پنجشنبه ۰۴ بهمن ۹۷ ۰۰:۳۲ ۸۶۱ بازديد
نشانگرهای زیستی کلیدی برای اختلالات روانی شناسایی شدند
مبدا:
دانشگاه جورجیا
خلاصه:
تعدادی از مارکرهای بیولوژیکی که امکان طبقهبندی اختلالات ذهنی با دقت بیشتر را فراهم میکنند، با تحقیقات جدید شناسایی شدهاند. این یافتهها ممکن است روزی منجر به بهبود تشخیص و درمان برای افرادی شود که از بیماریهای روانی رنج میبرند.
گروهی از محققان به رهبری هیاتعلمی دانشگاه جورجیا، تعدادی از مارکرهای بیولوژیکی را شناسایی کردهاند که امکان طبقهبندی اختلالات ذهنی با دقت بیشتر را فراهم میکنند. یافتههای آنها که در مجله روانپزشکی آمریکا منتشر شد ممکن است روزی منجر به بهبود تشخیص و درمان برای افرادی شود که از بیماریهای روانی رنج میبرند.
ظهور ابزارهای تشخیصی پزشکی مدرن امکان تشخیص نشانههای بسیاری از بیماریها را با آزمایشهای ساده و قابلاعتماد فراهم کردهاست - - که به دکترها اجازه میدهد تا علت خاص یک شکایت patient's را مشخص کرده و روند مناسب درمان را تعیین کنند.
با این حال، همین مساله را نمی توان برای رشته روانپزشکی بیان کرد. با وجود پیشرفت تکنولوژی، هیچ تست پزشکی برای تشخیص اختلالات روانی وجود ندارد. Psychiatrists نمیتواند شواهدی از شیزوفرنی در یک نمونه خون پیدا کند؛ آنها نمیتوانند اختلال دوقطبی را در پرتوی ایکس ببینند.
Brett Clementz، نویسنده پیشتاز روانشناسی در کالج هنر و علوم فرانکلین، گفت: " روانشناسی هنوز به عنوان اساس تشخیص، بر نشانهها متکی است. این کار مانند استفاده از حضور تب برای تشخیص عفونت ویژه است. ما به برخی ابزار نیاز داریم تا به ما کمک کند دقیقتر از اختلالات روانی تفکیک کنیم."
برای رسیدن به این هدف، Clementz و همکارانش یک برنامه آزمایشی ایجاد کردند که از اقدامات neurobiological به جای نشانهها برای شناسایی انواع بیماریها استفاده میکرد. آنها به طور انحصاری بر بیمارانی متمرکز میشوند که از جنون رنج میبرند - یک گروه وسیع از اختلال ذهنی که شامل اسکیزوفرنی، اختلال اختلال دوقطبی و اختلال دوقطبی با جنون است - تا ببینند آیا آنها میتوانند روشهای موجود را بهبود بخشند یا خیر.
متخصصان سلامت روانی به طور سنتی از معیارهای مشخصشده در راهنمای تشخیص و آماری اختلالات ذهنی یا DSM استفاده میکنند تا اختلالات ذهنی خاصی را براساس نشانههای قابلمشاهده شناسایی کنند، که در مورد جنون ممکن است شامل توهمات، هذیان، تغییرات اساسی در شخصیت و یا حس تحریفشده از واقعیت باشد.
Clementz گفت: " ما میخواستیم تا underpinnings neurobiological را برای تشخیص نوع DSM - نوع psychosis فراهم کنیم."
تیم تحقیقاتی بیش از ۷۰۰ بیمار مبتلا به روانپریشی را استخدام کرده و برخی از بستگان درجه اول آنها - - والد، خواهر و یا کودک - و همچنین یک گروه کنترل از افراد سالم که بتوانند تشخیص دهند که آیا میتوانند علایم تشخیصی مبتنی بر مغز را تشخیص دهند تا این شرایط را متمایز کنند.
هر شرکتکننده از یک باتری تست طراحیشده برای ارزیابی تواناییهای ادراکی آنها، از جمله scans MRI و آزمایشها طراحیشده ویژهای که از شرکت کنندگان خواسته تا به نشانههای ساده بصری یا شنیداری واکنش نشان دهند، که نشاندهنده اختلالات حسی و ادراکی هستند، انجام شد.
محققان از این اقدامات برای شناسایی "biotypes" اختلالات ذهنی استفاده کردند، که ثابت شد نسبت به استانداردهای DSM برتری دارد.
Clementz گفت: " ما بهتر میتوانیم پیشبینی کنیم چه کسی تاریخچه خانوادگی of، اختلالات مغزی ساختاری و معیارهای عملکرد اجتماعی را در مقایسه با استانداردهای DSM پیشبینی کنیم."
به علاوه یافتن راههای دقیقتر دستهبندی انواع بیماریها، محققان امیدوارند که این پروژه ممکن است الهامبخش علاقه دوباره در توسعه داروهای روانی شود، که اخیرا با عدم وجود اهداف بیولوژیکی روشن، مانع از آن شدهاست.
Clementz گفت: " روانشناسی بیشتر در مورد خوششانسی برای داروهای جدید متکی است. وی گفت: " همه داروهایی که ما برای psychosis استفاده میکنیم، اغلب مکانیزم عمل هستند و هیچ درمانی منحصر به فردی برای تشخیص بیماریهای مختلف وجود ندارد.
منبع سایت علم روز
مبدا:
دانشگاه جورجیا
خلاصه:
تعدادی از مارکرهای بیولوژیکی که امکان طبقهبندی اختلالات ذهنی با دقت بیشتر را فراهم میکنند، با تحقیقات جدید شناسایی شدهاند. این یافتهها ممکن است روزی منجر به بهبود تشخیص و درمان برای افرادی شود که از بیماریهای روانی رنج میبرند.
گروهی از محققان به رهبری هیاتعلمی دانشگاه جورجیا، تعدادی از مارکرهای بیولوژیکی را شناسایی کردهاند که امکان طبقهبندی اختلالات ذهنی با دقت بیشتر را فراهم میکنند. یافتههای آنها که در مجله روانپزشکی آمریکا منتشر شد ممکن است روزی منجر به بهبود تشخیص و درمان برای افرادی شود که از بیماریهای روانی رنج میبرند.
ظهور ابزارهای تشخیصی پزشکی مدرن امکان تشخیص نشانههای بسیاری از بیماریها را با آزمایشهای ساده و قابلاعتماد فراهم کردهاست - - که به دکترها اجازه میدهد تا علت خاص یک شکایت patient's را مشخص کرده و روند مناسب درمان را تعیین کنند.
با این حال، همین مساله را نمی توان برای رشته روانپزشکی بیان کرد. با وجود پیشرفت تکنولوژی، هیچ تست پزشکی برای تشخیص اختلالات روانی وجود ندارد. Psychiatrists نمیتواند شواهدی از شیزوفرنی در یک نمونه خون پیدا کند؛ آنها نمیتوانند اختلال دوقطبی را در پرتوی ایکس ببینند.
Brett Clementz، نویسنده پیشتاز روانشناسی در کالج هنر و علوم فرانکلین، گفت: " روانشناسی هنوز به عنوان اساس تشخیص، بر نشانهها متکی است. این کار مانند استفاده از حضور تب برای تشخیص عفونت ویژه است. ما به برخی ابزار نیاز داریم تا به ما کمک کند دقیقتر از اختلالات روانی تفکیک کنیم."
برای رسیدن به این هدف، Clementz و همکارانش یک برنامه آزمایشی ایجاد کردند که از اقدامات neurobiological به جای نشانهها برای شناسایی انواع بیماریها استفاده میکرد. آنها به طور انحصاری بر بیمارانی متمرکز میشوند که از جنون رنج میبرند - یک گروه وسیع از اختلال ذهنی که شامل اسکیزوفرنی، اختلال اختلال دوقطبی و اختلال دوقطبی با جنون است - تا ببینند آیا آنها میتوانند روشهای موجود را بهبود بخشند یا خیر.
متخصصان سلامت روانی به طور سنتی از معیارهای مشخصشده در راهنمای تشخیص و آماری اختلالات ذهنی یا DSM استفاده میکنند تا اختلالات ذهنی خاصی را براساس نشانههای قابلمشاهده شناسایی کنند، که در مورد جنون ممکن است شامل توهمات، هذیان، تغییرات اساسی در شخصیت و یا حس تحریفشده از واقعیت باشد.
Clementz گفت: " ما میخواستیم تا underpinnings neurobiological را برای تشخیص نوع DSM - نوع psychosis فراهم کنیم."
تیم تحقیقاتی بیش از ۷۰۰ بیمار مبتلا به روانپریشی را استخدام کرده و برخی از بستگان درجه اول آنها - - والد، خواهر و یا کودک - و همچنین یک گروه کنترل از افراد سالم که بتوانند تشخیص دهند که آیا میتوانند علایم تشخیصی مبتنی بر مغز را تشخیص دهند تا این شرایط را متمایز کنند.
هر شرکتکننده از یک باتری تست طراحیشده برای ارزیابی تواناییهای ادراکی آنها، از جمله scans MRI و آزمایشها طراحیشده ویژهای که از شرکت کنندگان خواسته تا به نشانههای ساده بصری یا شنیداری واکنش نشان دهند، که نشاندهنده اختلالات حسی و ادراکی هستند، انجام شد.
محققان از این اقدامات برای شناسایی "biotypes" اختلالات ذهنی استفاده کردند، که ثابت شد نسبت به استانداردهای DSM برتری دارد.
Clementz گفت: " ما بهتر میتوانیم پیشبینی کنیم چه کسی تاریخچه خانوادگی of، اختلالات مغزی ساختاری و معیارهای عملکرد اجتماعی را در مقایسه با استانداردهای DSM پیشبینی کنیم."
به علاوه یافتن راههای دقیقتر دستهبندی انواع بیماریها، محققان امیدوارند که این پروژه ممکن است الهامبخش علاقه دوباره در توسعه داروهای روانی شود، که اخیرا با عدم وجود اهداف بیولوژیکی روشن، مانع از آن شدهاست.
Clementz گفت: " روانشناسی بیشتر در مورد خوششانسی برای داروهای جدید متکی است. وی گفت: " همه داروهایی که ما برای psychosis استفاده میکنیم، اغلب مکانیزم عمل هستند و هیچ درمانی منحصر به فردی برای تشخیص بیماریهای مختلف وجود ندارد.
منبع سایت علم روز
- ۰ ۰
- ۰ نظر