند ; با این حال , این فشارها مستقل از نیازهای محیطهای فرهنگی و تاریخی رخ نمیدهد . باور بر این است که اساس زیستی عملکرد روانی یک فرد مربوط به جهت گیری تطبیقی برای بقا است . تفاوتهای زیادی بین زن و مرد وجود دارد , اما ماهیت تفاوتهای فردی بین زن و مرد به تعاملات بین عوامل زیستی , روانشناختی , فرهنگی و فرهنگی وابسته است .
رشد در Adulthood و عصر قدیم
در تعداد زیادی از سالها , دورههای بزرگسالی و پیر شدن بخش عمدهای از طول عمر انسانی را تشکیل میدهند . با این حال , از لحاظ تاریخی , این دورهها نسبت به دوران کودکی , دوران کودکی و نوجوانی کمتر قابلتوجه و جالب بودند . Adulthood به عنوان یک زمان تداوم در نظر گرفته شد , یک دوره زمانی که آنچه قبلا توسعه داده شدهبود مورد استفاده قرار گرفت . پیری به عنوان یک زمان کاهش مشاهده شد , دورهای که آنچه قبلا توسعه داده شدهبود از دست رفته بود . نظر معاصر این است که بزرگسالی و پیری به همان اندازه که دوران اولیه چرخه زندگی است, به همان اندازه مهم و جالب هستند . رشد و پیری هم با رشد و هم کاهش مشخص میشوند .
سیستم عصبی مرکزی
شواهد نسبتا روشنی وجود دارد که با افزایش سن , افراد تمایل خود را به کاهش سرعت واکنش نشان میدهند . این یک تغییر تدریجی در کل طول عمر است که در انواع فعالیتهای شتاب زده ( آنهایی که در آنها خطاها در صورتی که فرد مقدار نامحدودی از زمان برای تکمیل وظایف داشته باشد بعید است . برای مثال , تستهای زمان واکنش ( که طول زمان را بین ظهور سیگنال و آغاز یک حرکت پاسخ اندازهگیری میکنند ) معمولا به عنوان معیاری برای پردازش سیستم عصبی مرکزی تلقی میشوند . سرعت متوسط واکنش در چنین کارهایی تا اواخر دهه 20 همچنان ثابت باقی میماند , و سپس در طول باقیمانده محدوده سنی کاهش مییابد .
بسیاری از شواهد برای پیوند دادن تغییرات در فعالیتهای الکتریکی مغز به سرعت رفتار جمعآوری شدهاست . EEG ( EEG ) سابقهای از فعالیت الکتریکی مغز را ارایه میدهد . EEG نرمال , فعالیت ریتمیک پیوسته را به شکل الگوهای wavelike که در فرکانس و دامنه متفاوت هستند , نشان میدهد . ریتم اصلی موج آلفا است که به حداکثر فرکانس خود در نوجوانی میرسد و بتدریج بعد از سن بلوغ شروع به کند شدن میکند . این سرعت ممکن است به فرایندهای بیماری ( به ویژه بیماریهای عروقی ) و فرآیندهای اساسی پیری مرتبط باشد . سیستم عصبی مرکزی بزرگسالان مسنتر به نظر میرسد در حالت of در مقایسه با بزرگسالان جوان باشد .
Cognition
کاهش در نرخ پردازش سیستم عصبی مرکزی ضرورتا به تغییر مشابه در یادگیری , حافظه و یا دیگر کارکردهای فکری اشاره نمیکند . با این حال , شواهد قابلتوجه دال بر آن هستند که توانایی یادگیری بزرگسالان جوان نسبت به بزرگسالان مسنتر برتری دارد و سرعت کار سن بیشتر باعث میشود که سن تغییر بیشتر شود . دانش آموزان بزرگتر نسبت به دانش آموزان کوچکتر بیشتر از شروع بیشتر کارها بهرهمند خواهند شد. زمانی که مجاز به تنظیم سرعت کار خود هستند , learners بزرگتر اغلب بهبود عملکرد را نشان میدهند , در حالی که این لزوما در مورد کارآموزان جوانتر صدق نمیکند .
منبع سایت بریتانیایی
همه جوامع به طور سنتی نقشهای یکسانی را برای هر جنس تعیین میکنند . این نقشها دارای اهمیت تطبیقی هستند ; یعنی , آنها به جامعه اجازه حفظ و تداوم خود را میدهند . از این استدلال , پس از آن تفاوتهای موجود در رفتار جنسیت - نقش , حداقل در ابتدا , از وظایف مختلف مردان و زنان برای بقا - به ویژه این وظایف بر روی تولید مثل - بوجود آمد . Differing biologies فشارهای متفاوتی بر توسعه روانی را اعمال میکند ; با این حال , این فشارها مستقل از نیازهای محیطهای فرهنگی و تاریخی رخ نمیدهد . باور بر این است که اساس زیستی عملکرد روانی یک فرد مربوط به جهت گیری تطبیقی برای بقا است . تفاوتهای زیادی بین زن و مرد وجود دارد , اما ماهیت تفاوتهای فردی بین زن و مرد به تعاملات بین عوامل زیستی , روانشناختی , فرهنگی و فرهنگی وابسته است .
رشد در Adulthood و عصر قدیم
در تعداد زیادی از سالها , دورههای بزرگسالی و پیر شدن بخش عمدهای از طول عمر انسانی را تشکیل میدهند . با این حال , از لحاظ تاریخی , این دورهها نسبت به دوران کودکی , دوران کودکی و نوجوانی کمتر قابلتوجه و جالب بودند . Adulthood به عنوان یک زمان تداوم در نظر گرفته شد , یک دوره زمانی که آنچه قبلا توسعه داده شدهبود مورد استفاده قرار گرفت . پیری به عنوان یک زمان کاهش مشاهده شد , دورهای که آنچه قبلا توسعه داده شدهبود از دست رفته بود . نظر معاصر این است که بزرگسالی و پیری به همان اندازه که دوران اولیه چرخه زندگی است, به همان اندازه مهم و جالب هستند . رشد و پیری هم با رشد و هم کاهش مشخص میشوند .
سیستم عصبی مرکزی
شواهد نسبتا روشنی وجود دارد که با افزایش سن , افراد تمایل خود را به کاهش سرعت واکنش نشان میدهند . این یک تغییر تدریجی در کل طول عمر است که در انواع فعالیتهای شتاب زده ( آنهایی که در آنها خطاها در صورتی که فرد مقدار نامحدودی از زمان برای تکمیل وظایف داشته باشد بعید است . برای مثال , تستهای زمان واکنش ( که طول زمان را بین ظهور سیگنال و آغاز یک حرکت پاسخ اندازهگیری میکنند ) معمولا به عنوان معیاری برای پردازش سیستم عصبی مرکزی تلقی میشوند . سرعت متوسط واکنش در چنین کارهایی تا اواخر دهه 20 همچنان ثابت باقی میماند , و سپس در طول باقیمانده محدوده سنی کاهش مییابد .
بسیاری از شواهد برای پیوند دادن تغییرات در فعالیتهای الکتریکی مغز به سرعت رفتار جمعآوری شدهاست . EEG ( EEG ) سابقهای از فعالیت الکتریکی مغز را ارایه میدهد . EEG نرمال , فعالیت ریتمیک پیوسته را به شکل الگوهای wavelike که در فرکانس و دامنه متفاوت هستند , نشان میدهد . ریتم اصلی موج آلفا است که به حداکثر فرکانس خود در نوجوانی میرسد و بتدریج بعد از سن بلوغ شروع به کند شدن میکند . این سرعت ممکن است به فرایندهای بیماری ( به ویژه بیماریهای عروقی ) و فرآیندهای اساسی پیری مرتبط باشد . سیستم عصبی مرکزی بزرگسالان مسنتر به نظر میرسد در حالت of در مقایسه با بزرگسالان جوان باشد .
Cognition
کاهش در نرخ پردازش سیستم عصبی مرکزی ضرورتا به تغییر مشابه در یادگیری , حافظه و یا دیگر کارکردهای فکری اشاره نمیکند . با این حال , شواهد قابلتوجه دال بر آن هستند که توانایی یادگیری بزرگسالان جوان نسبت به بزرگسالان مسنتر برتری دارد و سرعت کار سن بیشتر باعث میشود که سن تغییر بیشتر شود . دانش آموزان بزرگتر نسبت به دانش آموزان کوچکتر بیشتر از شروع بیشتر کارها بهرهمند خواهند شد. زمانی که مجاز به تنظیم سرعت کار خود هستند , learners بزرگتر اغلب بهبود عملکرد را نشان میدهند , در حالی که این لزوما در مورد کارآموزان جوانتر صدق نمیکند .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر