یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۵:۲۱ ۸۷۳ بازديد
با توجه به این دیدگاه , تفکر شامل کاربرد قواعد استنباط شکل است " اگر … سپس … " به نمادهایی پیچیده که تقریبا ً ساختار درونی جملات زبان طبیعی دارند . برای مثال , قانون " اگر بیش از اندازه غذا بخورید , زمانی که به نماد " شما بیش از حد غذا میخورید , " نشانه " شما درد شکم خواهید داشت " . نماد اخیر , زمانی که با قانون ترکیب میشود " اگر معده درد داشته باشد , شما باید بخوابید " , " شما باید دراز بکشید " ; و غیره . سیستمهای مبتنی بر قاعده برای مدلسازی بسیاری از انواع تفکر از جمله حل مساله و کاربرد زبان به کار گرفته شدهاند و کاربردهای عملی در ساخت سیستمهای خبره در حوزههایی مانند پزشکی دارند .
یک روش دیگر , شناختهشده به نام پردازش موازی یا پردازش موازی , در دهه ۱۹۷۰ پدیدار شد . نظریهپردازان مانند جفری هینتون , دیوید لین و جیمز مک کین استدلال میکنند که تفکر انسان را میتوان در سازههایی به نام شبکههای عصبی مصنوعی نشان داد که مدلهای ساده ساختار عصبی مغز هستند . هر شبکه متشکل از واحدهای پردازش ساده و مجموعهای از اتصالات بین آنها است . سیگنالهای بین گرهها براساس ارتباطات , قدرت سیگنال وابسته به مقادیر فعالسازی گرههای ورودی و وزن اتصالات منتقل میشوند . افکار مانند " سگ پشمالو " از الگوهای فعالیت شلیک عصبی همزمان تشکیل شدهاست . وظایف شناختی , مانند تشخیص چهره , با ایجاد فعالیت آتش در شبکهای که وزنهای اتصالات آنها از طریق تجربیات گذشته آموخته شدهاند , انجام میشود .
ویژگی متمایز روش پیوند این است که فرآیندهای محاسباتی بصورت جمعی و بصورت موازی انجام میشوند تا در مدل مبتنی بر قاعده و در اغلب انواع برنامههای رایانهای . محاسبات از طریق یک سری استنتاج , بلکه از طریق ارضای همزمان چند محدودیت انجام میشوند . بنابراین , این مدل برای توضیح تصمیمگیری مناسب است , برای مثال , بیشتر آن یک موضوع تعیین این است که چگونه اقدامات پیشنهادی متفاوت میتوانند اهداف متفاوتی را به دست آورند . مدلهای پیوند در تبیین بسیاری از پدیدههای مهم روانشناسی از جمله یادگیری زبان و استنتاج قیاسی بسیار موفق بودهاند .
پیشرفتهای بعدی در علوم شناختی , امکان سنتز را پیشنهاد داد که به عنوان علم اعصاب نظری شناخته میشود, که موفقیتهای توضیحی مدلهای مبتنی بر قانون و پیوند را ادغام میکند . در دهههای ۱۹۷۰ و 1970 , روانشناسی شناختی به دلیل توسعه تکنیکهای اندازهگیری جدید مغز مانند تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی ( fmri ) , به طور فزایندهای به علم اعصاب گره خورد . روانشناسی رشد , اجتماعی و بالینی نیز به طور فزایندهای نگران فرآیندهای مغز است .
تبلیغات
با این حال , درک دقیق از این فرآیندها , نیازمند توسعه مدلهای محاسبهای بود که بسیار واقعیتر از مدلهای مبتنی بر قانون اولیه و پیوند پیوند بود , با در نظر گرفتن رفتار اخراج جمعیتهای بزرگ نورونها در نواحی خاص مغز . برای مثال , تصمیمگیری شامل تعاملات بین نواحی مسئول برای استدلال سطح بالا مانند قشر پیش پیشانی , و آنهایی است که با احساسات مرتبط هستند مانند بادامه . ) علوم اعصاب نظری , که به آن گفته میشود , تلاشهای نظریهپردازان بر پایه قانون برای همبستگی فرآیندهای استنباطی با فعالیت مغز , و همچنین تلاشهای نظریه پردازان شبکه عصبی برای ایجاد مدلهای محاسباتی واقعیتر بسیاری از عملکردهای ذهنی , از جمله انواع استنباط به راحتی توسط قوانین , احاطه شدهاست .
منبع سایت بریتانیایی
یک روش دیگر , شناختهشده به نام پردازش موازی یا پردازش موازی , در دهه ۱۹۷۰ پدیدار شد . نظریهپردازان مانند جفری هینتون , دیوید لین و جیمز مک کین استدلال میکنند که تفکر انسان را میتوان در سازههایی به نام شبکههای عصبی مصنوعی نشان داد که مدلهای ساده ساختار عصبی مغز هستند . هر شبکه متشکل از واحدهای پردازش ساده و مجموعهای از اتصالات بین آنها است . سیگنالهای بین گرهها براساس ارتباطات , قدرت سیگنال وابسته به مقادیر فعالسازی گرههای ورودی و وزن اتصالات منتقل میشوند . افکار مانند " سگ پشمالو " از الگوهای فعالیت شلیک عصبی همزمان تشکیل شدهاست . وظایف شناختی , مانند تشخیص چهره , با ایجاد فعالیت آتش در شبکهای که وزنهای اتصالات آنها از طریق تجربیات گذشته آموخته شدهاند , انجام میشود .
ویژگی متمایز روش پیوند این است که فرآیندهای محاسباتی بصورت جمعی و بصورت موازی انجام میشوند تا در مدل مبتنی بر قاعده و در اغلب انواع برنامههای رایانهای . محاسبات از طریق یک سری استنتاج , بلکه از طریق ارضای همزمان چند محدودیت انجام میشوند . بنابراین , این مدل برای توضیح تصمیمگیری مناسب است , برای مثال , بیشتر آن یک موضوع تعیین این است که چگونه اقدامات پیشنهادی متفاوت میتوانند اهداف متفاوتی را به دست آورند . مدلهای پیوند در تبیین بسیاری از پدیدههای مهم روانشناسی از جمله یادگیری زبان و استنتاج قیاسی بسیار موفق بودهاند .
پیشرفتهای بعدی در علوم شناختی , امکان سنتز را پیشنهاد داد که به عنوان علم اعصاب نظری شناخته میشود, که موفقیتهای توضیحی مدلهای مبتنی بر قانون و پیوند را ادغام میکند . در دهههای ۱۹۷۰ و 1970 , روانشناسی شناختی به دلیل توسعه تکنیکهای اندازهگیری جدید مغز مانند تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی ( fmri ) , به طور فزایندهای به علم اعصاب گره خورد . روانشناسی رشد , اجتماعی و بالینی نیز به طور فزایندهای نگران فرآیندهای مغز است .
تبلیغات
با این حال , درک دقیق از این فرآیندها , نیازمند توسعه مدلهای محاسبهای بود که بسیار واقعیتر از مدلهای مبتنی بر قانون اولیه و پیوند پیوند بود , با در نظر گرفتن رفتار اخراج جمعیتهای بزرگ نورونها در نواحی خاص مغز . برای مثال , تصمیمگیری شامل تعاملات بین نواحی مسئول برای استدلال سطح بالا مانند قشر پیش پیشانی , و آنهایی است که با احساسات مرتبط هستند مانند بادامه . ) علوم اعصاب نظری , که به آن گفته میشود , تلاشهای نظریهپردازان بر پایه قانون برای همبستگی فرآیندهای استنباطی با فعالیت مغز , و همچنین تلاشهای نظریه پردازان شبکه عصبی برای ایجاد مدلهای محاسباتی واقعیتر بسیاری از عملکردهای ذهنی , از جمله انواع استنباط به راحتی توسط قوانین , احاطه شدهاست .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر