یکشنبه ۱۴ بهمن ۹۷ ۱۳:۵۸ ۸۴۲ بازديد
با این حال ، اگر او بتواند حضور قبلی مادر را به یاد آورد و نمیتواند درک کند که چرا او دیگر با او نیست ، این اختلاف میتواند منجر به اضطراب شود . بنابراین ، ظاهر اضطراب و اضطراب جدایی به بهبود توانایی یادبودی بستگی دارد .
این احساسات در نوزادان جوان ممکن است مشابه حالات احساسی مشابه باشند که در کودکان یا نوجوانان بزرگتر رخ میدهد ، که cognitions پیچیده را در کنسرت با احساسات تجربه میکنند ؛ اینها در نوزاد جوان ناپدید شدهاند . برای مثال ، عصبانیت کودک بزرگتر میتواند برای مدتی طولانی قوی بماند چون کودک میتواند در مورد هدف خشم خود فکر کند . در نتیجه ممکن است یک اشتباه برای نسبت دادن به نوزاد جوان همان حالات احساسی باشد که فرد میتواند تصور کند در کودکان بزرگتر وجود دارد .
پیوست
شاید دستاورد اصلی در رشد شخصیت در طول سالهای اول زندگی ، ایجاد پیوندهای عاطفی پایدار و پایدار و یا دلبستگی است . فردی که یک نوزاد از نظر احساسی به او متصل میشود ، هدف دلبستگی محسوب میشود . اهداف و اهداف وابستگی معمولا ً افرادی هستند که به طور مداوم ، قابلپیشبینی و به طور مناسب به سیگنالهای کودک واکنش میدهند ، در درجه اول مادر ، اما پدر و در نهایت دیگران . کودکان از لحاظ بیولوژیکی مستعد تشکیل پیوندها با بزرگسالان هستند و این پیوندها به نوبه خود پایه رشد عاطفی و اجتماعی سالم در طول دوران کودکی را شکل میدهند . کودکان به اهداف خود برای دلبستگی نه تنها برای غذا ، آب ، گرما ، و رهایی از درد یا ناراحتی ، بلکه برای چنین خصوصیاتی مانند تسکین و تسکین ، بازی ، تسلای خاطر و اطلاعات در مورد دنیای اطراف خود وابسته هستند . علاوه بر این ، از طریق تعاملات متقابل بین کودک و پدر و مادر است که نوزادان یاد میگیرند که رفتار آنها میتواند بر رفتار دیگران در روشهای سازگار و قابلپیشبینی تکیه کند و دیگران را می توان در پاسخ به زمان اشاره کرد .
کودکانی که بالغ خاصی به مراقبت از خود ندارند اغلب به صورت جدی به هر فرد بزرگسال متصل نمیشوند و کمتر از نظر اجتماعی واکنش نشان میدهند - احتمال کمتری دارد که لبخند ، خنده ، خندیدن یا نزدیک شدن به بزرگسالان داشته باشند . چنین رفتاری در کودکانی مشاهده شدهاست که در محیط سازمانی نسبتا ً غیر رسمی پرورش داده میشوند و توسط میمونها در انزوا به اشتراک گذاشته میشوند .
لبخند اجتماعی نوزادان دو ماهه ، بزرگسالان را به تعامل با آنها دعوت میکند ؛ همه نوزادان معمولی یک لبخند اجتماعی را نشان میدهند ، که در واقع اولین نشانه واقعی از پاسخگویی اجتماعی است . لبخند اجتماعی ظاهرا ً در نوع بشر فطری است . در حدود شش ماه از کودکان به طور اجتماعی به افراد خاصی که به اهداف دلبستگی تبدیل میشوند ، واکنش نشان میدهند . اگر چه همه کودکان نوعی وابستگی به مراقبین خود ایجاد میکنند ، قدرت و کیفیت آن پیوند تا حدودی به رفتار والدین نسبت به کودک بستگی دارد . میزان صرف زمانی که با یک کودک صرف میشود کمتر از کیفیت تعامل کودک - کودک در این رابطه است . رضایت والدین از نیازهای فیزیکی نوزاد عامل مهمی در تعامل آنها است ، اما حساسیت به نیازها و خواستههای کودک به همراه فراهم کردن گرمای عاطفی ، supportiveness و ملایمت به همان اندازه مهم هستند . به طور شگفتانگیز ، مادران و پدران به گونهای رفتار متفاوتی با نوزادان و کودکان خردسال خود دارند : مادران ، آسایش ، و آرام کردن نوزادان خود را با روشهای قابلپیشبینی و موزون ، در حالی که پدران به روشهای غیرقابلپیشبینی و less هیجانزده میشوند.
یکی از تفاوتهای مهم در کیفیت دلبستگی نوزادان به مراقبین آنها تشخیص داده شدهاست - که بین نوزادان که " به طور ایمن " متصل میشوند و آنهایی که " insecurely " هستند . کودکان با دلبستگی ایمن به والد از چالش و آشنا بودن کمتر میترسند تا آنهایی که دلبستگی نا امنی دارند .
منبع سایت بریتانیایی
این احساسات در نوزادان جوان ممکن است مشابه حالات احساسی مشابه باشند که در کودکان یا نوجوانان بزرگتر رخ میدهد ، که cognitions پیچیده را در کنسرت با احساسات تجربه میکنند ؛ اینها در نوزاد جوان ناپدید شدهاند . برای مثال ، عصبانیت کودک بزرگتر میتواند برای مدتی طولانی قوی بماند چون کودک میتواند در مورد هدف خشم خود فکر کند . در نتیجه ممکن است یک اشتباه برای نسبت دادن به نوزاد جوان همان حالات احساسی باشد که فرد میتواند تصور کند در کودکان بزرگتر وجود دارد .
پیوست
شاید دستاورد اصلی در رشد شخصیت در طول سالهای اول زندگی ، ایجاد پیوندهای عاطفی پایدار و پایدار و یا دلبستگی است . فردی که یک نوزاد از نظر احساسی به او متصل میشود ، هدف دلبستگی محسوب میشود . اهداف و اهداف وابستگی معمولا ً افرادی هستند که به طور مداوم ، قابلپیشبینی و به طور مناسب به سیگنالهای کودک واکنش میدهند ، در درجه اول مادر ، اما پدر و در نهایت دیگران . کودکان از لحاظ بیولوژیکی مستعد تشکیل پیوندها با بزرگسالان هستند و این پیوندها به نوبه خود پایه رشد عاطفی و اجتماعی سالم در طول دوران کودکی را شکل میدهند . کودکان به اهداف خود برای دلبستگی نه تنها برای غذا ، آب ، گرما ، و رهایی از درد یا ناراحتی ، بلکه برای چنین خصوصیاتی مانند تسکین و تسکین ، بازی ، تسلای خاطر و اطلاعات در مورد دنیای اطراف خود وابسته هستند . علاوه بر این ، از طریق تعاملات متقابل بین کودک و پدر و مادر است که نوزادان یاد میگیرند که رفتار آنها میتواند بر رفتار دیگران در روشهای سازگار و قابلپیشبینی تکیه کند و دیگران را می توان در پاسخ به زمان اشاره کرد .
کودکانی که بالغ خاصی به مراقبت از خود ندارند اغلب به صورت جدی به هر فرد بزرگسال متصل نمیشوند و کمتر از نظر اجتماعی واکنش نشان میدهند - احتمال کمتری دارد که لبخند ، خنده ، خندیدن یا نزدیک شدن به بزرگسالان داشته باشند . چنین رفتاری در کودکانی مشاهده شدهاست که در محیط سازمانی نسبتا ً غیر رسمی پرورش داده میشوند و توسط میمونها در انزوا به اشتراک گذاشته میشوند .
لبخند اجتماعی نوزادان دو ماهه ، بزرگسالان را به تعامل با آنها دعوت میکند ؛ همه نوزادان معمولی یک لبخند اجتماعی را نشان میدهند ، که در واقع اولین نشانه واقعی از پاسخگویی اجتماعی است . لبخند اجتماعی ظاهرا ً در نوع بشر فطری است . در حدود شش ماه از کودکان به طور اجتماعی به افراد خاصی که به اهداف دلبستگی تبدیل میشوند ، واکنش نشان میدهند . اگر چه همه کودکان نوعی وابستگی به مراقبین خود ایجاد میکنند ، قدرت و کیفیت آن پیوند تا حدودی به رفتار والدین نسبت به کودک بستگی دارد . میزان صرف زمانی که با یک کودک صرف میشود کمتر از کیفیت تعامل کودک - کودک در این رابطه است . رضایت والدین از نیازهای فیزیکی نوزاد عامل مهمی در تعامل آنها است ، اما حساسیت به نیازها و خواستههای کودک به همراه فراهم کردن گرمای عاطفی ، supportiveness و ملایمت به همان اندازه مهم هستند . به طور شگفتانگیز ، مادران و پدران به گونهای رفتار متفاوتی با نوزادان و کودکان خردسال خود دارند : مادران ، آسایش ، و آرام کردن نوزادان خود را با روشهای قابلپیشبینی و موزون ، در حالی که پدران به روشهای غیرقابلپیشبینی و less هیجانزده میشوند.
یکی از تفاوتهای مهم در کیفیت دلبستگی نوزادان به مراقبین آنها تشخیص داده شدهاست - که بین نوزادان که " به طور ایمن " متصل میشوند و آنهایی که " insecurely " هستند . کودکان با دلبستگی ایمن به والد از چالش و آشنا بودن کمتر میترسند تا آنهایی که دلبستگی نا امنی دارند .
منبع سایت بریتانیایی
- ۰ ۰
- ۰ نظر